دغدغه ها و انتظارات خانواده ها و جداشده ها از انجمن نجات آلبانی – قسمت سوم

در گردهمایی اخیر اعضای انجمن نجات خوزستان شامل اعضای جدا شده از مجاهدین خلق و خانواده های اعضای گرفتار در فرقه، هر کدام نقطه نظراتی را درباره راه اندازی شعبه آلبانی انجمن نجات ارائه کردند. در قسمت قبل به سخنان آقایان فتح الله پیرزادی و سیف الله زیبا پرداختیم.

کاظم پورخفاجیان

کاظم پورخفاجیان یکی از اعضا جداشده از سازمان مجاهدین خلق است که در جریان جنگ ایران و عراق در حال گذراندن خدمت سربازی بوده و توسط ارتش عراق اسیر می شود. او که در اردوگاه اسرا به سر می برده، در نهایت فریب وعده های دروغین عوامل فرقه رجوی را می خورد و به کمپ اشرف منتقل می شود: مجاهدین خلق مرا به همراه تعداد زیادی از اسرای جنگی در سال 68 با وعده دروغین آزادی زودرس جذب و به کمپ خودشان بردند. اما وقتی بعد از مدت ها خبری از تحقق وعده های آنها نشد، تعدادی از نفرات اعتراض کردند که مسئولین مجاهدین با کمال وقاحت اسرای پیوستی را تحت برخورد قرار دادند و با این فریب که چون به مجاهدین پیوستید اگر برگردید ایران اعدام خواهیم شد ما را سالها در حصار تشکیلات خودشان نگاه داشتند. تا اینکه در سال 82 بعد از سرنگونی رژیم صدام خیلی از ما توانستیم در یک فرصت مناسب از پادگان اشرف فرار و خود را به سربازان ارتش آمریکا معرفی کنیم و در نهایت به آغوش گرم خانواده بازگردیم.

اگر بخواهم کل دوران غم انگیز اسارت در تشکیلات فرقه رجوی را برایتان شرح دهم ساعت ها وقت لازم است. اما این حقیقت را باید پذیرفت که تلاش های زیادی هم از طرف خانواده ها و هم انجمن نجات در ایران برای آزادی کسانی که در اسارت فرقه رجوی هستند صورت گرفته و نتایج مثبتی هم تا کنون داشته. حال براساس تجربه انجمن نجات درایران لازم بود تا انجمن نجاتی در آلبانی بیخ گوش کمپ اشرف 3 ایجاد شود که خوشبختانه چنین انجمنی در آلبانی تاسیس شد. اعضای انجمن نجات در آلبانی در این مقطع می توانند با تلاش ها و پیگیریهای موثر خود امید و آرزوی خانواده ها که همانا حضور در خاک آلبانی و دیدار با وابستگان خود می باشد را محقق سازند و با توجه به شناختی که از اعضای انجمن نجات آلبانی دارم، ضمن تبریک تاسیس این انجمن از آنها درخواست دارم همانطور که در گذشته برای خانواده ها تلاش کرده و زحمت کشیدند، بعد از این هم تمام تلاش خود را برای نجات اعضای اسیر در فرقه بکار گیرند تا انشاالله غم و غصه سالها و رنج دوری خانواده های آنها به پایان برسد و من ایمان دارم که اعضای انجمن نجات آلبانی تمام تلاش و انرژی خود را بکار خواهند گرفت تا خانواده ها را همانند گذشته خوشحال کنند و البته من به نوبه خودم به همراه سایر دوستان در انجمن نجات خوزستان تا آزادی تمامی اعضای دربند تلاش خواهیم کرد.

شنبه کلانتری

شنبه کلانتری از اعضای سابق مجاهدین خلق که در سال 83 از این تشکیلات جدا شد و بعد از 2 سال زندگی در کمپ آمریکایی ها به ایران و کانون گرم خانواده برگشت در این جلسه خطاب به خانواده ها گفت:

من چون حدود 17 سال در این تشکیلات بودم و از نزدیک با بسیاری از عزیزان شما زندگی کرده ام، نگرانی ها و دلتنگی های شما را به خوبی درک می کنم. خودم هم 17 سال از دیدن خانواده محروم بودم و طی آن سالها هیچ خبری از آنها نداشتم. من بارها و در جلسات مختلف خطاب به خانواده ها توضیح داده و گفتم شرایطی که فرزندان شما در مناسبات مجاهدین دارند برای کسانی که شناختی از مناسبات تشکیلاتی مجاهدین ندارند باورش سخت وغیر قابل قبول است!

ما طی سالها به خاطر قطع ارتباط با دنیای بیرون و عدم دسترسی به اخبار و امکاناتی نظیر روزنامه و رادیو و تلویزیون آزاد تحت تاثیر تبلیغات یک جانبه مسعود و مریم مغزشویی شده و یکسویه به مسائل نگاه می کردیم. عشق و عاطفه به خانواده ممنوع و مرز سرخ تشکیلات بود. آنها از ما می خواستند تحت هیچ شرایطی به خانواده، زن و فرزند فکر نکنیم. تمام تلاش آنها این بود که عشق به مسعود و مریم را جایگزین عشق به خانواده کنیم. آنها با پیچیده ترین شیوه های مغزشویی ما را همانند رباط و بدون هیچ گونه احساس و عاطفه در تشکیلات نگهداری می کردند. حتی حق نداشتیم عکس و یا خاطره کوچکی از خانواده هایمان داشته باشیم. رجوی می گفت وابستگی به خانواده و فکر کردن به آنها بر ضد ارزش های مجاهدین خلق و مبارزه است. و یا هر کس در خواست جدایی از تشکیلات را می داد بلافاصله تحت شدید ترین برخوردها قرار می گرفت و سرانجام از زندان های داخل پادگان اشرف و در نهایت زندان مخوف ابوغریب سر در می آورد.

در یک کلام ما در تمامی این سالها تحت اسارت ذهنی و فیزیکی مجاهدین خلق بودیم. اما با وجود تمامی این فشارها ذره ای از عشق و علاقه اعضا به خانواده هایشان کم نشد و آنها با تمام وجود خانواده هایشان را دوست دارند. ولی باید ذهنیت این سالها شکسته شود تا بتوانند قدرت انتخاب پیدا کنند که در این مسیر خانواده ها نقش اساسی را دارند و فعالیت ها و تلاش های آنها به این روند کمک زیادی می کند تا آنها خیلی سریع تر برای آزادی خود تصمیم بگیرند.

تاسیس انجمن نجات در آلبانی هم بدون شک به تسریع روند آزادی آنها کمک زیادی خواهد کرد، من با توجه به شناخت و آشنایی که با اعضای انجمن نجات آلبانی دارم، اعتقاد دارم آنها با تمام وجود در راستای اهداف خانواده ها تلاش خواهند کرد. همانطور که بر اثر تلاش های شما خانواده ها و به همراه اعضای انجمن نجات تعداد زیادی از اعضا توانستند آزاد و به آغوش خانواده های خود بازگردند و من بعنوان یک عضو جداشده در این مسیر با تمام توانم در کنار خانواده ها خواهم بود. به امید روزی که برای جشن آزادی فرزندان و وابستگان شما دورهم جمع شویم.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا