حضور سناتور جان مک کین جلاد در کمپ اسرای رجوی!

سروده ای از میرزا علی صابر(هوپ هوپ) شاعر بزرگ و رئالیست آذربایجانی در دست است که مضمون آن بدین قرار است:
دهقانی با خوشحالی زاید الوصف و هیجان زیاد وارد خانه شده و قادر به بیان حال خود نیست!
همسرش با ریختن لیوان آبی برحلقوم او و آرام کردن اش میگوید که بجای اینهمه جان کندن، بالاخره حرف ات را بزن و…
مرد میگوید که ازدور دیدم که خان سوار براسب در مزارعش میگردد ومن با میان برزدن مسیر، درمقابل او دست برسینه ایستادم!
خان بمن گفت که " ای سگ، چرا برسرراه من حاضر شده ای "!
خوشحالی من ازاین جهت است که خان لطفی کرده وبالاخره با من حرف زد!!
زن با حالت تمسخری خطاب به شوهر بیچاره اش گفت که این صفت ارزانی تو باد و باشد که یادگاری افتخار برانگیز برای آیندگان توباشد (سنه بو وصف ایفتخار اولسون- نسلیدن نسله یادگار اولسون (!!  
جریان آن مرد ساده ی روستایی بی شباهت به جریان دیدار سناتور سوپر دست راستی – جان مک کین – که درجریان جنگ ویتنام بعنوان خلبان آدم میکشت و هواپیمایش مورد اصابت موشک های انقلابیون قرار گرفته ودستگیر شد- به آلبانی وکمپ تیرانا رفته وبا مریم و اسرای رجوی دیدار نموده، نیست!
آیا زمانی که حنیف ها وسعید محسن ها درتدارک بنیانگذاری سازمانی با اهداف استقلال طلبانه واستعمار ستیزی بودند، هرگز وقوع این حوادث را میتوانستند پیش بینی کنند وآیا احتمال می دادند که سازمان تاسیس شده توسط آنها، گام های عظیمی دراین لجنزارها بگذارد؟!
تصورش بسیار سخت است!
با این مقدمه به سراغ اصل مطلب وآنهم ازقلم خود باند رجوی می رویم:
" روز جمعه، ۲۵فروردین ۱۳۹۶ (۱۴آوریل ۲۰۱۷)، سناتور جان مک‌کین رئیس کمیته قوای مسلح سنای آمریکا با خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، در تیرانا دیدار و پیرامون آخرین تحولات در ایران و دخالتهای جنایتکارانه رژیم ایران در منطقه و چشم‌اندازهای آینده، دیدار و گفتگو کرد ".
این سناتور باید خیلی احمق باشد که با خانمی که تنها مشتی لاطائلات وترفند ازطرف رجوی یاد گرفته، به مشورت بنشیند!!
 اما دنیا را چه دیدید؟ شاید واقعاهم اینطور بوده وجریان " کبوتر با کبوتر باز با باز " مطرح است!
اما مسئله شق دیگری هم میتواند داشته باشد وآن عبارت ازاین باشد که این سناتورنئوکان و خونخوار آمریکائی که برنامه های او وهمپالگی هایش، آمریکا وجهان را دراین ورطه ی قابل مشاهده گرفتار کرده، به هروسیله ای متمسک میشود که برجبهه ی متحد مبارزه باتروریزم درمنطقه که جمهوری اسلامی ایران هم از برجستگان آنست، ضربه ای وارد کند!
گرچه فرقه ی رجوی درمقام و موقعیتی نیست که بتواند کمک زیادموثری باین نئوکان های شکست خورده که از سر استیصال حتی ریسک دست زدن به جنگ جهانی را هم کم وبیش میپذیرند، بکند اما باید واقع بین بود وقبول کرد که " کفش کهنه دربیابان، نعمت خداوندی است "!
درادامه ی بیانیه ی شورای باصطلاح ملی مقاومت که بخش فارسی صدای آمریکا هم میخواهد این نام شوم را ورد زبان ها کند، آمده است:
" سناتور مک‌کین قبل از این دیدار با حضور در یکی از مراکز سازمان مجاهدین خلق ایران در تیرانا با مجاهدانی که از لیبرتی به آلبانی منتقل شده‌اند، دیدار نمود.وی در این دیدار خطاب به رزمندگان آزادی انتقال موفقیت‌آمیز آنها از عراق را تبریک گفت و… گفت: «هیچ شکی وجود ندارد که شما نه فقط خود متحمل درد و رنج بسیاری شده‌اید بلکه بسیاری از اقوام خود را به واسطه استبداد رژیم ایران از دست داده اید ".
آیا او آنقدر کودن است که نمیداند این افراد اسیری بیش نیست ودر ذهن آنها مقولاتی مانند آزادی، چیزی جز بردگی فکری برای رجوی را تداعی نمیکند؟!
ویانه، تعریف مک کین هم از آزادی همان است که رجوی از آن دارد؟؟!!
بازهم مک کین باید بداند که بدستور رجوی این اسرای شستشوی مغزی شده، دارای اقوام نیستند!
چرا که یا به رجوی فروخته اند وهمه چیز مال او شده و یا خانواده هایی هستند نافرمان درمقابل رجوی که " الدنگ " نامیده می شوند؟؟!!
مک کین به ادعا های سالوسانه ی خود چنین ادامه می دهد:
" شما برای آزادی، برای حق زندگی آزاد و حق انتخاب آینده، حقوقی که خداوند به هر انسانی اعطا کرده است به‌پا خاستید، مبارزه و فداکاری کردید». وی افزود: «من از شما به‌عنوان نمونه‌یی از کسانی که وقتی اراده می‌کنند و حاضر برای فداکاری برای آزادی هستند آن را به دست می‌آورند تشکر می‌کنم. شما نمونه‌یی برای هر کسی در سراسر جهان هستید که برای آزادی مبارزه می‌کند ".
این افراد عادی شاید درابتدا چنین ایده هایی داشتند ولی دردستگاه مغزشویی رجوی، ابتدائی ترین حقوق انسانی- حتی گاه حیوانی- خود را ازدست دادند و پرواضح است که انسان دربند وسلب آزادی ازاو شده، نمیتواند برای آزادی دیگران مبارزه کند والبته مانند اعضای تمام فرقه های کنترل مغز شده، میتواند خود را فدایی رهبر خود کند که این رهبر دراین مورد رجوی است با کارنامه ی ترور، جاسوسی و…، و مسلم که فدانمودن جان درراه او هیچ افتخاری را را برنمی انگیزد!
خانم رجوی میگوید:
" … تغییر رژیم ایران نه تنها لازمه پایان دادن به نقض وحشیانه حقوق‌بشر در ایران است بلکه یک ضرورت برای خاتمه دادن به جنگ و بحران در منطقه و استقرار صلح و آرامش نیز می‌باشد. تا رژیم آخوندی بر سر کار است دست از صدور تروریسم و بنیادگرایی برنخواهد داشت ".
هر تغییر رژیمی درایران، اگر بدست خارجی ها باشد نامشروع است وحکومت نامشروع ودست نشانده، آزادی به ارمغان نمی آورد وبنابراین خانم رجوی بطور دغلکارانه ای از این جنایتکاران میخواهد که بنفع او وشوهر احتمالا مرده وزنده اش، رژیم ایران را تغییر دهند والبته دراین مورد که مک کین ها درصلح وآرامش زندگی نمیتوانند کرد، تجاهل کرده است!!!
مک کینها ومریم ها و با صلح وآرامش رابطه ی معکوسی دارند! ومریم خانم این را میداند!!
صابر
 

خروج از نسخه موبایل