*شنبه 3 آبان
در روز شنبه جمعاً 7 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
پادکست آلمانی درباره کودکان فرقه
حنیف حیدرنژاد- پادکست “مجله جنائی” از مجموعه پادکستهای نشریه « دیتسایت» در آلمان، برنامه ۲۱ اکتبر ۲۰۲۵ خود را با عنوان “کودکان فرقه” به موضوعی مرتبط با سازمان مجاهدین اختصاص داده است.
این پادکست که در سال ۲۰۱۸ راهاندازی شده، پروندههای جنایی واقعی از آلمان، اتریش و سوئیس را زیر ذرهبین گذاشته و به پروندههای جنایی کمتر شناختهشده و نیز مواردی که بازتاب رسانهای گستردهای داشتهاند میپردازد.
تهیهکنندگان و مجریان برنامه، پروندهها را با رویکردی “جنایی- کشفی، جرمشناسی، حقوق کیفری و قضایی” تحلیل میکنند. تمرکز اصلی برنامه بر پیشینه، انگیزهها و پیامدهای جرائم و همچنین چگونگی زندگی کنونی آسیبدیدگان است. این پادکست یکی از اولینها در نوع خود بوده و به تدریج به پُرمخاطبترین پادکست در “دیتسایت آنلاین” تبدیل شده است. موفقیت آن به خاطر تحقیقات جامع و بنیادی این برنامه است.
… خبرنگار تحقیقی نشریه “دیتسایت” که کار و وظیفهاش تحقیق و کشف حقیقت است در کشور خودش از سوی سازمان مجاهدین به دلیل گزارشی که در مورد آن سازمان انتشار داده شده، مورد تهمت و ترور شخصیت قرار میگیرد. این یک حمله آشکار به آزادی مطبوعات و آزادی بیان است. چگونه میتوان چنین تجاوز گستاخانهای به حریم آزادی رسانهها را توضیح داد و آن را تحمل کرد؟…
همایش افشاگرانه انجمن نجات آلبانی به مناسبت روز سازمان ملل متحد
روز جمعه 24 اکتبر 2025 ، انجمن نجات آلبانی همایشی افشاگرانه را به مناسبت روز سازمان ملل متحد در هتل هیلتون تیرانا برگزار کرد.
… همایشی که با حضور اعضای جداشده از فرقه رجوی، فعالان حقوق بشر، نمایندگان جامعه مدنی، دانشگاهیان، هنرمندان و رسانهها برگزار شد و صدای حقیقت را به گوش جهانیان رساند.
در این همایش، اسناد و شواهدی تکاندهنده از نقض گسترده حقوق بشر در درون کمپ مانز، محرومیت اعضا از ارتباط با خانوادهها، و سرکوب شدید منتقدان درونسازمانی ارائه شد. همچنین، حاضران با بخشی از تاریخ پنهان و تاریک فرقه رجوی آشنا شدند؛ از خیانتهای آشکار این گروه در دوران جنگ ایران و عراق تا رفتارهای ضد انسانی و غیرقانونی علیه ملت و دولت آلبانی.
نمایش کلیپ اختصاصی از خانوادههای قربانی خشونت و تروریسم این فرقه، یکی از بخشهای عاطفی و تأثیرگذار مراسم بود که اشک و اندوه بسیاری از حضار را برانگیخت. صدای مادران، پدران و فرزندانی که سالها در انتظار دیدار عزیزان خود هستند، امروز در سالن طنینانداز شد و پیام روشنی به جهان داد:
انسانیت، اسارت را نمیپذیرد….
گزارش نویسی اجباری در تشکیلات مجاهدین خلق
… لحظات در تشکیلات رجوی به طرز شکننده ای سخت می گذرند چرا که اعضا تحت فشار مداوم جسمی و ذهنی قرار دارند.
یکی از ابزار فشار، نشست های متعدد شستشوی مغزی بودند که به طور مستمر، روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه برگزار می شدند.
این نشست ها با حضور فرماندهان و مسئولین سازمان با موضوعات مختلف تحت عنوان یگانه شدن با رهبری ولی در واقع برای سرکوب ذهن، اراده و شخصیت نفرات و برای مطیع و تهی کردن افراد از اراده و قدرت تفکر برگزار می شدند.
