نگاهی به ایدئولوژی سر هم بندی شده رجوی حیله گر

وقتی به سایت های مختلف نگاه می کردم مطلبی توجه ام را جلب نمود و این مطلب را با گفته های رجوی فریبکار و شیاد مقایسه کرده و متوجه شدم که وی یکی از بی سواد ترین و فرصت طلب ترین فرد در دنیای کنونی ماست.
برای اینکه به مفهوم واقعی این جملات من آگاه شوید به مقایسه ایدئولوژی و کارکرد سیستم کره شمالی و فرقه رجوی اشاره می کنیم تا دریابیم که وی چیزی از خودش نداشته و هر چه که طی این سالیان اراجیف سر هم کرده مربوط به دیگران می باشد.
بعد از استقلال کره شمالی رهبر آن کشور ایدئولوژیی را برای همه ترسیم نمود مبنی بر این که باید همه طبق آن انجام داده و به زندگی ادامه دهندکه این مسئله جنبه های مختلفی داشت ولی بعد از سالیان اکنون باز هم همان ایدئولوژی بر سیستم آن کشور حاکم است  اما نکات مهم این است که رجوی فریبکار روی این تز سوار شده و آنرا در فرقه خود پیاده نموده و هنوز هم در حال اجرای آن می باشد که در این جا به نقاط مشترک این دو پرداخته تا برای همه روشن شود که فرصت طلبی رجوی حد و مرزی ندارد.
برای اعضای ناآگاه و قطع شده از دنیای بیرون این تز که مسعود روی آن سوار شده و سعی کرد در مناسبات فرقه ساری و جاری کند امری بی نظیر بود تا جایی کشش داشت که بعدها به ضد خود تبدیل شد.
در سال 1948 رهبر کره شمال اعلام جمهوری دموکراتیک خلق کره شمالی نمود ولی رجوی در سال 1360 نام جمهوری را این گونه عنوان نمود "جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران". البته باید گفت که وی اکنون با عملکرد خود برای همه روشن ساخته که اصلا اعتقادی به اسلام و دین نداشته و نامگذاری این گونه فقط برای فریبکاری بوده است وقتی گروهی از تروریست های داعش(تولیدی غرب) که اصلا اعتقادی به اسلام ندارند و از قرون وسطی می آیند از آنان حمایت می شود آیا نشانه ضد اسلامی شان نیست.
وقتی زن دوستش(همسر مهدی ابریشمچی) را وادار می کند که طلاق بگیرد و با او ازدواج کند این همان نوع اسلامی است که آنان خواهان پیاده نمودن آن می باشند که این برای مردم مسلمان ایران و جهان اصلا قابل درک نیست.
البته باید گفت که در گذشته هم این دزدی و سرقت ایدئولوژی و… در رجوی شیاد وجود داشت بطور مثال وقتی کتاب راه حسین نوشته رضایی چاپ شد وی در مناسبات اعلام کرد که این کتاب توسط وی در زندان نوشته شده و به خاطر مسائل زندان مجبور بوده که نام رضایی بر آن گذاشته شود البته بعدا معلوم شد که وی تا کجا در همکاری با ساواک شاه پیش رفته و حتی حاضر شده محل زندگی بنیانگذاران سازمان را هم لو بدهد.
در مورد نقش اقتصاد وی همیشه حرفهایی برای گفتن داشت ولی بعدا معلوم شد که تز وی از کتاب اقتصاد به زبان ساده توسط محمود عسگری زاده نوشته شده بود، برداشته و به خورد اعضای بی سواد و لایه های پایین خود می داد وی در تمام بحث های تبیین جهان و هویت در درون تشکیلات همه خود را بالاتر از همه دانسته و اینگونه وانمود می کرد برای همگان روشن شود که اوست این تز ها را تولید می کند و باید او را در جایگاه دیگری جستجو کرد.
در مورد تشکیل ارتش آزادیبخش رهبر کره شمالی در سال 1935 این ارتش را تشکیل داد ولی رجوی حقه باز در سال 1366 اعلام تشکیل به اصطلاح ارتش آزادیبخش نمود که البته تفاوت هایی با هم داشتند کیم ایل سونگ این ارتش را برای مبارزه با ارتش ژاپن تشکیل داده بود ولی رجوی این ارتش را برای کشتن سربازان ایرانی و خیانت به مردم ایران درست کرده بود که بعدا هم دیدیم با چه خفت و خواری تمام سلاحهای خود را به امپریالیسم تحویل داده و برای همین هم به جشن و پایکوبی پرداختند.
اگر رهبر کره شمالی برای مردم خود تز جوچه را آورد تا بتواند مردم خود را تحت کنترل داشته باشد ولی رجوی فریبکار بحث های طلاق های اجباری را در مناسبات جاری کرد و به آن نام انقلاب ایدئولوژیک داد تا بتواند تمام خط و خطوط جوچه را در مناسبات خود پیاده کند ولی متاسفانه به علت ناآگاهی اعضای وارفته کسی نمی توانست در یابد که رجوی چگونه این اخبار را دزدیده است.
در کره شمالی حاکی از این است که برای دست یابی به جوهر جوچه و خروج از قبر خویش، برای اینکه روزمره، نو و تازه بشوید باید به این باور برسید که هرچه دارید از خلق و رهبری است.
در مناسبات رجوی گفته می شود وقتی فرد زمین می خورد باید بلند شده و خودش را تکان بدهد و با دست زدن به انقلاب ایدئولوژیک راه خود را ادامه دهد و وقتی در خود می باشد و با بیرون یعنی رهبری رجوی وصل نیستید یعنی اینکه در قبر بسر می برید و باید به انقلاب طلاق مریم توسل کرده و راه خود را برای وصل به رهبری رجوی شیاد باز کنید.
می توان گفت که همه عملکرد در این دو ایدئولوژی یکی است و با این ترفند سعی می کنند افراد خود را در درون خود زندانی کرده و دیگر فرد به کسی دیگری فکر نکند و هر چه هست رهبری یعنی رجوی فریبکار می باشد.
در کشور کره شمالی گفته می شود در جوچه ذوب بشوید و دستتان را به دست «رهبر عزیز» بدهید. با پاهای او حرکت کنید تا در راه نمانید. اینطور تک تک شما جاودان می‌شوید. دستگاه ارزشی تان تغییر می‌کند و شعله ای خواهید بود که هیچکس نمی‌تواند آنرا خاموش کند.
حال در فرقه رجوی این مسئله چگونه بیان می شود مریم قجر همیشه در نشست های درونی انقلاب طلاق بیان می داشت که باید در رجوی ذوب شوید و دست های خود را به او بدهید و مسعود هم می گفت که با چنگ زدن به انقلاب مریم روی پاهای او حرکت کنید و این انقلاب می تواند شما را از دستگاه ضد ارزشی که البته بخوانید همان رجوی را از خود دور کنید.
رجوی همیشه می گفت که سلاح پیشرفته ندارم و… اما وقتی یک عنصر  به اصطلاح مجاهد خلق انقلاب می کند و به باورهای خود می رسد دیگر قابل کنترل نیست و مانند شعله ای خواهد شد که دیگر کسی قادر به خاموش کردن او نیست و تمام انژری های او فوران می کند.
البته معنی این تفایسر از طرف رجوی ها برای همه روشن است که وی چگونه سعی داشته افراد رادر چمبره خود نگهدارد و با این اراجیف به افراد این باور را دهدکه اوست و باید همه در مقابل او سر تعظیم فرود بیاورند.
در ایده جوچه این گونه برای همه توضیح داده می شود که باید به نقطه بیرون از خود وصل شد ولی رجوی شیاد از این ایده برای وصل نیروهای وارفته خود استفاده می کند و بیان می دارد که اگر شما بخواهید می توانید و با کمک گرفتن از شعار مسخره مریم به نام "می توان و باید" و از طریق وصل به بیرون از خود  می توانید از غل و زنجیرهای بندگی رها گردید!!!. رجوی سعی نمود تا کنترل اوضاع تشکیلات در دستش باشد و این گونه همه افراد را کنترل می کرد و اجازه نمی داد که کسی ساز مخالفت با تشکیلات را ساز کند.
راز «جوچه» اتصال شما به نقطه خارج از خودتان است این رازی بود که در کره شمالی انجام گرفت و رجوی فریبکار روی این تز سوار شده و سعی نمود نقطه خارج از خود را نه خدا بلکه خودش جا بزند و از این طریق همه خود را به او وصل کنند و حتی در نشستهای درونی و خاص بیان می کرد که راه رسیدن به خدا از چنگ زدن به انقلاب مریم و وصل به بیرون از خود یعنی رهبر عقیدتی که همانا خودش می باشد امکان پذیر خواهد بود!!!.
در کشور کره برای زندگی مردم شیوه ای تعیین شد که بر اساس آن هنوز مردم بر اساس آن به زندگی خود ادامه می دهند ولی حال اگر به درون مناسبات فرقه نگاه کنیم و ببینیم که رجوی جنایت کار چه شیوه ای برای مردم ایران بعد از به قدرت رسیدن خیالی خود در نظر گرفته بود.
وی در دورن مناسبات در اشرف که آنرا کشور کوچکی خطاب قرار داده، عنوان می نمودکه این قرارگاه منظور اشرف سابق نمونه مناسبات آینده ایران بزرگ است. البته در این مناسبات شیوه زندگی بسیار بدتر از نوع شیوه ای بودکه مردم کره برای خود اننخاب می کردند.
در درون مناسبات مردان بعد از تراشیدن ریش حق استفاده از ادکلن را نداشتند چرا که ممکن است زنی را دچار لحظات خطرناک بکند.
در درون مناسبات هیچ مردی حق ندارد به تنهایی به اتاق یک مسئول زن برود بلکه باید دو نفره باشد تا دچار لحظات جیم (انحراف) نشود.
مردی اگر قصد سوار شدن به ماشین زنی را داشت باید در قسمت عقب خودرو که در قرارگاه معمولا وانت بود سوار شود و اگر یک زن تنها باشد آن زن نباید آن مرد را سوار کند و اگر این مرد در گرمای بالای شصت(60) درجه عراق باشد.
پمپ بنزین به صورت صبح و بعداز ظهر بوده که در مواقعی که زنان شفیت پمپ بنزین می باشند هیچ مردی نباید برای سوخت گیری خودرو خود به پمپ بنزین مراجعه کند.
وقتی حکومت ایران اتوبوس را زنانه و مردانه کرده اگر دستمان بود پیاده روها را زنانه و مردانه می کردیم تا مشکلی بوجود نیاید. این حرفهای خود مسئولین فرقه می باشد که عملا در جمع آنرا بیان می کردند.
البته این گوشه کوچکی از هزاران نمونه افکار قرون وسطایی رجوی در مورد رسیدن به قدرت در ایران بوده هر چند توانست این مناسبات را در اشرف پیاده کند اگر قدری مقایسه کنیم از شیوه زندگی و افکاری که نبست به مردم و نحوه زندگی شان در کله پوک رجوی می باشد همان قشری گری محض می باشد البته به این نکته هم باید اشاره نمود از این مدل حکومت را فقط می توان در نحوه حکومت کردن تروریست های داعشی دید.
رجوی از آنجایی که در ذهن خود از به اصطلاح آزادی و رفاه برای مردم حرف می زند ولی در ذهن پوک خود وحشی ترین تز در مورد زندگی مردم دارد و نمونه های آنرا در مناسبات فرقه دیدیم.
اگر اکنون همسر چندمش مریم قجر در فرانسه حرف های مفت و بی خاصیت در مورد بهتر زندگی کردن و آزادی و حق انتخاب برای پوشش و ممنوع بودن تعدد زوجات می زند بهتر بود قدری به افکار قرون وسطایی شوهر دسته چندمش هم اشاره می نمود که او چه افکار زشت و زننده ای دارد.
اکنون می خواهیم در مورد چگونگی ارتباط فرد با بیرون از خود حرف بزنیم تا دریابیم تزی که رجوی شیاد از آن حرف می زند در تز جوچه در کره پیاده شده است و این چیز جدیدی نیست آنان معتقدند که بنا بر ایدئولوژی جوچه وجود فرد تنها در ارتباط با جمع امکان پذیر است.
رجوی فریبکار و حیله گر هم از این تز استفاده کرده تا افراد درون تشکیلات را در چمبره مخفوف خود نگهدارد او که بحث انقلاب طلاق را در مناسبات جاری کرده بود و بعد از مدتی متوجه شد که این به اصطلاح انقلاب کسی را نتوانست فریب دهد به بهانه اینکه وجود فرد در ارتباط با جمع است که معنا پیدا می کند سعی نمود این تفتیش عقیده را در مناسبات با همان شعار اجرایی کند و می دیدیم که چگونه این زن و شوهر تروریست برای اینکه افراد را تحت کنترل داشته باشند افراد را مجبور می کردند که مسائل درونی خود را که بعضا جنبه شخصی داشت در جمع مطرح کنند و مسئولین هم این نمونه فاکت ها را جمع آوری کرده و بعدا بر علیه همان فرد مورد استفاده قرار می دادند.
البته شعار ارتباط فرد با جمع بیشتر این کارآیی را برای رجوی داشت که توانست تمام تشکیلات خود را کنترل نموده و همه افراد را موظف کرد که اگر خطایی از فردی دیدید حتما گزارش کنید یعنی اینکه همه را خبرچین و جاسوس خود کرد و پوش این مسئله هم کمک به فرد بوده و ارتباط با بیرون از خود.
طی این دوران هم شاهد بودیم که افراد برای انتقام گیری و کینه و تسویه حساب های شخصی گزارش های غلط سر هم کرده و افراد را در مناسبات به خطر می انداختند که نمونه های آنرا می توان در شکنجه و کشته شدن تعدادی از افراد در سال 1363 در پایگاه تدین در نوار مرزی و در سال 1373 در اشرف بوده که بعدا مشخص شد که بعضی از گزارشات بر علیه افراد به خاطر تسویه حساب شخصی بوده که فرد تا مدتها در زندان و مورد شکنجه قرار گرفته و به دستور رجوی جنایت کار کسی هم حق نداشت در این مورد حرف بزند.
اگر معنا ارتباط فرد با بیرون از خود در کشور کره شمالی معنای دیگری داشت ولی در مناسبات فرقه ؛ رجوی آن را به شیوه دیگری مورد بهره برداری قرار داد.
در مناسبات فرقه بعد از آوردن تز مسخره و بی معنی انقلاب ایدئولوژیک و انقلاب طلاق مسئولین فرقه برای اینکه دربست در خدمت و خدمتگزاری به رجوی باشند حاضر شدند دست به هر دروغی بزنند آنان با استفاده از تز جوچه در کره مبنی بر این تز باعث درمان بیماری فرد می شود آنرا در انقلاب طلاق خود ساری و جاری نمودند و برای اینکه افراد پایین تر را گول بزنند با هماهنگی رجوی فریبکار تعدادی از مسئولین فرقه در نشست های خود بیان می داشتندکه با چنگ زدن به انقلاب مسخره مریم بیماری های آنان درمان یافته است که معمولا بیماری های روده و معده و سر درد بوده و سر دژخیم جنایتکار فرقه به نام دکتر وحید (احمدی) هم برای اینکه این مسئله را بزرگ جلوه دهد ارقام و آماری سر هم کرده و بیان   می داشت که از وقتی انقلاب مسخره مریم در مناسبات جاری شده بیماران کمتری به درمانگاه اشرف مراجعه می کنند!!!.
حال خود دریابید که رجوی تروریست چگونه از تز جوچه در کشور کره سوء استفاده کرده تا بتواند به امیال شیطانی خود برسد و در این مسیر هم مسئولین فرقه که دست کمی از حق بازی رجوی کم نداشتند وارد این بازی کثیف شده تا تعدادی از افراد را با بهانه های مسخره فریب داده و در مناسبات نگهدارند.
اگر چیزی که دار و دسته رجوی در این مورد بیان می نمودند و اینکه اگر افراد به آن انقلاب طلاق ایمان داشتند و بیماری هایشان درمان یافته، پس مردن تعداد زیادی از افراد به نام سکته و بیماری های لاعلاج مسخره می باشد یعنی اینکه کسانی که بر اثر بیماری جانشان را از دست دادند به انقلاب زن سوم مسعود اعتقاد نداشتند. بهتر است سرکردگان فرقه خودشان را گول بزنند این شامورته بازی دیگر مصرف ندارد.
خوب است به یک نمونه خارج از مناسبات فرقه هم اشاره کنیم که چطور رجوی سعی نمود از احساسات دیگران سوءاسفتاده کند. در کشکاش بحث های انقلاب طلاق مریم در اشرف بودیم که یک دفعه مسئولین فرقه بیان نمودند که نویسنده مصری خانم نوال السعداوی به تعریف و تمجید از این انقلاب مسخره پرداخت و بعد از مدتی دخترش نیز جمله معروفی گفته بود که انقلاب فرد را زیبا می کند و این جمله وی چماقی بود که مسئولین بر سر اعضای خود می زدند ولی بعدا متوجه شدیم که دیگر خبری از این تعریف و تمجید انقلاب وی نیست و بعد از آگاهی از ماهیت فرقه آن خانم و دخترش دیگر راضی نشدند از انقلاب پوچ مریم قجر سیراب شوند.
البته این حقه بازی رجوی ها جنبه های دیگری دارد که نمونه دیگر آن سوء استفاده از وضعیت افراد و فریب دادن شان بوده است که رجوی برای اینکه همه افراد را در کنترل خود داشته باشد نشست هایی به نام عملیات جاری و غسل هفتگی را سر هم کرده بود تا بتواند هم شخصیت افراد را خرد کرده و هم مدرکی داشته باشند که دیگر فرد فکر جدا شدن از تشکیلات به ذهنش نزند این اندیشه هم برگرفته از تز جوچه بوده که در کشور کره همه مردم باید در جلسه های هفتگی شرکت کرده و مطالعات انجام داده را بحث کنند و اینگونه افراد را در کنترل خود دارند.
البته وقتی رجوی فریبکار توانست بر "خر مراد انقلاب طلاق" خود سوار شود و همه مردان و زنان را در رعب و وحشت در تشکیلات خود نگهدارد نیاز را بر این دیده که باید همیشه این افراد در چمبره و کنترل خود داشته باشد به همین خاطر نشست های مسخره و سرکاری عملیات جاری را راه انداخت و هر فرد باید روزانه فاکتهای کم کاری خود را می خواند و هیچ وقت هم حق نداشت که از مسئولین انتقادی کند و یا به خط و خطوط رجوی شک و یا نظری بدهد همه افراد باید گوش به فرمان باشند و او مانند چوپانی که هر جور می خواست می توانست گوسفندان خود را بچراند از طرف دیگر می توانست آخرین وضعیت تشکیلاتی افراد را هم در اختیار داشته باشد.
زن داعشی مریم قجر هم برای اینکه خودی نشان دهد به افراد می گفت که این بحث یعنی عملیات جاری یک هدیه ای از طرف رجوی به ما برادران و خواهران که خودتان را روزانه بسنجید می باشد. البته همه می دانستند که این سنجیدن برای خراب کردن فرد بوده و همیشه فرد باید سرخورده و شکسته شده باشد تا مبادا کمری راست کرده و به عملکرد رجوی فکر کند. نمونه های زیادی بوده که بعد از عملیات جاری فرد به خاطر فشار بیش از حد در نشست دست به خودکشی می زده است مانند.خدام گل محمدی، کامران بیات و آلان محمدی و….
البته این وقاحت رجوی مرزی نداشته و بعدا اعلام نمود که ما می خواهیم این نشست ها را در جوادیه و پائین شهر تهران برگزار کنیم تا همه بدانند که فرزندان شان چگونه انسان هایی بودند که نمونه آن را در کشور کره شاهد هستیم.
بعد از این مسئله برای اینکه رجوی زن باره دیگر مرزی باقی نگذارد سعی نمود با آوردن بحثی به نام غسل هفتگی حتی از ذهن افراد نیز خبر داشته باشد و اجازه ندهد که کسی در حریم زن بارگی او وارد شود و همه افراد باید تا آخر عمر بدون زن بمانند ولی او می تواند تعداد زیادی زن داشته باشد(رقص رهایی) و تا جایی پیش رفت که بیان نمود که صاحب همه زنان عالم می باشد و کسی نباید در این حیطه وارد شود البته وی در این باره از تز جوچه فراتر رفته چرا که حداقل این کار در آن کشور اجرا نمی شود.
بیان این بحث ها و جاری کردن آن در تشکیلات مدتی زمان برد ولی برای اینکه جنبه اعتقادی به آن بدهند مریم در نشست ها از مسعود تعریف می کرد که این بحث ها هدیه ای از طرف مسعود به تشکیلات می باشد و بعد هم مسعود از مریم تعریف می کرد تمام تشکیلات فرقه روی تعریف او دو نفر از همدیگر بوده است بعدا شاهد بودیم که تا مدتها کسی از این جریان خبر نداشت و بعد از جدا شدن افراد از فرقه این بحث های مسخره بیرونی شد و انبوهی از تنفر و انزجار برای تشکیلات و فرقه رجوی به بار آورد.
رجوی جنایت کار در مورد غسل هفتگی دیگر مرز را باقی نگذاشته و بیان نمود که فرد در خواب اگر فاکتی از مدل جنسی دیده باشد باید در نشست آنرا بیان کند یعنی اینکه هیچ کس از طرف تشکیلات فرقه در امان نبود و اگر تعداد فاکت ها کم بود باید فرد باز هم جوابگو می بود که چرا کم نوشته است یعنی اینکه همه جوره فرد در تشکیلات در کنترل بوده است ولی با تمام مسخره بازیها این بحث یعنی غسل هفتگی یک نقطه مثبت هم داشت برای همه روشن شد که در درون تشکیلات چقدر فساد می باشد و مسئولین بالا در خارج و یا در داخل مناسبات دست به چه کارهای کثیفی زدند و دیگر بعد از این جریان بوده که برای همه مشخص شد که خود مسئولین در فساد بیشتر غرق می باشند.
اگر اکنون هم این ریل ادامه پیدا می کند بیشتر بخاطر این است که رجوی راه دیگری ندارد و با این شیوه می تواند افراد را نگهدارد و این را همه می دانند که نوشتن این گونه فاکتها بیشتر بخاطر رفع مسئولیت می باشد چرا که خود شاهد بودم که افراد بیان می کردند که وقتی مسئولین با چند فاکت تکراری راضی می شوند چرا ما ننویسیم.
می توان گفت که رجوی چگونه روی این بحث سوار شده و اینگونه توانست تشکیلات وارفته خود را جمع و جور کند.
نمونه دیگری از دجالیت رجوی جنایت کار، برای اینکه افراد خود را در چمبره تشکیلات نگهدارد عنوان داشت که خانواده کانون فساد می باشد و توهین کردن به خانواده را در دستور کار تشکیلات قرار داده است!!!.
بعد از سرنگونی صدام معدوم خانواده ها که فرصتی پیدا کرده بودند تا با اعضای خود در اشرف ملاقاتی داشته باشند ولی بعد از ملاقات تعداد زیادی از نفرات فرقه جدا شده و بعد از آن بود که رجوی دستور داد که ملاقات ممنوع شود و در مراحل بعدی برای اینکه افراد خود را مجبور به ماندن در اشرف کند اعلام نمود که خانواده کانون فساد می باشد و هیچ کس نباید نسبت به خانواده خود عاطفه داشته باشد این در حالی بود که قبلا در مناسبات گفته می شود که یک انقلابی را نمی توان از عاطفه او نسبت به خانواده و مردمش دور کرد ولی شاهد بودیم که رجوی با وقاحت تمام این مسئله را از ذهن افراد پاک نمود تا دیگر کسی نتواند خانواده خود را ملاقات نماید این مسئله بعد از مدتی به ضدش تبدیل شد و تعداد زیادی هم به این فریبکاری مسعود پی برده و راه خود را از تشکیلات جهنمی اش جدا کردند.
راه جوچه در مورد زنان هم در کشور کره به نوعی بیان می شود که آنان باید در رهبری ذوب شوند و شاهد نمونه و عکس های زیادی هم در این زمینه بودیم ولی در درون فرقه رجوی این ذوب شدن به شکل دیگری نمود پیدا می کند. این بحث را هم رجوی از تز جوچه به سرقت برده و به آن پرو بال داده و در جهت امیال ضد انسانی خود بکار گرفت.
رجوی در بحث انقلاب طلاق و هر بندی که به این انقلاب مسخره اضافه می شد، مریم این زن داعشی  و دست چندمش اشاره می کرد که همه باید در رهبری (رجوی) ذوب شوند البته در مورد زنان هم فرق می کرد که این ذوب شدن به شکل دیگری عمل می نمود بعد از جدایی تعدادی از زنان از فرقه ابعاد کثافت کاری رجوی در مورد ذوب شدن زنان در رهبری رجوی افشا شد و همگان در یافتند که رجوی زن باره به دنبال چه اهداف کثیفی می باشد و چگونه سعی نمود با این مهمل زنان را به سمت خود کشانده و در برنامه "رقص رهایی" آنان را مجبور نمود که به عقد وی در آیند و….
اگر این بحث در کره به نام ذوب شدن در رهبری نمود پیدا می کند ولی در درون فرقه شکل دیگری به خود گرفته و رجوی فقط به فکر غرایز کثیف جنسی و عقده ایی خود بود و مهم تر این که عامل این جور کردن برنامه هم زن سومش مریم قجر بوده است حال دریابید که وقتی در درون تشکیلات شعار مبارزه با نفس سر می دهد و افراد مجبور هستند تا خواب های خود را بنویسند ولی او چگونه و براحتی و با آوردن بند های کشکی با زنان شورای رهبری همبستر شده تا آنان را در رهبری خود ذوب کند. تف بر تو مردک زن باره.!!! و بدبخت تر از آن شوهران این زنان که اسیر ترفند و حیله رجوی ملعون بوده و سکوت اختیار نمودند.
البته می توان به جنبه های دیگری هم از تشابه و سوء استفاده رجوی از جوچه اشاره نمود که نشان می دهد رجوی فریبکار تا کجا در فرصت طلبی هیچ مرزی را باقی نگذاشته است.
در کشور کره رهبر در حد جایگاه خدا مورد ستایش قرار می گیرد و برای اینکه فرد به آن نقطه برسد می بایست هر روز خودش را نو کند این کل مطلب در مورد کیش شخصیت در آن کشور می باشد ولی رجوی فرصت طلب با استفاده از این ایدئولوژی سیستم فرقه ای خود را بنا نهاده است.
اوج این وقاحت در نشستی به نام صلیب بوده که مریم بعد از شوهر دومش در مورد امام زمان (عج) توضیح داد و اینکه خودش نماینده وی می باشد ولی کسی به حرفش توجهی نکرد در این لحظه بود که مریم قجر از کوره در رفته و رو به جمع کرد و گفت که شما نان وی را می خورید و لباس او را می پوشید ولی او را قبول ندارید نماینده وی اکنون در کنار شما می باشد ولی او را نمی بینید و اراجیفی از این قبیل سر هم کرد اکنون برای همه روشن است که رجوی جنایت کار در جایگاه ویژه ای قرار دارد و هیچ کسی را هم قبول ندارد به همین خاطر است که با سریالی کردن بندهای کشکی انقلاب طلاق سعی نمود از موضع بالا خودش را در جایگاه مخصوص قرار داده تا کسی به او انتقادی و یا حرفی نزند و او خود را مبرا از هرگناهی بداند و هر کثافت کاری و خیانتی هم که خواست انجام بدهد و کسی نباید به او خورده بگیرد.
زمانی شعار مبارزه با امپریالیسم سر می داد ولی بعد در کنار جنایت کاران دست به کشتار مردم ایران زد و اکنون هم در کنار جناح جنگ طلب غربی و صهیونیستی و عربی و شیوخ مرتجع عرب پز این را می دهد که فلان نماینده مفتخور غربی در جلسه شان شرکت می کند.
این رسم روزگار و قانون خدا است که روزی چهره جنایت کاران و از خدا بی خبران را رو کند و امروز روزی است که از قبل چهره زشت و کثیف و فرصت طلب وی برای همه روشن شده است که او چیزی از خودش تولید نکرده و هر چه که طی این سالیان برای ما اعضای وارفته و بی خبر نشخوار می کرده از منابع و شخصیت های دیگر بوده است
پس باید در انتها به مریم قجر و شوهر چندومش گفت که دیگر دوران عوام فریبی گذشته است بهتر است شما با همان جانیان غربی بچرخید و پز بدهید که فلان نماینده بی خاصیت در برنامه شما شرکت کرده است. دور نیست که شما روزی همانند بوزینه سرافکنده و خوار ببینیم.
هادی شبانی
 

خروج از نسخه موبایل