چند شکست و هیچ پیروزی

روز شنبه ۲۳ ژوئن، در حالی مجاهدین خلق سی و دومین سال مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را جشن گرفته و به پایکوبی مشغول شدند که به گواه کارشناسان و شاهدان صحنه:

۱ـ بیش از ۹۸% از دعوت شدگان، غیر ایرانی بوده و شناختی از مجاهدین خلق نداشته و بعضاً با هزینه زیاد و از اقصی نقاط جهان به پاریس فراخوانده شده و کسانی که حتی نمی دانستند ایران در کجای نقشه جهان قرار دارد و همچنین آشنایی به زبان فارسی نداشته و سخنرانی تکراری و کلیشه ای مریم عضدانلو در آنان تاثیری نداشته است. کسانی که از یک یا دو روز قبل از کشورهای مختلف و جهت سیر و سیاحت و همراه با انواع دیگر امکانات تفریحی، جمع آوری شده و هیچ تصوری از نمایش قدرت و بازی سیاسی مجاهدین نداشتند.

۲ـ تعداد اندک لابی هایی که برای گرم کردن معرکه گرد آمده بودند، با هزینه های بسا گزاف، همچنان مانند مریم عضدانلو به سر دادن شعار و سخنرانی کلیشه ای اکتفا کرده و هیچ اشاره ای به انتخابات اخیر ایران نکردند.

۳ـ روز قبل تر یعنی جمعه ۲۲ ژوئن، میدان تروکادرو در پاریس، محل تجمع تعدادی از اعضای منتقد و مخالف و قربانیان فرقه مجاهدین بود که آنان در قالب انجمن های سیاسی و فرهنگی کوچک و با در دست داشتن انواع پوستر و پلاکارد، به اعتراض پرداخته که این خود گویای پوشال و نمایشی بودن آکسیون مجاهدین در روز بعد از آن بوده است.

۴ـ مریم عضدانلو، گرداننده اصلی نمایش قدرت در ویلپنت پاریس، در حالی به سخنرانی و غرولندهای تکرای پرداخته که انگار ۳۲ سال در نظر او ۳۲ ساعت بیشتر نبوده است. او هیچ اشاره ای به رخدادهای واقعی مردم در ایران نکرده و همچنان همه چیز را سیاه تر از سابق تفسیر کرده و هیچ اشاره ای از جنگ درازمدت مجاهدین و جمهوری اسلامی و بی ثمر بودنش نکرده و نگفته که با این همه خون و جنون، دستاوردش برای مردم چه بوده است. او نگفت که این جنگ، چقدر سود برای او و دیگر رهبران مجاهدین داشته و تلفاتش در پایین، چه میزان بوده و چقدر از نیروهای خود و مردم را قربانی داده است.

با این وجود، نمایش قدرت و پر هزینه مجاهدین در ویلپنت پاریس را می بایست سرپوشی بر شکستهای اخیر آنان ارزیابی کرد، چرا که طی سه ماه اخیر سال ۱۳۹۲، مجاهدین خلق مرتباً و در هر محفل و میدانی، شکستهای کوچک و بزرگی را تجربه کرده اند که گوشه ای از آنها به شرح زیر است:

۱ـ فعالیتهای گسترده اعضای جداشده و معترض با ابزارهای مختلفی که در دست داشتند، در مجموع به آگاه تر شدن بخشهای دیگری از جامعه و حتی هواداران دور و نزدیک مجاهدین انجامیده است.

۲ـ فروپاشی تتمه شورای پوشالی رجوی و کناره گیری چهار تن از اعضای باقیمانده، که در اصل این شورا در سال ۱۳۶۳ کلاً شکست خورده و فروپاشیده و در کتاب ارزشمند “فراز و فرود شورای ملی مقاومت” که دلایل این سقوط و فروپاشی به تفصیل و از زبان اعضای جداشده از شورا و صاحبنظران دیگر آورده شده است. این کتاب را انجمن ایران پیوند و در سال ۱۳۸۱ به چاپ رسانده و در مجموع با صاحبنظرانی چون بابک امیر خسروی، دکتر ابوالحسن بنی صدر، دکتر منصور بیات زاده، دکتر محمد برقعه ای، رضا چرندابی، دکتر علی اصغر حاج سید جوادی، بهروز حقی، مهدی خانبابا تهرانی، مهدی خوشحال، مهندس پرویز دستمالچی، دکتر علی راسخ افشار، محمود راسخ، کامبیز روستا، هادی شمس حائری، احسان شریعتی، مهندس منوچهر صالحی، دکتر منصور فرهنگ، دکتر حسین لاجوردی، دکتر حسن ماسالی، داریوش مجلسی، دکتر مهدی ممکن، دکترعلیرضا نوری زاده و بهمن نیرومند، گفتگو و تبادل نظر شده است. از سال ۱۳۶۳ آنچه از شورای پوشالی رجوی باقیمانده، در اصل کارکردش تحمیق و تمکین خیل قربانیان مجاهد در راستای منافع حقیر رهبران مجاهدین بوده و تتمه شورا، هیچ ماموریت و دستاورد دیگری طی ۲۰ سال اخیر نداشته است. همان طور که اخیراً و به مناسبت باز شدن سوراخ دستگاه، اعضای باقیمانده را یک به یک به میدان آوردند تا آنان با موضع گیری و تهمت و توهین اعضای جداشده، سوراخ کذایی را بسته و وفاداری خود را مجدداً به ثبوت برسانند.

۳ـ فرار اعضای مجاهد از اردوگاه لیبرتی و انتقال سه دسته از آنان به کشور فقیر آلبانی که اینها بر خلاف میل و شعارهای سرنگون طلبانه رهبران مجاهدین بوده است.

۴ـ انتخابات اخیر ریاست جمهوری و شرکت مردم در آن انتخابات با چشم انداز اصلاح امور سیاسی و اقتصادی که این نیز یکی از بزرگترین شکستهای مجاهدین خلق در طی سالهای مبارزه مسلحانه و سالها سرمایه گذاری در راستای قیام عمومی و جنگ خارجی، بوده است.

۵ـ شخص مسعود رجوی همچنان در اختفاء به سر می برد و مریم عضدانلو نیز همچنان به تکرار غرولندهای تکراری و فریبنده در محافل قدرت مشغول است و در ارتباط با تحولات اخیر در ایران و هجمه افشاگری جداشدگان، سیر قهقرایی و استیصال را پیموده و گردهمایی پر هزینه ویلپنت در پاریس، در اصل سرپوشی بر انبوه شکستهای پی در پی سال ۱۳۹۲ است که روزانه در گوشه و کنار جهان، گریبان رهبران مغرور و لجباز مجاهدین را گرفته و رها نمی کند.

۶ـ آنان در قبال انبوه شکستهای ریز و درشتی که طی سه ماهه امسال متحمل شده اند، هیچ پیروزی حتی برای روحیه دان به نیروهای مستاصل و بیچاره نداشته اند و آخرین تیری که در ترکش داشتند و آن گرامیداشت روز جنگ در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ بوده، با ارزیابی های واقعی و امروزی، خود یک شکست بزرگ و آغاز همه شکستهایی بوده که رهبران مجاهدین طی ۳۲ سال، متحمل شده اند.

ساندیس های پر زرق و برق و پر هزینه که تنها یک روز توانست نیروهای پوشال را سر پا نگهدارد، به اتمام رسیده و در زمره پیروزی که نه، بلکه شکست و خالی کردن بی ثمر چنته بوده است. همان چنته ای که خون اسرا و اعضا و قربانیان دیگر را در طبق اخلاص گذاشته و در کاخهای بیگانه به حراج گذاشته و بابتش دلارهای ساندیس خوران و هزینه های فرعونی مریم و مسعود رجوی را تامین کرده است.

بنابراین، شکستهای اخیر و بدون پیروزی رهبران مجاهدین، نه تنها مربوط به امروز بلکه دیروز نیز همین بوده و تا روزی که مرغ رجوی یک پا داشته باشد، این شکستها همچنان ادامه خواهد داشت، اگرچه ظاهراً و امروزه سودش را رهبران و زیانش را قربانیان می پردازند.

خروج از نسخه موبایل