رجوی راه گریزی از ریزش نیرو از مناسباتش ندارد – قسمت پایانی

نشست نفرات جدا شده استان مازندران
آقای صالحی عنوان داشت سازمان اکنون در نقطه پوشال مطلق است. قبلاٌ ظاهری داشت مثلاٌ در مرز ایران و عراق حضور داشت و مسلح بود و دست به عملیات می زد. اکنون دیگر هیچ چیزی برایش باقی نمانده است و متوسل به آمریکا شده که ببیند که آیا جنگ می شود یا خیر.

تمام هدفشان وعده های توخالی به نام کانونهای شورشی است که همش پوشال است و در محتوا روی جامعه تاثیر گذار نیست. مریم قجر چشمش را به سیاست های آمریکا دوخته است که آیا تنش بین ایران و آمریکا زیاد می شود یا خیر ؟ وقتی سازمانی ایدئولوژی خود را روی اما و اگر سوار می کند و از خودش هیچ حرکتی ندارد همه نشان از علائم مرگ فرقه رجوی است وقتی نیرو نمی تواند جذب کند یعنی مرده است و تمام کنش و واکنش ها در درون مناسبات انجام می شود چون رو به بیرون بسته است و تمام حرکات مریم قجر رو به داخل مناسبات می باشد که بتواند با فریبکاری اعضای خود را نگهدارد.
آقای عین الله شعبانی توضیح داد که حرفهای آقای صالحی درست است مگر رجوی نگفته بود که نمی گذارم پرونده جنبش بد بسته شود الان مثلاٌ چکار می تواند بکند. مانند موش خودش را در سوراخی مخفی نموده تا در مقابل حرکات اشتباه خود پاسخگو نباشد. در ضمن حرف رجوی در مورد خوب بسته شدن پرونده سازمان همش دروغی بیش نبوده و فقط قصدش سر کار گذاشتن ما در عراق بود یعنی اینکه رجوی جرات این کار را نداشت چون اولین کسی که می بایست بها می پرداخت خودش بود که وی هم این کاره نبوده و شاهد بودیم که در مقاطع حساس چگونه جان بی ارزشش را در می برد تا مبادا گزندی به وی برسد.
آقای فرحی در مورد حرفهای مسئول انجمن عنوان داشت چیزی که ما در داخل کشور شاهد هستیم و چیزی که رجوی ها مدعی کانونهای شورشی است تفاوت زیادی دارد. فرقه رجوی با شیادی نفراتی را در داخل کشور فریب داده و می خواهد که با شعار نویسی آبروی رفته خود را نگهدارد ولی از بس سابقه خیانت و جاسوسی سران فرقه رجوی برای همه روشن است که با نوشتن چند شعار و نشان دادن آن در موبایل نمی تواند کسی را فریب دهد. اکنون به خاطر شناخت نسل جوان هم اعتباری برای آنان قائل نیستند به همین خاطر می توان گفت که از مدتها قبل پرونده این سازمان تروریستی در داخل کشور بسته شده است.
آقای عبدالله افغان عنوان داشت من معتقدم که روزی فروپاشی در مورد سازمان محقق خواهد شد چون شاهد هستیم در مقابل مریم قجر اعضای فرقه دست به اعتراض می زنند بالطبع وقتی رهبری سازمان در کار نباشد همه چیز از بین می رود و مسئولین بعد از مرگ رجوی نمی تواند مناسبات را جمع و جور کنند. برای همین است که مریم قجر سرآسمیه به آلبانی رفته تا بتواند جلوی ریزش نیرو را بگیرد.
چون بعد از طی چند دهه به خوبی برای همه مشخص شد که ایدئولوژی سازمان به گل نشسته است و راه برون رفتی هم برایش متصور نیست شاید در حرف ادعا کنند که اعتقادی به اسلام دارند ولی چیزی که نمود بیرونی دارد اساساٌ اعتقادی به اسلام ندارند و تمام عملکردشان در راستای ضد دین بوده است که تمام دوستان به فاکت هایی در این زمینه اشراف دارید. البته ایدئولوژی سازمان چیزی نبود که بتواند به درد مردم ایران بخورد هر چه که بود بوی خیانت و کشتار و ترور می داد و بعد از سرنگونی صدام و شروع ریزش ها و افشاگری دوستان جدا شده برای همه روشن شد که ایدئولوژی مورد ادعایی رجویها به ته خط رسیده است و اگر اکنون جیغ بنفش می کشد برای اینکه چند صباحی خودش را زنده و سرپا نگهدارد.
بعد از صحبت های دوستان جدا شده ، آقای زندی سئوال نمود آیا رجوی زنده است یا خیر؟ در این باره مسئول انجمن نجات استان پاسخ داد که هیچ فرقی نمی کند که زنده باشد یا مرده. حتی اگر به فرض محال زنده باشد وقتی جرات نشان دادن خود را ندارد به چه درد سازمان می خورد. اگر چه زنده بودن وی هم هیچ مشکلی از سازمان حل نخواهد کرد چون از بس در منجلاب خیانت فرو رفته که دیگر جوابی برای اعمال گذشته خود ندارد. مگر رجویها در نشست آخر در اشرف قبل از سرنگونی صدام اعلام نکرده بود که در کنار نیروهای خود باقی خواهد ماند ولی روزش که شد مریم قجر به فرانسه گریخت و شوهرش هم به سوراخ موشی خزید تا مبادا به کسی پاسخگو باشد. خودتان هم شاهد بودید وقتی کسی از وضعیت رجوی سئوال می کرد عنوان می شد که مرز سرخ است و نباید در این باره سئوال نمود. مشخص است که رجوی به ته خط ایدئولوژی خود رسیده است و حتی از اینکه در جمع ظاهر شود ترس دارد.
آقای محمد رضا گلی از دوستان انجمن نجات عنوان داشت وقتی از یک موجود زنده صحبت می کنیم کنش و واکنش دارد الان حدود 16 سال است که سر سازمان غایب می باشد و به سوراخی خزیده است در مورد بن لادن وی حداقل این جرات را داشت که پیام صوتی و تصویری برای نیروهای خود می فرستاد ولی رجوی حتی این جرات را هم ندارد یعنی نشان می دهد که رجوی بغایت ترسو می باشد و حتی از سایه خودش هم ترس دارد وقتی فردی این شخصیت را دارد دیگر چه فرقی بین زنده و مرده بودن وی وجود دارد.
اما در مورد بحث ریزش نیرو واقعیت این است که هر چه جلوتر می رویم تناقضات افراد بیشتر می شود و به همین دلیل وقتی جوابی دریافت نمی کنند بالطبع ریزش نیرو بیشتر خواهد شد وقتی نیرویی با سابقه سی ساله از سازمان جدا می شود این عمل اسمش فقط ریزش نیرو نیست بلکه در محتوا تمامیت سازمان را زیر علامت سئوال می برد.
در دنیای بیرونی هر جریانی را به اعتبار مایه گذاری و در تعادل قوا به هوادارهای حرفه ایش می شناسند و با این ملاک برایش اعتبار قائل می شوند وقتی می بینند هر روز این جریان ریزش نیرو دارد و ضعیف تر می شود دیگر از اعتبار ساقط می شود و اگر هم ادعایی می کند به خاطر حمایت های بی دریغ جناح هایی که به دنبال جنگ طلبی هستند می باشد و عده ای دیگر هم به دنبال دریافت پولهای باد آورده هستند یعنی می توان نتیجه گرفت ریزش در داخل مناسبات ادامه دار خواهد بود چون رجوی ها استراتژی خود را روی هدف های غربی ها سوار کردند و فکر می کند که می تواند از طریق سیاست های غرب به پیروزی برسند.
بعد از صحبت های دوستان جدا شده ، مسئول انجمن عنوان داشت همیشه حرفهای شما دوستان درست بود چون ما خودمان در مقاطع مختلف در تشکیلات حضور داشتیم و شاهد بودیم که حتی خود رجوی هم قدرت جمع کردن تشکیلات را نداشت و مجبور می شد به خروج افراد تن بدهد و اکنون هر سال می گذرد و مشخص کردن زمان سرنگونی دلیلی است که دیگر نیروها دریافتند طی این سالیان رجوی ها چیزی جز دروغ به آنها نگفته و بیهوده عمرشان را در مناسبات جهنمی رجوی تلف نمودند.
مسئول انجمن نجات استان از دوستان جدا شده به خاطر حضور در برنامه تشکر نمود و عنوان نمود که ما نفرات جدا شده با نوشتن مقاله و افشاگری علیه رجوی می توانیم نقش بسیار مهمی در آگاه سازی نسل جوان داشته باشیم تا نسلی مانند ما دوباره گرفتار دروغهای رجوی ها نشوند و حضور و شرکت شما و گرفتن عکس و روحیه بالا شما نشان می دهد که رجوی ها تا کجا از نشست های ما جدا شده گان ترس دارد و می تواند افشاگر دروغ های رجوی در مورد اینکه عنوان می کرد اگر وارد ایران شوید با خطر شکنجه و اعدام مواجه خواهید بود می باشد.
ما نشان دادیم با آمدن به ایران و حضور در کنار خانواده ها و اکنون در کنار دوستان قدیمی چقدر خوشحال بوده و مشت محکمی به دهان یاوه گویی رجوی ها زدیم تا دیگر نتوانند به خیال خام خود باز هم علیه افراد جدا شده به لجن پراکنی ادامه دهند هر چند رجوی ها دریده تر از آن است که بخواهند از گذشته خود درس بگیرند.
دوستان جدا شده بعد از گرفتن عکس یادگاری و خوردن نهار به شهر محل کارشان بازگشتند و از اینکه چند ساعت در کنار دوستان جدا شده بودند بسیار خوشحال و آرزو می کردند که بقیه دوستان شان هم از چنگال تشکیلات جهنمی رجوی خلاص شوند.

پایان

خروج از نسخه موبایل