مجاهدین وخلاقیت دورویی!

در زمستان سال 1381 با یکی از اقوام مان که عضو ارشد شورای رهبری سازمان هست در واحد اسکان که مخصوص ملاقات خانواده هاست ملاقاتی داشتم. به او از سازمان و کارهایش در جذب نفرات در ترکیه می گفتم که چگونه خواهران سازمان در ستاد داخله و خارجه توسط عده ای قاچاقچی ایرانی تبار در شهرهای مختلف ترکیه و با شگرد تامین اتاق و غذا برای نفرات دنبال کار آنها را با دروغ و کلک بدام می انداختند و به عراق می فرستادند. او حرفهایم را شنید و ابتدا منکر شد و گفت چنین کاری را سازمان انجام نمی دهد ولی در جلسات بعدی ملاقات ها براساس جواب هایی که آماده نموده بود گفت که ما یعنی سازمان همان افراد را از لجن زندگی عادی نجات دادیم!!! و به این جامعه بی طبقه توحیدی در اشرف آوردیم اگر دروغی هم بوده بالاخره در مسیر مبارز شدنش بوده است. گفتم مگر مبارزه با انتخاب فرد صورت نمی گیرد پس چگونه سازمان می خواهد عوض نفرات تصمیم بگیرد. گفت سازمان در واقع می خواهد آنها را آدم کند!!!. البته او به صراحت گفت من خودم هزار و یک سوال بی جواب دارم که متناقض ام ولی برای انتقام خون دو فرزندم تا بحال باقی مانده ام!!. دوستان ملاحظه می کنید در سر سازمان این بینش دیالکتیکی چه تضادهایی را بنمایش می گذارد. قبول دارید سنتز این وقایع را بزودی ودرحوادث یک ماه آینده ببینیم. آری خواهیم دید. واقعیت این است سازمان دارای سیستم اخلاقی دوگانه بوده و همواره از اعضا خواسته درداخل تشکیلات ذره ای دروغ نگویند و در نشست های مغز شویی به همه چیز اعتراف کنند ودر همان حال همان افراد تشویق می شوند افراد عادی مستعد جذب را گول زده واز آنها سو استفاده نمایند. کلمه لیبرالیسم در تشکیلات عین دیدن شیطان بود ولی همین سازمان ودر راسش مریم عضدانلو در یکی از جلوه های بارز این اخلاقیات دوگانه با تمسک و تظاهر به ویژ گی های لیبرالیسم از جمله دمکراسی غربی و آزادی های اجتماعی و فردی، آزادی زنان، انتخابات آزاد و حتی فراتر از آن پذیرش حق تن فروشی برای زنان به یک فریب بین المللی دست می یازد. ولی دیگر دیر است و دست اش برای صاحبنظران اجتماعی و سیاسی رو شده است.

خروج از نسخه موبایل