چند کلامی با برادر اسیرم قاسم نجف زاده

قاسم جان سلام.‌ انشاالله که سلامت و تندرست باشی و ما را فراموش نکرده باشی. ما همه خوبیم و در انتظار خبرهای خوب و خوش از تو هستیم.

قاسم جان مامان بعد از انتظاری ۳۰ ساله در بهار ۱۳۹۸ دار فانی را وداع گفت و ما را تنها گذاشت. هیچوقت یادم نمیرود پیشتر از آن بنا به دعوتی که از آقای پوراحمد داشتیم، مامان توانسته بود در آبان ۱۳۹۶ با ایشان دیدار کند و از شما خبرهایی دریافت کند.

قاسم جان مادر در تمام این سالها چشم انتظار یک تماس از تو بود ولی متاسفانه به آرزویش نرسید و چشم انتظار بدرود حیات گفت. روحش شاد.

قاسم جان از تو میخواهم مقداری به گذشته برگردی تا ببینی از انتخاب خود چه حاصلی داشته ای!؟ آیا جز این است که که ۴۰ بهار از عمرت را به دور از خانواده بسر بردی!؟ بدون عشق و محبت و بدون حق انتخاب در لحظه لحظه زندگی ات که در اسارت رجویها بودی…
قاسم جان باورم این است که از هر وقت که شروع کنی دیر نیست و آغوش خانواده برایت باز است. پس درنگ نکن و تصمیم قاطع بر جدایی از رجوی ها را بگیر که به شدت مشتاق دیدارت هستیم.

برادرت – عسگر نجف زاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا