درد دل مادری دلسوخته از فراق فرزندش

پسرم چند سال است در فرقه رجوی اسیر است و هیچ خبری از آن ندارم.
زمانی که در پادگان اشرف بود با کلی مشکلات جسمی که داشتم به عراق سفر کردم که شاید بتوانم با پسرم دیداری داشته باشم و بعد از چند سال آن را در آغوش بگیرم ولی متاسفانه به جای اینکه پسرم را در آغوش بگیرم آدمهای توجیح شده فرقه رجوی با سنگ و فحش های رکیک از من مادر استقبال کردند. خبردار شدم بعد از بسته شدن پادگان اشرف او را به کمپ موقت (لیبرتی) منتقل کرده اند و هیچ اطلاعی از وضعیت او ندارم.
رجوی و سرانش چگونه جرات می کنند که با من مادر و مادرهایی امثال من این گونه رفتار کنند تا بحال چندین نامه برای سازمان ملل و صلیب سرخ ارسال کردم و از آنها تقاضا کردم مشکل مرا حل کنند ولی گویی که در سازمان ملل و صلیب سرخ قانونی وجود ندارد، جوابی از طرف آنها بدستم نرسید. چند سال دیگر من بایستی در حسرت دیدار پسرم بمانم. رجوی و سرانش هیچ ارزشی برای فرزندان ما قائل نیست در واقع فرزندان ما برای او یک بار مصرف هستند و هر زمانی بخواهد آنها را سپر خود و تشکیلاتش می کند و فرزندان ما را از بین می برد. چرا سازمان حقوق بشر فکری به حال ما نمی کند و ما را از نگرانی چندین ساله در بیاورد. من از سازمان های حقوق بشری تقاضا دارم فکری به حال من بکند چندین سال است جگر گوشه ام دست رجوی و سرانش اسیر است و دسترسی به آن ندارم امیدوارم در آینده نزدیک پسرم را در آغوش بگیرم. به امید آن روز .
 

خروج از نسخه موبایل