خط سوم”نه مماشات! نه جنگ!””

خط سوم نه مماشات! نه جنگ!



مسعود جابانی
روز شنبه هفتم می در تظاهرات گسترده ای که در شهرهای مختلف علیه حضور بوش در هلندانجام گرفت ، چندین هزار نفر شرکت کردند. در این تظاهرات که علیه سیاستهای جنگ طلبانه او بویژه تهدید ایران و سوریه به حمله نظامی صورت گرفته بود ، صدها تن از هموطنان نیزاز گروه های مختلف اپوزیسیون شرکت نموده بودند.
در این اعتراض ملی و بین المللی ،که سمبل دفاع از تمامی ارزش های ملیمان میباشد و اکثر سازمانهای حقوق بشری و احزاب چپ ضد جنگ شرکت کرده بودند ، سازمان مجاهدین به دلیل ترافیک! در خطوط سیاسیش حضور نداشت.
عدم حضور مجاهدین در اینگونه تظاهرات ضد آمریکائی به طرح راه حل سوم آنان، با شعار نه مماشات و نه جنگ مربوط میشود. ادامه شعار محوری آنان که به چگونگی سرنگونی رژیم تهران! ختم میشود خود جای بررسی جداگانه ای دارد.
طبیعی است که رژیم حاکم بر ایران از این خط اگر محتوای واقعی داشته باشد، استقبال خواهد کرد و برای آنان دسته گل خواهد فرستاد.
زیرا پیشبرد این خط توسط مجاهدین ، که تنها به دلیل خروج از لیست تروریستی انجام میگیرد تمامیت سازمان رابه لحاظ ایدئولوژی و سیاسی دچار بحران جدیدی خواهد نمود و بیش از بیش به تنفر عمومی مردم و عدم اعتماد بیشتر نسبت به آنان خواهد افزود.
به دلیل تمامی سیاستها و عملکردهای ضد و نقیض سازمان ، لازم نیست که رژیم ایران کوچکترین زحمتی برای ایزوله کردن آنها به خودش بدهد. چونکه خود مجاهدین هر روز با طرح راه حل جدید و به محاکمه کشاندن راه حلهای قبلی، تمامی تلاش خود راجهت ایزولاسیون بین المللی انجام میدهند.و این در حالیستکه خود رژیم گرفتار چگونگی استفاده از انرژی هسته ای و جوابگوئی بین المللی و بحران اقتصادی بوده و فرصت سر خاراندن را ندارد.
راه حل سوم مجاهدین برای خروج از لیست که همراه با توسری بین المللی!به آنان ارائه گردیده ، در واقع یک بازی سیاسی بیش نیست.
بنا به تعریف مجاهدین یعنی( تغییر دمکراتیک در ایران از طریق مردم و مقاومت ایران! به عبارت بهتر در مقابل آلترناتیو تهاجم نظامی و یا سیاست مماشات و تلاش بیهوده برای تغییر در رژیم بهتر استکه جهان ذینفع ، راه مقاومت ایران را باز کرده و از حمایت رژیم جمهوری اسلامی دست بردارد!)
در واقع معنی تغییر دمکراتیک! از طریق مقاومت، شما بخوانید ارتش آزادیبخش همان تسلیح ارتش آزادیبخش ودست باز گذاشتن جهان ذینفع ( آمریکائیها ) جهت حمله نظامی به ایران برای تغییر رژیم و ایندفعه با پوشش هوائی بسیار متکاملتراز صدام خواهد بود.
در کنگره بزرگ ایرانیان در واشنگتن که مجاهدین با اسپانسری موسسه اینتر پرایز و شخص مایکل لدینبرگزارکرده بودند ، نکات ارزشمندی در رابطه با مترسک شدن و الت دست قرارگرفتن مجاهدین وجود دارد که حیفم میآید در این مورد به آن نپردازم.این موسسه در سال گذشته نیز در راه اندازی کنسرتی برای مجاهدین به آنان یاری رساند.
پرداختن به سیر تحولات سیاسی مابین این دو گردهمائی و بررسی تغییرات تعادل قوای سیاسی دررابطه با ایران و اهداف این موسسه با شعار دشمن دشمن من ، دوست من است! قابل بررسی میباشد.
راه اندازی آلترناتیو مناسب یا به عبارت دیگر آلترناتیو مطلوب رسالت این موسسه میباشد.آنان بنا را بر این گذاشته اند که : تغییر رژیم در ایران یک مسئله تصمیم گرفته شده است. مشکل در نبود آلترناتیو مناسب برای تصاحب قدرت سیاسی است. تقابل دو تحلیل در نمایش پاریس 9 مرداد 82
نیروهای مطلوب آنان یعنی سلطنت طلب ها و لیبرالها ، نه دارای تشکیلات منسجم هستند و نه ابزار براندازی. نیروهای مورد تنفرشان یعنی مجاهدین به نقل از آنان دارای یک انسجام حیرت انگیز تشکیلاتی و یک ارتش زرهی با تجربه و قابل کنترل ، که تنها نیروی جدی خارج نظام حکومتی ایران ، بشمار میرفتند که هم پتانسیل سرنگونی رژیم حاکم برایران را داشتند وهم ابزار آنرا!
بدین ترتیب خط حاکم بر سیاستهای یکی دوسال گذشته این موسسه مبتنی بر نزدیک کردن و نشاندن عناصر تماما وابسته سلطنت طلب در کنار نیروهای تماما مستقل مجاهدین خلق بوده است.
و اما برای مجاهدین هرچه که قابل مذاکره باشد مسئله هژمونی قابل مذاکره نیست! به جز این اصلا نیازی به انقلاب ایدئولوژیک نبود!
ایده آل مجاهدین به رسمیت شناخته شدن اقتدار نظامیشان در قالب ارتش آزادیبخش و آلترناتیو یکدست سیاسیشان ، تحت عنوان شورای ملی مقاومت توسط آمریکائی هاست!
به همان اندازه که ضرورت هژمونی عنصر دمکراتیک – انقلابی برای مجاهدین ، حیاتی است ، به همان اندازه نیز تحمیل جبری هژمونی بورژوازی ضد انقلابی وابسته برای آمریکائی ها معیار واقعی! اعتماد به مجاهدین است و لا غیر! تقابل دو تحلیل در نمایش پاریس 9 مرداد 82
راه حل مطلوب آمریکائیها برای تغییر کنترل شده رژیمهای سیاسی منطقه ، براه انداختن انقلابات مخملی است.یعنی یا خود رژیمهای استبدادی اصل مراجعه به آرای عمومی را میپذیرند و جامعه را برای ترکتازی لیبرال دمکراسی باز میکنند و یا کنار گذاشته میشوند! به نقل از علی عبداله صالح رئیس جمهور یمن :
یا ما خودمان سرمان را اصلاح میکنیم یا آنها موهایمان را از ته خواهند تراشید.
در همین رابطه هم حضور ریچار پرل تئوریسین جناح بازها در هیئت حاکمه کنونی آمریکا در کنسرت سال گذشته واشنگتون اساسا به منظور طرح و تثبیت راه حل رفراندوم کذائی در میان نیروهای مجاهدین در کادر اصل نفی خشونت ( بخوانید انقلاب قهر آمیز ) بود.در این رابطه مجاهدین با تاکتیک پذیرش رفراندوم ، بلیط ورود به صحنه تعادل قوای سیاسی موجود را بدست آوردند.
و اما با ورود به صحنه ، بر خلاف انتظار به اطلاع طرف مقابل رساندند که اگر قرار بر همکاری باشد شرط آن است که طرفتان تنها ما باشیم و از ما نخواهید که در کنار نیروی دیگری بنشینیم!
پس از آن مریم رجوی با طرح راه حل سوم در پارلمان اروپا در مداری دیگر نه جنگ و نه مماشات با رژیم وارد تضادهای جهانی بر سر مسئله ایران گردید.
جواب تاکتیکها و استراتژی هاو دیدگاه های شکست خورده قبلی مجاهدین را چه کسی خواهد داد ؟ چه ابزاری میتواند به جای سلاح بعنوان ناموس ، شرف و بالاترین ارزش مجاهد خلق جایگزین گردد ؟
مجاهدین خلق به یک خانه تکانی ذهنی و دیدگاهی بیش از هر چیز نیاز دارند و دور زدنها و طرح خطوط تاکتیکی مانند خط سوم دردی را دوا نمیکند.
 
خروج از نسخه موبایل