نامه ام را به دست فرزندم برسانید

ملاقات با آقای هوشنگ زاداسماعیلی در دفتر انجمن نجات گیلان
داوود زاداسماعیلی گرفتار در فرقه رجوی 12 سال پیشتر جهت ادامه تحصیل به کشورآلمان رفته بود که متاسفانه باند تبهکار رجوی درپوش حمایت از وی در تسریع روند اقامت و سایر مسایل حقوقی، وی را طعمه خود کرد وبعنوان یک گروگان به عراق کشاند تا متعاقبا بتواند پس از حل وفصل مسایل حقوقی و اقامتی وی به کشور آلمان برگرداند و اینچنین بود که داوود بی آنکه به الفبای مسایل سیاسی آشنا باشد واندک آشنایی با فرقه رجوی داشته باشد ؛ تاکنون 12 سال است که دراسارتگاه رجوی بسرمیبرد وخانواده اش بغایت نگران سلامت ایشان درعراق و لیبرتی ناامن هستند.
پدرومادر داوود با وجود کهولت سن و با تنی بیمار و رنجور ولیکن بمنظور دیداروملاقات ولو چند دقیقه ای بارها به عراق سفرکردند ودرمقابل اسارتگاه اشرف بست نشستند تا داوود را درآغوش بگیرند ولی متاسفانه این زوج چشم انتظار به آرزویشان نرسیدند وبا چشمانی اشکبار به خانه و کاشانه خود بازگشتند. دقیقا بخاطردارم که درآخرین دفعه ای که این خانواده درسال 1389 برای دیدار با عزیزشان به عراق رفتند خبر رسید که مادر داوود بخاطرافزایش قند خون که انسولین مصرف میکرد حالش وخیم شده و اجبارا به بیمارستان عراق انتقال داده شده است وچون اعتبار اقامتش درعراق روبه اتمام بود سریعا به بیمارستان ایلام منتقل و درآنجا بستری میشود و طبعا قابل فهم است که آقای زاداسماعیلی دردمند از ظلم وجور رجوی درآن مدت چقدر مشکلات تحمل که نکردند تا بتوانند با حصول سلامت نسبی همسرشان ایشان را به گیلان و زادگاهشان در اسالم انتقال بدهند.
آقای زاداسماعیلی درملاقات اخیرشان دردفترانجمن نجات گیلان ضمن یادآوری آن خاطرات تلخ عنوان کردند که به هرحال ما خدایی داریم که بالای سرمان هست وبه قطع و یقین با گرفتن جان بی مقدار رجوی و سربه نیست کردن فرقه تبهکارش موجبات رهایی فرزندانمان را فراهم خواهد ساخت وما درآرزوی تحقق همین امرزنده ایم وبس.
آقای زاداسماعیلی درادامه ملاقات با مسول انجمن نجات درخواست کردند که درصورت امکان نامه هایش به دبیرکل سازمان ملل و همچنین به فرزندش برسد ودرسایت نجات هم اطلاع رسانی شود.
با آرزوی رهایی تمام اعضای گرفتار درفرقه رجوی و بازگشتشان به دنیای آزاد و کانون گرم و پر مهرخانواده همزمان با تحویل سال نو1393


 

خروج از نسخه موبایل