چگونه گروهی غیردموکراتیک، ادعا دارد برای مردم ایران دموکراسی می آورد؟

حجاب اجباری در تشکیلات مجاهدین خلق

بحث حجاب و اجباری یا اختیاری بودن آن در ایران بارها و بارها توسط مردم، کارشناسان و سیاست مردان مورد تجزیه و تحلیل و واکاوی و انتقاد قرار گرفته است. در این میان عده ای به دنبال راه حل هستند و عده ای می خواهند فقط و فقط از آب گل آلود ماهی بگیرند. مریم رجوی هم برای آنکه از قافله عقب نماند سالهاست که موضوع حجاب اجباری در ایران را مورد نقد قرار می دهد و جوری وقیحانه مسئله را مطرح می کند که انگار در تشکیلات منتسب به خودش، افراد آزادی کامل در این زمینه دارند. مزدا پارسی در مقاله اخیرش با عنوان : “مثلث اجبار در مجاهدین خلق: فرقه، دین، حجاب” به خوبی به این مسئله پرداخته است.

من هم به عنوان کسی که سالهای زیادی از عمرم را در تشکیلات رجوی گذرانده ام و شاهد مسائل زیادی بوده ام می خواهم به حقانیت مسائلی که در این مقاله مطرح شده است شهادت بدهم.  در این مقاله به درستی دست روی تضاد اصلی که تشکیلات رجوی با آن دست به گریبان است گذاشته شده و بنده نیز قصد دارم اشاره مختصر و کوتاهی به پدیدۀ حجاب در تشکیلات رجوی داشته باشم تا این بحث عمیق تر و جامع تر برای خوانندگان روشن گردد.

در تشکیلات رجوی به شدیدترین شکل ممکن مسئله حجاب اجباری مطرح است و هر کسی که کمترین آشنایی با این تشکیلات داشته باشد میداند که رجوی برای حفظ تشکیلات خود روی مسئله حجاب بشدت واکنش داشته و اجازۀ کوچکترین امکانی را به زنان در بند این سازمان نمیدهد تا آنطور که خودشان دوست دارند لباس پوشیده و حجاب داشته باشند . یعنی این پدیدۀ حجاب فقط مختص زنان نیست و مردان را هم در تشکیلات رجوی در بر میگیرد. مردان باید با لباس های آستین بلند و با یقه ای بسته در بین اعضای تشکیلات دیده شوند. استفاده از ادکلن و عطر و زیباسازی ممنوع است و به منزلۀ خودنمایی مطرح شده و با فرد خاطی برخورد صورت میگیرد.

اما در بین زنان سازمان مجاهدین خلق، تنها زنی که اجازه دارد از کت و دامن استفاده کند و در جلوی دوربین ظاهر شود شخص مریم رجوی است و نه کسی دیگر. شاید برای برخی این سوال پیش بیاید که در تشکیلات رجوی هر چند حجاب وجود دارد ولی در تجمعات و بعضا در برنامه های تلویزیونی شان از زنانی استفاده میکنند که حجابشان رعایت نشده است . یعنی باید اینگونه نتیجه گیری کرد که حجاب در دیدگاه فرقه رجوی تبدیل به یک پدیده برای اثبات دمکراسی شده است .

سوال و تناقض جدی و اساسی درست در اینجاست ، چطور وقتی در تشکیلات روی مسئله حجاب اینقدر سختگیری می شود آنان به مسئله حجاب در بیرون از سازمان بعنوان یک انتخاب فردی نگاه میکنند ؟

استفاده از زنانی که در تجمعات و یا برنامه های تلویزیونی آنان بدون حجاب ظاهر می شوند را نباید نشانۀ دمکراسی و آزادی دانست بلکه رهبری سازمان اینگونه استفاده ابزاری از مسئله حجاب را در اهداف خود دارد .

در بسیاری از جوامع غربی زنان حجاب ندارند ولی با سرکوب های شدید مواجه هستند و ما فیلم های بسیار در این خصوص در تلویزیون های اروپایی و آمریکایی دیده ایم ، پس حجاب اصل داستان نیست و فقط استفاده ابزاری از آن می شود.

اگر کسی خلاف این حرف بنده صحبتی دارد ابتدا باید دست روی مناسبات اجباری سازمان بگذارد و اینرا به اثبات برساند که چگونه سازمانی که برای افراد خودش دمکراسی نمی خواهد قصد دارد در جامعه ایران دمکراسی را برای ملت فراهم سازد؟

مگر می شود اصل بر حجاب اجباری باشد ولی در ظاهر مدعی باشم که هر کسی هر طوری که دوست دارد لباس بپوشد و این امر اختیاری است ؟!

در اثبات مقاله مزدا پارسی همین بس که رهبری سازمان همواره تناقض گویی کرده و با ترفند های لو رفته قصد دارد از آب گل آلود ماهی بگیرد.

به جای گیر دادن به جامعۀ ایران که زنان اکنون چگونه و با چه چالشی در خصوص حجاب مواجه هستند ابتدا باید رهبری سازمان از درون خودش شروع کرده و دمکراسی و رفرم را از درون خودش آغاز کند، البته عمراً دست به اینکار بزند زیرا میداند دادن یک میلیمتر آزادی در تشکیلات، به معنای فروپاشی تشکیلات است که رجوی در نگهداری آن سالها تلاش کرده و با استبداد و اجبار منحصر بفرد خودش تلاش کرده است اعضای خودش را در سیاه چالۀ تشکیلات مخوف خود نگهداری نماید .

بخشعلی علیزاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا