مناسبات حاکم بر اشرف از زبان مکی رفیعی

یکی از عمده ترین بریفهایی که در نشستها برایمان می خواندند (در اشرف) و تقریبا یکی از مهمترین بریفها بریف داخله است.که هدفهای زیادی از این بریفها و خواندن آنها برای نفرات را دنبال می کنند و بوسیله این بریف بقولی انگیزه بچه ها را برای ماندن زیاد می کنند. بخش مهم بریف داخله،بریف اجتماعی است.بگذار از حرفهای آنها بگویم 90 درصد خلق قهرمان زیر خط فقر هستند.هرکس در هر اداره ای سر میزند کارش را راه نمی اندازند جز نفرات بسیجی یا نفرات که به آنها وابسته هستند. و در این راستا نیز فاکتهایی بعضا با اسم یا اول اسم می آورند که دلیل ثابتی بر ادعای خود بکنند و….به جرات میتوانم بگویم که 2 سال آخر بعد از تیف هر روز عصر تا شب نشست های مختلف داشتیم.اعم از نشستهای لایه ایی نشست با اف ام نشست با فرمانده قرارگاه نشست با ار اس (رئیس ستاد) و نشستهای عمومی کل اشرف در سالن اجتماعات. و بریف داخله تقریبا در هر نشست خوانده می شد.اما واقعیت را با چشم دیدم و نگرشم به کل در این زمینه عوض شد.قبل از اینکه دنبال مدارکم بروم این بریفها و این حرفها در ذهنم سنگینی می کرد که یک شهروند برای یک مدرک کلی سگ دو باید بزند و دوندگی کند من که مارک سیاسی به من است و باید سر به زیر و آرام حرکت کنم چقدر باید دوندگی کنم و حتما خیلی اذیت خواهم شد.برای کارت ملی که اقدام کردم در 2 روز رسید آن را دادند و گفتند که کارت ملیت به کد پستی و نشانی شما ارسال می شود.باورم نشد بعد از یک ماه کارت ملی به در خانه آمد تعجب کردم.البته رسید کارت ملی تا موقع آمدن کارت همه کار کارت ملی را انجام می دهد.
برای معافیت اقدام کردم.در ذهنم گفتم قطعا 6 ماه تا یک سال باید منطقه بمانم ولی وقتی به پلیس به اضافه 10 مراجعه کردم و مدارکی که میخواستند را دیدم و اقدام کردم تا گرفتن رسید پایان خدمت (معافی)10 روز بیشتر نشد آنهم با هزینه ایی که به ذهنم خطور نمی کرد.از پدرم 200000هزار تومان برای معافی گرفتم ولی 10 درصد از این پولها و شاید کمتر بیشتر هزینه نشد که رسید معافیت را گرفتم.راستش شاخ در آوردم مطلقا نمی توانستم باور کنم تا یک نفر که نه وابسته به نظام است بر عکس 7 سال در صف نفاق بوده و در ذهنم این است که من حق هیچ چیز و هیچ شی را ندارم همینکه پناهم دادند برای هفت پشتم بس است ولی به این راحتی مدارکم را گرفتم.وقتی به حرفهای گروه فکر میکنم و به سهولت گرفتن مدارک باورم نمی شود.وقتی مدرک را گرفتم هول شدم سوال کردم می شود با این رسید (رسید معافیت)گواهی نامه گرفت گفتند آری فقط باید گواهی از راهنمایی ورانندگی بیاوری.وقتی به راهنمایی رفتم در ذهنم این بود که حداقل دو هفته دوندگی دارد وقتی در آنجا سوال کردم به من گفتند سر صف بایست.پشت صفی ایستادم که اکثرا با همین رسید آمده بودند که گواهی برای آموزشگاه رانندگی بگیرند.در عرض نیم ساعت آن را گرفتم و اسمم را جهت گرفتن گواهی نامه نوشتم.کلاسهای آیین نامه را رفتم و تست مربی و سر مربی قبول شدم و به امتحان نهایی آیین نامه و شهررفتم که به علت کم دقتی خودم آیین نامه را مردود شدم.
خیلی چیزها برایم جالب بود به این دلیل خواستم این گزارش را بنویسم که چقدر به ما دروغ می گویند و چقدر ادله کذب می آورند.شاید این مسئله برای شما عادی است ولی برای من که جدیدا به ایران آمدم اصلا جدید نیست که در این 2سال اینقدر از این حرفها برای ما و در گوش ما می خوانند که بیا وببین.اگر می خواهم از این بریفها بنویسم خودش یک کتاب و کتابها است.همینقدر می گویم که چنان با آب وتاب بریف داخله و اجتماعی را می خوانند که بعضا حضار گریشان میگیرد و صداهای نچ نچ برای خلق قهرمان از جمعیت بالا می رود.ولی قسم به خدا هیچ اداره ای سر نزدم که جز با احترام و اینکه کار و مشکل نفر را حل کردن ندیدم.
کمی از ضوابط رانندگی در اشرف را بنویسم تا کمی بخندی.
1.اگر از کار جمعی برگشتید وماشین نداشتید و ماشین خواهر ها آمدند نباید دست بلند کنید
2.هیچ خواهری موظف به تکی رانندگی کردن نیست
3.اگر بعد از عملیات جاری زیر تیغ بودی حق رانندگی نداری
4.در حین رانندگی اگر ماشین شما خراب شد تا 2 ماه از رانندگی محروم هستی چون رده خودرو نکردی
5.در بنزین خانه اگر ماشین شما و ماشین خواهری همزمان رسید حق تقدم با ماشین خواهر ها می باشد
و………
چیزهای خنده داری که باعث خنده هر کسی می شود.

خروج از نسخه موبایل