… افراد به خاطر رهایی از زیر سوال رفتن، در نوشتن فاکت یا همان گزارش به دروغ متوسل شده و یا موضوع کوچکی را بزرگ گزارش می کردند و یا حتی قبل از نشست به صورت گروهی درباره آن صحبت و آن را برای نشست آماده می کردند.
… تشکیلات سعی میکرد که با این ترفند افراد را به وسیله خودشان زیر نظر داشته باشد و در کنارش به نوعی هم سرگرم شان کند و آنها را از موضوعات اصلی دور نگاه دارد. از طرف دیگر تشکیلات به این شکل، از نقطه ضعف های بیان شده در فاکت ها برای سرکوب و جیره خواری بیشتر نفرات استفاده میکرد و به این صورت شخصیت فردی و اجتماعی فرد را له نموده و به اصطلاح وی را به سیخ می کشید و سپس با مواخذه گروهی افراد را مطیع بی چون و چرای تشکیلات می کرد.
*یکشنبه 4 آبان
9 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
رژه ای برای مهار بحران های درونی – قسمت دوم
… رجوی می خواست این رژه در روز 26 مهر ماه 1370 که مصادف با سالگرد معرفی مریم رجوی به عنوان مسئول اول و شروع دور جدید بحث های انقلاب طلاق بود انجام شود. روز رژه فرا رسید و همه نیروها در خیابان اصلی قرارگاه اشرف به نام “خیابان 100” در کنار زرهی ها، خودروها و تجهیزات مورد نظر مستقر شدند. ابتدا رجوی به همراه مریم سوار بر جیپ روباز از نیروها سان دید و به طرف جایگاهی که برای او درست شده بود رفت. تعدادی از هواداران خارج کشوری و اعضای شورا را نیز برای دیدن رژه به عراق آورده بودند. این افراد در قسمتی از جایگاه که برای آنان در نظر گرفته شده بود مستقر شدند. همچنین تعدادی خبرنگار نیز برای تهیه گزارش و فیلم دعوت شده بودند. رجوی می خواست تبلیغات وسیعی درباره رژه صورت بدهد و آوردن خبرنگاران و فریب آنها درباره تعداد نیروها بخشی از طرح او برای تبلیغ بودند. رجوی در جواب خبرنگاری که پرسیده بود کی به ایران خواهید رفت با رِندی جواب داد “به زودی”. جوابی که در آن زمان را مشخص نکرده بود تا در آینده جوابگوی آن نباشد و در عین حال طوری جواب داده بود که انتظار می رفت عملیات سرنگونی به زودی انجام خواهد شد. جوابی که به نیروهای سازمان نیز امید کاذب می داد.
آه و فغان ایران افشاگر از فعالیت های انجمن نجات و جداشدگان
… دستگاه تبلیغاتی و دروغ پردازی مجاهدین و سایت خود رسواگر ” ایران افشاگر ” بار دیگر کف به لب آورده و برخی فعالیت های افراد جداشده را جمع آوری و در سایت خود درج نموده و عقده خود را بیرون ریخته است. جداشدگانی که به وظیفه ذاتی خود به عنوان انسانهای آزاد برای رهایی سایر اسرای در بند رجوی و افشای ماهیت ضد ایرانی این سازمان عمل میکنند.
… جداشدگان بخصوص همکارانی که در انجمن نجات مشغول فعالیت هستند براساس تعهد انسانی و اخلاقی، تلاش و فعالیت بی وقفه برای نجات سایر قربانیان تشکیلات ضد ایرانی و ضد بشری رجوی را وظیفه ذاتی خود میدانیم و این مسیر را با آزادی و اختیار کامل انتخاب نموده و انگیزه و انرژی خود را از آه و اشک مادران و پدرانی میگیریم که بخشی در فراق فرزندان خود ناکام چشم از جهان فروبستند و بخش دیگری هنوز چشم انتظار مانده اند تا شاید روزی چشمشان به دیدار فرزندان خود روشن شود.
… تشکیلات رجوی در کنار ظلم ها و رفتار غیر انسانی با اعضای عادی تشکیلات، در روابط بین المللی دستانش تا مرفق در همکاری با اسرائیل و آمریکا به خون فرزندان رشید ایران زمین اعم از دانشمندان هسته ای تا فرماندهان نیروهای مسلح آلوده است و شریک این همه جرم و جنایت و خیانت است….
تشکیلات رجوی – نامه هایی که هیچ گاه به مقصد نرسیدند
اعضای نگونبختی که در داخل قرارگاه اشرف محبوس بودند حق نداشتند با خانواده خودشان ارتباطی برقرار کنند. ارتباط تلفنی با خانواده ها در داخل تشکیلات مخصوصاً تا وقتی که صدام سرنگون نشده بود اساساً امکان پذیر نبود. حتی برای نامه نگاری به خانواده هم محدودیت هایی وجود داشت.
… سازمان به اعضای خودش مخصوصاً هنگام عید نوروز می گفت هر کس نامه ای دارد به همراه کارت تبریک نوروزی برای خانواده خودش بنویسد سپس ما ارسال می کنیم ، در این رابطه تاکید می کردند مشکلی هم نیست من تا قبل از این اصلا فکر نمی کردم که سازمان چنین کاری بکند! متاسفانه بعد از سالیان فهمیدم در حقیقت سازمان نامه را برای خانواده هرگز ارسال نکرده بلکه آنها را از ما تحویل می گرفت و سپس در کمال بی شرمی نامه ها را در کوره می سوزاند . توجه کنید نیرنگ و حقه و فریبکاری سازمان نسبت به اعضای خودش را!
… اگر افراد با خانواده ارتباط برقرار می کردند در این صورت تمامی دروغ های آنها بر ملاء می شد آن سیاه نمایی هایی که در باره ایران می کردند دود می شد و می سوخت. وقتی حقایق را اعضای در بند از زبان خانواده می شنیدند در قدم اول متناقض شده و نسبت به سازمان مسله دار می شدند و انقلاب باسمه ای مریم هم زیر سؤال می رفت ….
کودکانی که در درون تشکیلات رجوی بزرگ شدند
در میان تمام جنبههای پنهان گروه مجاهدین خلق، سرنوشت «نسل سوم» اعضا یعنی فرزندان متولد یا پرورشیافته در تشکیلات کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. این کودکان، نه به اختیار خود، بلکه در چارچوب یک نظام فکری و ایدئولوژیک بسته رشد یافتند؛ نظامی که هدفش نه تربیت انسانهای آزاد، بلکه بازتولید وفاداری به «رهبری عقیدتی» بود.
داستان آنها، داستان نسلی است که از کودکی میان شعار آزادی و واقعیت اسارت ذهنی، میان ادعای عدالت و تجربهی انزوا، گرفتار ماند.
… مطالعه نسل سوم اعضا، تنها یک بررسی تاریخی نیست؛ بلکه کلید فهم پویایی درونی سازمان در دوره پساصدام است.
در حالی که نسل اول با ایدئولوژی سیاسی جذب شد و نسل دوم در چارچوب وفاداری ایدئولوژیک باقی ماند، نسل سوم محصول «جامعه بسته درونسازمانی» است. افرادی که بدون آشنایی با جهان بیرون، در ذهنیتی رشد کردند که خود را تنها حقیقت ممکن میدانست.
شناخت تجربه این نسل، برای درک ساز و کارهای بازتولید ایدئولوژی در گروههای فرقهای ضروری است؛ زیرا نشان میدهد چگونه یک فرقه میتواند حتی از زیست خانوادگی و تربیت کودک، به عنوان ابزار استمرار خود بهره گیرد.
فرزندان متولد شده در درون تشکیلات مجاهدین خلق، قربانیان خاموش این سازماناند. آنان نه تنها از کودکی، بلکه از حق ابتدایی داشتن خانواده، عشق و هویت شخصی محروم شدند.
در حالی که رهبران سازمان در غرب با شعار «آزادی» و «حقوق بشر» فعالیت تبلیغی میکنند، نسلی در سکوت، قربانی شست و شوی مغزی و محرومیتهای عاطفی آنان شده است.
شناخت و بازگویی سرگذشت این نسل، نه برای انتقام، بلکه برای ثبت حقیقت است؛ تا دیگر هیچ ایدئولوژی یا فرقهای نتواند کودکی را از خانواده و انسان را از خودِ واقعیاش جدا کند.
نگاهی اجمالی به طرح کذائی ۱۰ ماده ای مریم رجوی – قسمت هفتم
… شورای ملی مقاومت که یکی از نام های استیجاری سازمان تروریستی مجاهدین خلق است، قبلا خودمختاری کردستان ایران را به رسمیت شناخته بود و مریم حالا معتقد شده که این خودمختاری اعطایی؟! باید شامل حال دیگر اقوام غیرفارس ایران که از نظر او ستم مضاعفی را تجربه میکنند هم بشود!
مریم در تشکیلات خود افراد زیادی از اعضای این قومیت های مختلف دارد و هرگز هیچ اختیاری بدان ها نداده که در حد تکلم به زبان بومی خود با همدیگر رابطه داشته باشند و بطور کلی میتوان گفت که این افراد بدطالع زبان مادری خود را فراموش کرده اند و نمیتوانند حرف ها و آلام خود را با زبان مادری خود بیان کنند و اگر کسی خطایی کرد و به زبان مادری خود حرفی زد، مورد تنبیه و نکوهش های سخت قرار میگیرد و به طور کلی استعمال زبان مادری غیرفارسی در این تشکیلات مستبد و انحصار طلب، ممنوعیت کامل دارد!
… اگر مریم در ادعای خود مبنی بر اعطای خودمخنتاری به اقوام ایرانی غیرفارس باز هم اصرار دارد، راه ساده اش برای ثبوت حسن نیت خود آنست که به اعضای غیرفارس خود اجازه دهد که حق استفاده از زبان های مادری خود را داشته باشند و برای ترویج این زبان ها مساعدت های مالی لازم را انجام دهد وگرنه هرچه از خودمختاری و آزادی و… حرف بزند پیش ماها که او را با اقدامات انحصار طلبانه و علاج ناپذیرش میشناسیم ، پشیزی ارزش ندارد و ما بطور طبیعی نتیجه خواهیم گرفت که مریم درصدد کلاه گذاشتن برسر ماهاست و این بار با سلاح عوامفریب پررنگ تر آمده تا کالا را گزیده تر به سرقت ببرد!
وقتی فرقه رجوی حتی پیوند پدر و دختری را قربانی میکند
… در تشکیلات مجاهدین، محبت خانوادگی «خیانت به آرمان» تلقی میشود. در جلسات موسوم به عملیات جاری، اعضا باید اعتراف کنند که آیا به خانواده یا دنیای بیرون فکر کردهاند. هر احساس شخصی، بهعنوان ضعف ایدئولوژیک مورد نکوهش و تنبیه قرار میگیرد.
سمیه محمدی نیز قربانی همین سیستم شد؛ او در محیطی زیست که وابستگی عاطفی را خطا و شک نسبت به رهبری را گناهی نابخشودنی میدانست. نتیجه، انکار خانواده و پذیرش کامل نظام فکری بستهای بود که حتی اجازهی فکر کردن مستقل را از افراد میگیرد.
… هرگاه عضوی از سازمان تمایل به خروج یا افشای واقعیتهای درونی نشان دهد، تشکیلات با شدت عمل و رفتارهای غیرانسانی او را تحت فشار قرار میدهد.
… پرونده سمیه محمدی تنها یک تراژدی خانوادگی نیست؛ سندی است از مکانیسمهای درونی فرقهای که در آن هیچ چیز مهمتر از حفظ اقتدار رهبری نیست.
مجاهدین خلق سالهاست با شعار آزادی و دموکراسی سخن میگویند، اما در عمل، اعضای خود را از ابتداییترین حقوق انسانی محروم کردهاند. از حق دیدار با خانواده گرفته تا حق خروج آزادانه از تشکیلات.
سمیه امروز نهفقط یک نام، بلکه نماد نسلی است که در میان وعدههای پوچ و آرمانهای دروغین، انسانیت خود را از دست دادند. در پس چهره فریبندهی شعارها، واقعیتی تلخ پنهان است:
در فرقه رجوی، حتی عشق پدر و دختر هم دشمن تلقی میشود.
*دوشنبه 5 آبان
در این روز کلاً 9 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
اولویت بندی در دمکراسی مورد نظر مریم رجوی
در تمام سالهای صدارت مریم رجوی بر تشکیلات مجاهدین خلق، حضور عمومی و تعاملات او با رسانهها تا حد زیادی کنترلشده و محدود بوده است. او عمدتاً بر ارائه روایتی از مجاهدین خلق به عنوان یک اپوزیسیون دموکراسی خواه علیه حکومت ایران متمرکز بوده است.
… استراتژی مجاهدین خلق بر حفظ یک تصویر عمومی منسجم، دشمنی با حکومت ایران و به اصطلاح چشمانداز آن برای یک ایران دموکراتیک، متمرکز است. از این رو سران تشکیلات از موقعیتهایی که میتواند منجر به بررسی انتقادی گذشته یا سازوکارهای داخلی آن مانند رویکرد فرقه ای و حاکمیت استبدادی مریم رجوی و همسر ناپدید شدهاش مسعود رجوی شود، اجتناب میکنند.
تحلیلگران معتقدند که ساختار سلسله مراتبی و اقتدارگرایانه مجاهدین خلق، با حکمرانی رجویها در رأس آن، با شفافیت و پاسخگویی مورد انتظار از یک رهبری دموکراتیک ناسازگار است. تاریخچه مستند پاکسازیهای داخلی، انزوای اعضا و کنترل شدید ایدئولوژیک، سکوب مخالفین در تشکیلات مجاهدین خلق، دلایلی هستند که چارچوب بحث آزاد، برای روایت آنها دردسرساز خواهد بود…
پیام از زندان های مجاهدین خلق در آلبانی را چه کسانی مخابره می کنند؟
… سایت های سازمان امروز با وقاحت و پررویی تمام، فایل صوتی با نام مشخص و اسم و رسم مشخص از یک فریب خورده ی سازمان از زندان اوین را پخش می کند در حالی که انتساب خود به اسرائیل را منکر می شود.
دو نکته در چنین فایل های صوتی وجود دارد:
1- عجب دمکراسی در زندان اوین ایران وجود دارد، که یک زندانی آزادانه با بیرون ارتباط برقرار کرده و حتی سیستم حاکم را آزادانه و بی محابا زیر سئوال می برد؟
2- ارتباطات رژیم موقت صهیونیستی و کودک کش با سازمان مجاهدین خلق ، که حرف این و آن نیست، خود سازمان در سایت هایش اعلام کرده است که مریم رجوی در سفارت اسرائیل در تیرانا و آلبانی با سفیر این رژیم ملاقات کرده است و او نیز در جواب این ملاقات ، به اشرف 3 آمده و مذاکرات مفصلی رد و بدل شده است. در فضای مجازی این موضوع براحتی در دسترس است. این چه زندانی سیاسی است که از اخبار سازمان مطلع نیست. این زندانی کجا بود آنروزهایی که ما در گرمای بالای 50 درجه در عراق، تحت سیستم مغزشوئی شبانه روزی سازمان قرار داشتیم و فریاد رسی هم نبود.
این زندانی که خود را “سیاسی” هم می نامد، از شواهد امر بر می آید که نسبت به زندان های مجاهدین خلق در عراق ، در شرایط بسا بهتری بسر می برد….
رجوی دست به دامان نسل Z !
اخیراً پیامی منتسب به رجوی در سایت مجاهدین خلق منتشر شده است که وی در آن “نسل Z” را هسته مرکزی قیامهای آینده معرفی کرد!!!
… مگر قرار نبود کانون های شورشی جمهوری اسلامی را سرنگون کنند، پس چه شد؟ غیر از این است که با فریب چند نفر و فرستادن آنها برای شعار نویسی در نقاط خلوتی همچون زیر پل یا جنگل یا در کوهستانی که محل زندگی و رفت و آمد نیست و یا آتش زدن چند نقطه در نیمه شب، کَک هیچ حکومتی نمی گزد چه رسد به این که آسیب ببیند؟
… نسل Z هم تو دهنی خودش را به رجوی و اربابانش زده و می زند. این نسل هرچه که باشد از وطن فروشان بی وطنی همچون رجوی بیش از همه متنفر و بیزار است. این نسل با اینترنت و ارتباطات گسترده عجین شده است، ویژگی ای که کاملاً رودروی روش های غیر انسانی رجوی در ایجاد محدودیت و قطع کردن ارتباط (که در تشکیلات مجاهدین خلق بارز و چشمگیر است) قرار دارد.
مطرح کردن نام این نسل توسط رجوی فقط نشان از آن دارد که ادعاهای او درباره نیروی سرنگونی همچون تمامی ادعاهایش باد هواست و کفگیر او در این زمینه با صدای محکم به کف دیگ خورده است.
فیل هوا کردن مریم رجوی در کمپ اشرف
… چهره ای از مریم و مسعود رجوی به نیروها نشان می دادند که گویی افرادی ماورایی و با قدرت های متفاوتی نسبت به بقیه هستند!
به طور مثال اولین بار وقتی زنان شروع به رانندگی کردند. مسئولین عنوان می کردند که این به خاطر توجه مریم قجر بوده است که اکنون زنان به این جایگاه رسیدند و یا وقتی خودم به عنوان مربی آموزش اتوبوس، یکی از زنان را آموزش می دادم. پس از اتمام آموزش، فضایی در مناسبات سازمان ایجاد شده بود که این خواسته خواهر مریم !!! بوده است و یا وقتی برای اولین بار یکی از زنان رانندگی تریلی را یاد گرفت همه از تعجب دهانشان باز شده بود که مگر می شود زنان رانندگی تریلی هم انجام بدهند و این از ثمرات انقلاب مریم می باشد!!! این در حالی بود که در ایران و سایر کشورها تعداد زیادی زن وجود داشت که این کار را قبلا انجام داده بودند ولی در مناسبات سازمان این مسئله رنگ و بوی ایدئولوژیک می گرفت و به جیب مریم قجر ریخته می شد.
… این پز دادن های مسئولین زن در مورد توانایی مریم قجر در مورد ادوات نظامی بعد از مدتی باد هوا شد. زمانی که نیروها را برای بازید از نمایشگاه ارتش عراق که در بغداد برپا شده بود بردند همه این نمایش ها و تعریف و تمجید کردنها باد هوا شد و مشخص شد که قبلا این طرح ها در ارتش عراق وجود داشته است و یا وقتی فیلم هایی از ارتش کشورهای آفریقایی از تلویزیون پخش می شد از این گونه ادوات نظامی داشتند و برای خیلی ها روشن شد مریم قجر با تقلب و کلاشی طرح های نظامی ارتش عراق را کپی کرده و برای نیروهای خودش خرج می کند و مشخص شد او با حقه بازی سعی داشته سر نیروهایش را کلاه گذاشته و توانمندی خود را در زمینه نظامی بالا ببرد و بهانه اش هم وادار کردن نیروها به انقلاب طلاق بوده است….
گزارش ویژه کنفرانس انجمن نجات در آلبانی از روز جهانی سازمان ملل متحد
همایش انجمن نجات آلبانی با شرکت اعضای سابق مجاهدین خلق، خانوادهها، هنرمندان، دانشجویان و فعالان حقوق بشر در هتل هیلتون گاردن تیرانا برگزار شد. هدف از این کنفرانس پرده برداری از نقض حقوق بشر توسط فرقه رجوی و حمایت از خانوادههای قربانیان بود و با توجه گسترده از سوی جامعه فرهنگی و آکادمیک آلبانی روبرو شد.
… در بخش آخر مراسم، شرکت کنندگان به بازدید از نمایشگاه، گالری عکس، نامهها و بروشورهای پرداختند. اعضای انجمن توضیحات مفصلی درباره مطالب و اسناد نمایشگاه به مخاطبین ارائه کردند. بازدیدکنندگان سالن کنفرانس را در حالی که تحت تاثیر قرار گرفته بودند، ترک کردند.
در این همایش، مردم آلبانی به ویژه جامعه فرهنگی و آکادمیک نشان دادند که در کنار خانوادههای آسیب دیده و قربانیان فرقه رجوی ایستاده اند.
*سه شنبه 6 آبان
در این روز 5 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
تخریب روحی – روانی اعضا در مناسبات مجاهدین خلق
… اولین دغدغه هر کس در تشکیلات رجوی بصورت روزانه این است که برای نشست های شب موسوم به “عملیات جاری” و یا نشست موسوم به “غسل” چه باید ببافد و تقدیم به جمعی که همگی مانند خودش آسیب دیده هستند، کند!
حالا با این اوصاف فکر میکنید که جایی برای ” فکر کردن به آزادی ” می ماند ؟
دقیقا هدف رجوی هم همین است که کسی به فکر ” آزادی ” خودش نباشد، فکر خانواده و دوران زندگی در فضای باز و آزاد به سرش نزند، ممانعت بعمل بیاورد تا هیچ فکری به جز فکر حمالی کردن در تشکیلات رجوی به ذهنش خطور ننماید. این هدف اولیه و مهم رجوی است تا اعضای سازمان مدام مشغول به خودشان باشند، نه به آن منظور که فکر کند که اگر امروز در خانه خودشان بود چکار میکرد، بلکه برعکس، مدام به فکر خودش باشد تا به این بیندیشد که شب که برای نشست عملیات جاری می رود چه فاکت هایی بخواند که تکلیف تشکیلاتیش را ادا کرده باشد.
… یک فضایی وجود دارد که فرد بتواند مخفی ترین حرفهای درون ذهنش را بیان کند. این همان جایی است که مسعود رجوی بدنبال آن است که باید اینگونه افراد را با پیچیده ترین شیوه ها سرجایشان نشاند تا دفعه بعد چنین تناقضاتی به ذهنشان نزند. این همان نقطه سرکوب تشکیلاتی است که همه از آن واهمه دارند حتی مریم رجوی تا چه رسد به بقیه!
دام جدید مجاهدین خلق برای ایرانیان مقیم در خارج از کشور
تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق از نهادی پوششی تحت عنوان “کانون همکاری نهادهای جمهوریخواه ایران” رونمایی کرد که این نهاد، هدفی جز تلاش مذبوحانه برای بازسازی چهره منفور این تشکیلات ترورریستی ندارد.
… بیانیه منتشر شده از طرف این کانون، پر از توهمات مجاهدین خلق است که سالهاست تحت سرکردگی فرقه رجوی بیان شده است.
حمایت علنی اعضای ارشد مجاهدین خلق از این کانون، مهر تأییدی است بر این حقیقت که این حرکت، بخشی از یک طرح حسابشده برای فریب افکار عمومی است….
دام مجاهدین خلق برای فریب هنرمندان
طی این سالها هنرمندان زیادی بودند که در اثر تبلیغات مجاهدین خلق دور آنها جمع شدند و به عبارتی دقیقتر فریب مجاهدین را خوردند ولی در این میان کسانی بودند که خیلی زود دوگانگی و فریبکاری چندشآور مجاهدین را تجربه کرده و از آنها دوری گزیدند و کسانی هم بودند که تا آخر عمرشان در فریبکاری مجاهدین گرفتار آمده و به سمت آنها کشیده شدند که تنها مصرفشان کسب اعتبار برای تشکیلات فرقهای مجاهدین خلق بود.
سوءاستفاده از وجهه و موقعیت اهالی هنر یکی از حربههایی است که تشکیلات فرقهای سازمان مجاهدین خلق برای کسب محبوبیت در بین ایرانیان خارج از کشور و جلب نظر هواداران آنها به سوی خود، به شدت آن را دنبال میکرد. به ویژه طی سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۵ زمانی که مریم رجوی به ریاستجمهوری خودخوانده شورای ملی مقاومت سازمان منصوب شد و به فرانسه رفت، سازمان تلاش کرد با فریبکاری تمام، تعدادی از هنرمندان را همراه کرده و از شهرت آنها نهایت استفاده را به نفع تشکیلات فرقهای مجاهدین ببرد….
*چهارشنبه 7 آبان
در این روز مجموعاً 5 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
شوق پرواز
ترسیم خاطرات تلخ اسارت در کمپ اشرف مجاهدین خلق شاید از هر کار دیگری برای اعضای نجات یافته از این گروه بسیار سخت تر باشد. اما برای ثبت در تاریخ و برای آگاهی نسل نو باید هر از گاهی قلم به دست گرفت و پرده از واقعیت های پشت پرده مجاهدین خلق برداشت تا مبادا هم نوعی از نسل جدید ما دچار لغزش شده و فریب انسان های در کالبد شیطان که همان مجاهدین خلق هستند را بخورند. رسالت ما براساس باورها و درک عمیق از شناخت نسبت به پدیده شوم مجاهدین خلق این وظیفه تاریخی را بر دوش ما می گذارد که در مقابل پلیدترین عناصر روی زمین سکوت پیشه نکنیم.
… شاید باورش سخت باشد ولی برای ما زندگی آزاد را به دست آوردن نوعی مرگ بود . مردن از دنیای پست و پر از نیرنگ رجوی و تولد خود در دنیای آزاد بدون رجوی . یا باید به هویت انسانی خود بازمی گشتیم یا برای اینکه مطلوب سران مجاهدین باشیم باید از انسان بودن خود انصراف می دادیم و تبدیل به ابزار و وسیله ای برای بازی دیگران در دستان خون آلود مریم قجر می شدیم….
حرمسرای مسعود رجوی
ازدواجهای مکرر مسعود رجوی طی کمتر از یک دهه، به اندازه کافی او را در مظان انتقاد و اتهام قرار میدهد. اما شهادتهای اعضای زن جدا شده از مجاهدین خلق درباره روابط جنسی گسترده مسعود رجوی با دیگر زنان عضو مجاهدین خلق، پرونده او را بیش از پیش تاریک میکند. اگر چه این شهادتها به دلیل ملاحظات همیشگی که قربانیان تجاوز جنسی در برابر قضاوت افکار عمومی دارند، تاکنون در مراجع رسمی قضایی مطرح نشده اند، اما چند نمونه مستند و چند روایت معتبر از سواستفاده جنسی مسعود رجوی از زنان تشکیلاتش با همدستی مریم رجوی وجود دارند.
… در تشکیلاتی که تجرد اجباری است و همه زنان و مردان عضو آن مجبور به “نفی جنسیت و فردیت” خود هستند، مریم رجوی با عنوان “رییس جمهور برگزیده مقاومت” بستر را برای روابط جنسی آزاد، دسته جمعی، تک نفره، مطابق با قواعد مذهبی محرمیت یا بدون محرمیت، فراهم میکند تا “رهبر مقاومت”، مسعود رجوی، از آن بهرهمند شود.
… در فرقه مجاهدین، رجوی جایگاهی همردیف پیامبران و امامان دارد. او خداگونه پرستش میشود. دیدار با او برای اعضا یک آرزوست؛ برای زنان بیشتر، چون با بحث “محرمیت” همهٔ زنان فرقه در حریم خصوصی او قرار داده شدهاند.
دخترانی که پای این ماجرا بودند، از کودکی در تشکیلات مجاهدین بزرگ شده بودند. دنیای بیرون را نمیشناختند. مغزشویی شده بودند تا عاشق رجوی باشند و او را بپرستند….
در سالگرد وقایع آبان و حمله موشکی به لیبرتی
5 آبان مریم رجوی به مناسبت سالگرد «موشکباران کمپ لیبرتی مجاهدین و آشوبهای آبان 98»، برای جمعی از ایرانیان و حامیان اروپایی مجاهدین سخنرانی کرد. وی با این ادعا که «مردم و مقاومت به لحظه فوقالعادهای رسیدهاند!»، جوانان ایرانی خارج از کشور را به انجام «وظیفه بزرگ تاریخی خود» در راستای «قیام برای آزادی!» فراخواند و از «گسترش نبرد از سوی کانونهای شورشی» سخن گفت.
… چیزی که «ملکهی ترور» از آن بهعنوان «نبرد کانونهای شورشی» یاد میکند، مجموعهای از فعالیتهای خرابکارانه علیه اماکن خیریه، خدماتی و قضائی است که در آن، هزاران کارمند مشغول خدمترسانی و یا رسیدگی به اقشار تهیدست و سالخورده و یا پیگیری شکایات مردم هستند، و از این راه، معیشت خانواده خود را نیز تأمین میکنند. مشخص نیست آتش زدن محل کار کارگران و کارمندان ایرانی چه مزیت و امتیازی برای مریم دارد که آنرا «نبرد» مینامد،
… زوج رجوی، طی دهها سال گذشته، موفق شدند بخش قابل توجهی از جوانان ایرانی را با همین سخنرانیهای انگیزاننده، هیجانآور و گمراهکننده و به ظاهر زیبا، مغزشویی کنند و به قربانگاه بکشانند. شناخت سیاستهای فریبکارانه و مزوّرانه مریم رجوی، میتواند جلوی بخشی از دسیسههای او را بگیرد….

