ترس و وحشت فرقه رجوی از برقراری روابط اقتصادی ایران و آلبانی

بدنبال انتشار خبر انعقاد قراردادهای تجاری و اقتصادی بین ایران و آلبانی و اعزام هیات های اقتصادی از طرف ایران به کشور آلبانی ترس و وحشت فزاینده ای سر تا پای فرقه مجاهدین خلق را فرا گرفته است.
کمیسیون ضد امنیت و تروریست پرور رجوی در یک اطلاعیه وحشت آلود سوز و گداز و ترس و وحشت خود را اینگونه نشان داد:
“بدنبال اخراج غلامحسین محمدی نیا سفیر اخوندها در البانی و مصطفی رودکی رئیس ایستگاه اطلاعاتی در آذر 1397 رژیم آخوندی درصدد اعزام جاسوسان و تروریست هایش به البانی برای ضربه زدن به مجاهدین در پوشش های تجاری و خبرنگاری است. به قرار اطلاع سپاه پاسداران اخیرا یک هییت تروریستی را درپوش اقتصادی و تجاری اماده اعزام به البانی کرده است. رئیس این هییت غلامحسین کاظمی از سرکردگان قدیمی سپاه پاسداران ومدیر یک شرکت بزرگ مقاطعه کاری بنام اسیا کار باختر در شیراز است که وابسته به قرارگاه خاتم الانبیاء می باشد”.
ترس و وحشت سرکردگان ابله و کودن رجوی را به هذیان گویی و پرت و پلا گویی انداخته است. هرجریان و شخصیت سیاسی که با الفبای روابط دیپلماتیک کوچک ترین اشنایی داشته باشد بخوبی می داند که بستن هر قرارداد و یا پروتکل اقتصادی تجاری مستلزم شناخت و مطالعه ان طرح از طرف کارشناسان اقتصادی هردو طرف قرارداد است و درگام اول هم منافع هر دو کشور لحاظ میشود. حال جای این سوال از مسئولین ابله و قرون وسطایی رجوی باقی است که چگونه مسئولین دولت البانی نتوانستند انچه شما هییت تروریستی درپوش تجاری عنوان کرده اید را تشخیص بدهند وچشم وگوش بسته منافع امنیتی خودرا فدای یک قرارداد اقتصادی کرده اند؟ ایا انها در قبال امنیت کشورشان به اندازه شما احساس مسئولیت نمی کنند؟
یادم می آید در سال هایی که در روابط عمومی فرقه در بغداد بودم بدنبال بازگشایی سفارت ایران در بغداد ترس و وحشت عجیبی سرتاپای مسئولین و از جمله مسعود رجوی را فرا گرفته بود. از طرفی مسئله داری اعضا بعداز عادی شدن روابط عراق وایران به اوج خود رسیده بود ومستمرا مسئولین فرقه را تحت فشار می گذاشتند که امنیت نیروها چه میشود؟ شما که اعتقاد داشتید تحت هیچ عنوان صلح اتفاق نمی افتد؟ در آن مقطع سران فرقه چون عامل دست نشانده صدام بودند جرات نمی کردند بصورت رسمی اطلاعیه بدهند، به همین دلیل تلاش کردند درملاقات های خصوصی با مسئولین رده پایین رژیم صدام نگرانی خود را بروز دهند. در یکی از ملاقات ها که مهدی ابریشمچی مسئول روابط خارجی، عباس داوری مسئول روابط بغداد، ابراهیم ذاکری مسئول امنیت فرقه شرکت داشتند از محمدامین رابط مخابرات با فرقه که دران جلسه طرف حساب انها بود سوال کردند که بازگشایی سفارت ایران دربغداد و تردد دیپلمات های ایرانی درخیابانها برای اعضای سازمان تهدید جانی جدی دارد وممکن است انها گروههای تروریستی باپوش دیپلماتیک وارد بغداد کنند.
دران لحظه طرف عراقی چنان برخورد تندی با مهدی ابریشم چی کرد که همه اعضای هییت فرقه جازدند. طرف عراقی با صراحت گفت ببخشید وارد جزییاتی که به شما مربوط نمی شود نشوید. لازم نیست وظایف مارا به خودمان یاداوری کنید. مجددا مهدی ابریشم چی باترس ولرز گفت: حداقل یک محدوده تردد برای انها مشخص کنید واجازه ندهید که دراطراف دفتر اصلی ما درمنطقه اندلس تردد داشته باشند. که باز مسئول امنیتی عراقی با قاطعیت گفت ما وظایف مان را بخوبی می دانیم محدوده تردد را هم خودمان تشخیص می دهیم.
ان روز مسئولین فرقه دمشان را بردوش گرفته و از محل ملاقات خارج شدند. حال در چنین شرایطی به پشتوانه حمایت امریکا بخود اجازه داده اند گستاخانه درامور داخلی البانی دخالت کنند. واقعیت این است سران فرقه بخوبی می دانند باز شدن پای ایران درالبانی و ارتقا روابط دیپلماتیک و اقتصادی چه تاثیرات مخربی بر روحیه اعضا دارد.از طرف دیگر اسباب دلگرمی اعضای معترض و خواهان جدایی را فراهم می سازد. زیرا مطمئن میشوند درصورت برقراری روابط شرایط کیفا تغییرخواهد کرد وچشم انداز یک زندگی مناسب تر درصورت جدایی فراهم خواهد شد برقراری رابطه تجاری واقتصادی بین دولت های ایران والبانی لاجرم درگام بعد به ارتقا سطح روابط دیپلماتیک بین دوکشور راه خواهد برد وراه برای ورود خانواده های اعضای تحت اسارت به خاک البانی فراهم خواهد شد واین ان اتفاقی است که فرقه را به وحشت انداخته است.
ترس سران فرقه مجاهدین از انجام عملیات تروریستی برعلیه اعضا نیست انچه رعشه مرگ براندام فرتوت فرقه مجاهدین خلق انداخته فراهم شدن شرایط مناسب برای حضور خانواده ها درصورت محقق شدن چنین رابطه هایی ست.
اکرامی

خروج از نسخه موبایل