رهبرسازی تاکتیک جدید فرقه ای توسط مقاله نویسان

تشکیلات فرقه ای مجاهدین با خط دهی به مقاله نویسان پوشال مترصد به جاانداختن و توجیه کودتا و حذف رهبر وغیبت کبری رجوی هستند. لذا با نوشتن و بروز مقالاتی استارت این خط را از نوزدهمین شوی تلویزیونی فرقه با به صحنه آوردن دو زن جوان زده است. (گدایی)
قابل توجه همین مقاله نویسان که با تیتر جدایی رهبری و بدنه به میدان آمده اند
الف – ایدئولوژی و تاکتیک مریم رجوی این است که مثل تبلیغات اقتصادی در بازار فرنگ و بورژوازی از زنان به عنوان جنس و کالا استفاده کند. در اقتصاد برای تبلیغ هرچیزی عکس زن برهنه ای روی آن کالا یا محصول نصب می گردد و در سیاست و استراتژی هم رجوی همان خط را دنبال می کند و از وجه زنانه برای پیشبرد کار بهره می گیرد آنوقت آن انحراف و بهره برداری استثماری از زن را در چارچوب رشد و بالندگی زن و رسیدن به قلب رهبری توجیه می کند و این مقاله نویسان احمق هم با سرهم کردن خزئبلاتی در صدد انحراف ذهن بدنه تشکیلات فرقه هستند.
ب – باید به این مقاله نویسان رهبری ساز گفت آیا اساسأ چیز واقعی بنام رشد و جایگاه واقعی یک مسئول در مناسبات فرقه ای  بطور تثبیت شده و قانونی وجود دارد؟ مگر همین مسئولان بالا و لایه های اول نیستند که بعد از چند دهه وقتی یک کلام مخالف رجوی به زبان می آورند فاحشه و پتیاره و… هستند آیا این دوزن مورد نظر شما هم از نظر رجوی از این قاعده مستثنی هستند؟
ج – در فرقه رجوی همه می دانند که رفتن به سراغ قرآن و خواندن آن بصورت فردی و یا جمعی بدون رهبری کفر است و حتی استفاده از یک آیه در مقاله و نوشتار برای اثبات چیزی فقط و فقط در حیطه رجوی بوده وهست و اگر فرد این کار را بکند گناه کبیره و مجازات دارد حال چه شده که جناب قالو کاکایی دم به دم آیه می آورد و خرج یک مقاله برای پر وبال دادن به خیانت مریم در به انحراف کشاندن هرچه بیشتر بدنه ی فقیر می شود؟
د – دوست قدیمی جناب علیرضا قالو عبرت بگیر و به یاد بیاور موقعی که در نشست حوض مجیز گفتی و باشعر و شعار گفتی " مریم خدای من تویی-دین و ایمان من تویی و.." و رجوی در جواب به تو گفت حقه بازمن تویی به خاطر شکم به سازمان آمده من تویی و… و آنگونه توی  برجکت کوبید که مدتها یک وری شده بودی اکنون تو و امثالت مقاله نویسی را در جهت خیانت به بدنه تشکیلاتی (طیف مسئله دار ومجبور) می کنید خودتان هم برای رجوی پشیزی ارزش ندارید.
ش-مقاله نویس حراف در ابتدای نوشته در تمجید از مناسبات ضد انسانی رجوی گفته یکی به باغ گلی رفته تا دامنی گل بچیند اما بوی گل باعث شده دامن او بیفتاد.
دقیقأ همین حرف را یکی از مسئله داران رده بالا در درون مناسبات از زبان مخالفین به رجوی گوشزد کرد. او گفت مخالفین می گویند رجوی در ورود به عراق در بارگاه امام حسین وقتی گفت ای حسین منظورش صدام حسین بوده و قبل از زیارت بارگاه امام حسین با صدام حسین دیدار کرده بود و مثال آن فرد به باغ گل رفته، وقتی وعده های صدام حسین در خصوص پول و سلاح را دریافت کرد بی خیال امام حسین شده بود و آن "هل من ناصرأ ینصرنی " گفتن ها هم منظورش همان صدام حسین بوده است.
دریک کلام مجاهدین بعد از صدام دیگر تمام شده هستند وقتی رهبری فرقه هم گم و گور شده یا کرده اند سرعت نابودی و اضمحلال مضاعف می شود. همین نکته باعث شده مریم برای توجیه کنار گذاشتن رجوی و اختفاء و حذف وی بامبول رهبری سازی و نسل جدید و صفرکیلومتر زنان را چاشنی قضیه نماید و وعده سر خرمنی پنجاه سال بیمه مجدد فرقه اش را می دهد البته این از شوهرش تجربه گرفته و وعده کوتاه مدت یک ساله را نمی دهد.
 

خروج از نسخه موبایل