به مناسبت روز پدر

در تشکیلات مجاهدین چنین روزی وجود ندارد

روز میلاد حضرت علی علیه السلام برای گرامیداشت جایگاه پدر به این نام، نامگذاری شده است. روز پدر بهانه ای است تا قدری از زحمات و فداکاری های پدر خانواده قدردانی شود.

روز پدر، روز مادر و مناسبت هایی از این قبیل برای این است که اعضای خانواده به هم یادآوری کنند که قدردان این کانون گرم و مقدس هستند. به هم یادآوری کنند که وجود تک تک شان چقدر مهم و تا چه اندازه گرمابخش کانون زندگی است.

در سازمان مجاهدین خلق اما، چنین روزها و مناسبت هایی معنا ندارد. چرا که اصولاً خانواده ای وجود ندارد. فرقه ویرانگر رجوی، در برهه ای همه خانواده های حاضر در تشکیلاتش را متلاشی کرده است و طبیعتاً چنین نقش هایی دیگر معنا ندارند و حتی بدتر این که تابو هستند. رهبری سازمان فضایی در مناسبات روزانۀ تشکیلات ایجاد کرده است که کسی حق ندارد به این واژه ها و ایام منحصر بفرد فکر کند.

در جایی که رهبری و سران سازمان خودشان از این احساسات تهی هستند باید گفت کسی دیگر حق ندارد که احساسات خود را بروز دهد زیرا با فرد خاطی برخورد تشکیلاتی شده و تنبیه خواهد شد و بصورت های مختلف مورد حسابرسی قرار میگیرد. از نظر آنها شروع این نوع پدیده ها موجب استارت گرایش به خانواده در افراد می شود و لاجرم فرد را نسبت به مسائل رهبری سازمان دور میکند، لذا کسی حق ندارد نه در درون خود و نه در بیرون خود به این مسائل فکر کرده و احیاناً مطرح نماید!

اینجاست که ما با یک عارضۀ ضد انسانی مواجه می شویم که در این تشکیلات احساسات انسانی مدام سرکوب شده و جایی برای نمایش پیدا نمی کند. هر گونه وارد شدن به این نوع احساسات پاک که تداعی کننده وجود خانواده است، ممنوع بوده و نباید فرد به جز اهداف رهبری سازمان به چیز دیگری بیندیشد.

چرایی آن نیز معلوم است، اگر درون تشکیلات سازمان را بنگرید مستمر پمپاژ یاس و نا امیدی را مشاهده خواهید کرد، از توطئه و تحریک علیه خانواده ها گرفته تا برچسب های نادرست و غیرواقع به افراد جدا شده از تشکیلات و حتی آن کسی که هنوز در درون تشکیلات است و نسبت به شعارها و استراتژی سازمان حرفهای اعتراضی دارد. علتش هم این است که فرد بمحض فکر کردن به این نوع مسائل به حقایقی دست می یابد که نتیجه اش دور شدن از این مناسبات عجیب و غریب است. ولی خبر خوب این است که هر کسی در سازمان در اندرون خودش به این مسائل می پردازد ولو مخفیانه و بدون اینکه کسی را خبر دار نماید تا این احساسات در درون خودش زنده بماند ( بیشتر پرداختن به خاطراتی است که در ذهن هر کسی بایگانی شده و در هر زمان قابل دسترسی می باشد).
به همین خاطر است که رجوی در این یک مورد مشخص همیشه شکست خورده و نتوانسته که احساسات پاک انسانی افراد را سرکوب نماید و این خود باعث امید و امیدواری می گردد، نکته اینجاست که هر کدام از اعضای گرفتار سرانجام به این نتیجه می رسند که باید آن مناسبات ضد انسانی و آن تشکیلات سرکوبگر را ترک کرده و به دنیایی آزاد و بدون بهره کشی و ضد استثماری پا گذاشته تا از هر گونه تفکرات ضد انسانی خود را پاک نمایند.

بخشعلی علیزاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا