ازدواجهای اجباری با سس تشکیلاتی در فرقه رجوی

آیا می دانید در فرقه رجوی چیزی بنام ازدواج تشکیلاتی وجود داشت؟؟ آن هم بدون اینکه نظر طرف مقابل برای این کار مهم باشد.آخر در فرقه رجوی سراغ هر چیزی،هر اتفاقی میروی بوی گند تعفن آن حالت را بهم می زند.آری در این فرقه رجوی خوک صفت و شهوت ران دختران جوان را به عقد فرماندهان بالای خود در می آوردند بدون اینکه بخواهد به عواقب آن  فکر کند با این روش می خواست دهن فرماندهان را ببندد که کسی اعتراضی نداشته باشد و حرفی حدیثی در نیاید که چرا آقا مسعود خودش زیباترینها را اطراف خود جمع می کند و بقیه باید سماق بمکند.سالهای 68 تا70رجوی ازدواج های تشکیلاتی راه می انداخت و خودش هم خطبه را جاری می کرد. یادم هست زنی بود بنام حمیرا که جوان و زیبا بود شوهرش را در عملیات های قبلی فرقه از دست داده بود رجوی وی را برای فردی انتخاب نموده بود با اختلاف 15 سال بیشتر هر هفته وقتی شب جمعه فرا می رسید می دیدم مثل ابر بهار دارد گریه می کند و  چند بار بهم گفت این فرد را دوست ندارم ولی سازمان به من گفته این دستور تشکیلاتی هست باید اجراء کنم رجوی رذل ان موقع کاری را می کرد که الان داعش انجام می دهد زنان و دختران کم سن و سال را کنیز نیروهای خود می کردن، رجوی می گفت با ازدواج کردن فرماندهان دیگر جلوی فساد درون تشکیلات را می گیرم در صورتیکه اتفاق هایی که نباید بی افتد رخ می داد.دیری نگذشت که دیگر دستور طلاق همگی را صادر کرد و نمی توانست ببیند کانونی در تشکیلات وجود دارد البته اگر می شد اسمش را خانواده نهاد.وی با زیرکی و شیادی تمام زیر پای زنان و مردان می نشست و با دادن یک کرسی و القاب کشکی مسئول زن را به جان مرد و یا عکس آن و حرفش هم این بود که در مبارزه زندگی و خانه چه معنائی دارد، هر کدام که گوش به حرف و خود سپار تر بودند تحریک می شدند. اینگونه آنها را وادار می کرد از زندگی شخصی خود به رجوی گزارش دهند و از زن و شوهر می خواست گزارش کار خود را بدهند و دخالت آشکار در امور زندگی آنها می کرد و اینگونه وارد زندگی شخصی آنها می شد این جانور با زدن سس تشکیلاتی هر جنایتی را مرتکب می شد.تا جائی که تمام زنان را فقط برای خودش می خواست و همگی را به عقد خود در آورد و به همه اعلام کرد چپ نگاه کردن به زنان در تشکیلات یعنی پای در حریم مسعود گذاشتن و رد کردن مرز سرخ.
رجوی بخاطر داشتن اوج  فردیت و قدرت طلبی در اون طرف قضیه هم در اوج شهوت رانی قرار داشت انهم از نوع فردیت فرو برنده که فقط نوک بینی خودش را می دید و همه چی النهایه به خودش ختم می شد و اینکه فکر می کرد همیشه یک هرم وجود دارد که در راسش او هست.رجوی با این تفکرات پلید خود انسانیت نسلی را قربانی خود نمود.
 

خروج از نسخه موبایل