عجله رهبر پیر و از کار افتاده مجاهدین برای چکاندن ماشه توسط غرب

شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لُپ لُپ خورد گه دانه دانه. وضعیت این روزهای رجوی رهبر مجاهدین هم مصداق همین شتر است که از صبح تا شام در آرزوها و رویاهای خویش روزگار می گذراند اما در واقعیت امر پنداشته هایش سرابی بیش نیست.

پیام اخیر رجوی و درخواست از غرب برای کشیدن “ماشه و بازگشت به 6 قطعنامهٔ شورای امنیت”! مصداق ضرب المثل بالاست.
بر اساس مفاد ضمیمه ب قطعنامه ۲۲۳۱، محدودیت های موشکی که تا ۸ سال پس از اجرای برجام (۱۸ اکتبر ۲۰۲۳) ادامه داشت نهایتاً نیمه شب ۲۶ مهر به وقت نیویورک و به صورت خودکار خاتمه یافت.

در همین رابطه دبیرخانه شورای امنیت سازمان ملل نیز با ارسال یادداشتی به کشورهای عضو سازمان ملل متحد، پایان رسمی مقررات بندهای ۳، ۴ و ۶ ضمیمه ب قطعنامه ۲۲۳۱، شامل آزمایش‌های موشکی، محدودیت صادرات و واردات اقلام موشکی به ایران و همچنین تحریم‌های مربوط به توقیف اموال و ارائه خدمات مالی به افراد و نهادهای ایرانی تحت تحریم شورای امنیت را به اطلاع کشورها رساند.

در این میان تقلای های سه کشور اروپایی و آمریکای عضو برجام هم به جایی نرسید. به همین دلیل است که زوزه های رجوی همچنان در فضای مجازی به گوش می رسد و در دنیای خیالی خویش به غرب فرمان کشیدن “ماشه” را سر میدهد!

باید گفت رجوی یک احمق تمام عیار است که در فرضیه های ملانصرالدینی خویش غرق است. تنها نگرانی رجوی عمر از دست رفته خویش است. او که هم اکنون بیمار و در سن بالای ۷۵ سالگی بسر می برد بی عرضگی خود طی بیش از ۴۵ سال گذشته را بخوبی در قامت رهبر خودخوانده فرقه تروریستی مجاهدین نشان داده است. او بخوبی می داند با توجه به سن و سالش هرگز سرنگونی جمهوری اسلامی ایران را نخواهد دید به همین دلیل هم بدنبال چنکانده شدن ماشه توسط غرب بر علیه ایران بعنوان تنها راه حل است!

مواضع به غایت ضد انسانی اخیر رهبران فاسد و بدنام مجاهدین در دفاع از کشتار مردم بی دفاع غزه توسط جنایتکاران اسرائیلی، بخوبی ورشکستگی خطی این فرقه از یک سو و وابستگی حیات سیاسی شان به کارفرمای اسرائیلی و سرویس های اطلاعاتی غربی از سوی دیگر را نشان می دهد. اینکه چگونه حتی انسانی ترین مسائل هم می تواند قربانی وطن فروشی های شخص رجوی قرار گیرد. بی آنکه این فرقه دچار کمترین تناقض در این رابطه گردد.

رجوی طی دهه های گذشته برای کسب قدرت سیاسی در ایران به هر جنایتی دست زد، از ترور گرفته تا همکاری با سرویس های اطلاعاتی غربی، پیوستن به ارتش دشمن بعثی تا همکاری با اسرئیل در ترور دانشمندان هسته‌ ای ایران، از جاسوسی تا انواع و اقسام وطن فروشی ها، بنحویکه نام مجاهدین همراه با رهبر فاسد و بدنامش بعنوان وطن فروش ترین گروه و فرد برای همیشه در تاریخ معاصر ایران و جهان به یادگار ماند.

رجوی در پیام اخیر خود از سیاست های اربابان خود نیز ناله سر داده و می گوید؛ “با اشغال عراق به بهانهٔ تسلیحات کشتار جمعی و با خلع‌سلاح ارتش آزادیبخش ملی‌ایران تعادل منطقه را به سود (ایران) هسته‌ ای در هم ریختید و دست‌کم ۲دهه بر عمر رژیم افزودید”!
البته اگر رجوی کمی صداقت داشت باید اینطور می نوشت؛ طی چهل و اندی سالی که از انقلاب ایران می گذرد، غرب هرچی از مجاهدین خواست برایش انجام دادیم، حال چرا باید مجاهدین به بدترین شکل ممکن مثل یک تفاله دور ریخته شوند؟

البته پاسخ خیلی واضح و روشن است؛ هر گروه مزدور، خائن و وطن فروشی برای بیگانگان تاریخ مصرفی دارد، اکنون خیلی وقت است که تاریخ مصرف مجاهدین برای غرب پایان یافته است. بعبارتی مجاهدین دیگر هیچ جذابیتی برای کارفرمایان آنها ندارد. حمایت مجاهدین از اسرائیل هم بر سر کشتار مردم غزه ناشی از استیصال رهبران آنهاست و مطلقا در وضعیت فعلی مجاهدین هیچ تغییری حاصل نخواهد کرد.

بعبارتی رابطه بین مجاهدین و اربابان رنگارنگ آنان مسیری یکطرفه است. یکی حکم می کند و دیگری اجرا. بحث هایی مثل آلترناتیو و . . . هم غلط کردن های اضافی و برای ایز گم کردن است.

حرف آخر اینکه؛ وضعیت حال مجاهدین یعنی جمع آوری آنها از خاک عراق و انتقالشان به اردوگاهی دورافتاده در حومه تیرانا، تنها پاداش غرب به خدمات این فرقه مزدور و وطن فروش است و اینکه در امنیت کامل باقی عمرشان را در آنجا بسر کنند تا بمیرند. بقیه هرچی هست تنها ادا و اطوار و قمپز در کردنی بیش نیست.

سعید پارسا

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا