مرگ های مشکوک و رو به افزایش در تشکیلات رجوی

چند وقتی است شاهد اخبار مرگ هایی هستیم که از داخل تشکیلات رجوی به گوش میرسد.
قبلا هم درخواست داده بودیم که باید در خصوص این مرگ ها گزارش پزشک قانونی علنی شود تا علت مرگ ها مشخص گردد ولی از آنجایی که فرقه همیشه مشغول زد و بند با افراد و شخصیت های دولتی است و گاها با پول و باند بازی مسائل را حل و فصل می کند، این درخواست به جایی نرسیده است.

درخواست انتشار گواهی پزشک قانونی خواستۀ همه خانواده ها و کسانی است که عزیزان شان در کمپ بسته مجاهدین به سر می برند. سازمان تروریستی مجاهدین خلق که پاسخگوی خواسته به حق خانواده ها نیست. همانطور که خواسته به حق شان برای ملاقات با عزیزان شان را نادیده می گیرد این یکی را هم نادیده می گیرد. البته طبیعی هم هست که وقعی به این خواسته نگذارد چرا که جنایاتش در حق افراد حاضر در مناسبات شان بیش از پیش لو می رود.

عجیب آنجاست که هیچ ارگان بین المللی هم در این سالها پاسخگوی درخواست کمک های پدران و مادرانی که میخواهند فرزندانشان را نجات دهند نبوده و نیست! چرا؟ چونکه همین سازمان های به اصطلاح حقوق بشری در یک معامله کثیف با این گونه گروه ها و سازمان ها هستند و به نام حقوق بشر و آزادی از هیچ جنایتی فروگزار نیستند و به نام آزادی و حقوق بشر سر حقوق بشر را می بُرند!

چه خانواده هایی که سالهای سال تلاش کردند، خون دل خوردند، رنج ها کشیدند، تهمت ها شنیدند، سختی هایی متحمل شدند که کمتر کسی سراغ دارد، ولی سرانجام کمتر کسی توانسته است پاسخ مثبت بگیرد. لذا باید هر فردی که در تشکیلات است به این سوال مُبرم و بحق پاسخ بدهد که برای چه در تشکیلاتی مانده است که هیچ آینده ای برایش متصور نیست، برای چه باید در جایی بماند که سرانجام در تپه های آلبانی دفن شود و دیگر کسی از بستگان و خویشان و دوستانش نتوانند حتی برای ذکر یک فاتحه بالای مزارش بیایند! واقعیت این است که تا خود این افراد نخواهند و اراده نکنند، قادر نیست کمکی به آنها بکند. اما همین که اراده کنند و اولین قدم را در راه آزادی خودشان بردارند، راه باز می شود، خانواده ها، اعضای سابق و همه و همه سالهاست ایستاده اند و پایداری کرده اند تا تک تک اسرای رجوی را آزاد کنند.

خطاب به دوستان سابقم در اشرف 3 می گویم:

من می فهمم پاسخ به این سوالات خیلی جسارت میخواهد، ولی بمحض اینکه بتوانید پاسخ بدهید یک گام بزرگ و مثبت به سمت رهایی و آزادی خویش برداشته اید، تمام کسانیکه هم اکنون در دنیای آزاد زندگی میکنند این مسیر را طی کرده اند، تمام کسانیکه هم اینک در تشکیلات مرگبار رجوی نیستند روزی به خود این شجاعت و شهامت را دادند تا با واقعیت های موجود مواجه شوند و خود را تعیین تکلیف نمایند، در گام بعدی مسیر آزادی و رهایی شان هموار گردید.

امیدوارم تجربه این بنده و سایر کسانیکه روزگاری در آن اسارتگاه بودند را گوش بدهید و حداقل مرگی را تجربه کنید که نیاز به ترحم نداشته باشد، در جایی دفن شوید که حداقل از بستگانتان بتوانند برای دیدار شما بر سر قبرتان آمده و فاتحه ای بخوانند.

زمان زیادی برای انتخاب ندارید. روزگاری در عراق سران سازمان میگفتند دکتر نیست، دارو نیست، امکانات نیست و هزار بهانۀ دیگر تا مرگ های اعضا را موجه جلوه دهند، اما اکنون چه پاسخی دارند؟!

بخشعلی علیزاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا