ميان دروغ و شك!

ميان دروغ و شك!

ايران ديدبان
در تشكيلات مجاهدين فرمانده از نيرويش ميخواهد مصمم و باايمان باشد و در راهي كه ميرود شك نكند. او ميداند كه فرد تحت امرش متزلزل شده است، از روي سكناتش ميفهمد، نياز به تدقيق موشكافانه نيست، اينقدر كه چهره ها و رفتار تكراري شده است، به محض ايجاد كوچكترين تغييري، علت آن كشف ميشود!
فرمانده ي فرمانده از برادر فرمانده ميخواهد كه مصمم و باايمان باشد و در راهي كه ميرود شك نكند، فرمانده فكر ميكند، لابد اين تناقضي كه من دارم با تناقضي كه نيروي تحت امرم دارد فرق ميكند، چرا كه من از او ميخواهم مصمم باشد و شك نكند، اما او مسأله دار است.
خواهر فرمانده ي بزرگ از فرمانده ي فرمانده ميخواهد مصمم باشد و در راهي كه ميرود شك نكند، او مطمئن است اگر فرمانده ي فرمانده مصمم باشد نيروهاي تحت امرش در راهي كه ميروند شك نخواهند كرد، او ميداند كه جنس شك فرمانده ي فرمانده از جنس همان نيروهاي تحت امرش است.
رجوي خطاب به خواهران فرمانده ي بزرگ ميگويد، چرا شما مصمم نيستيد و در راهي كه ميرويد شك داريد!
رجوي اطمينان دارد راهي را كه ميبايست، نرفته است و به كوره راهها كشيده شده است، به هيچ چيز ايمان ندارد و راهي را براي رفتن نميبايد و شك دارد كه چه كند و از ديگران يقين ميخواهد!
رجوي ميداند كه بايد وانمود كند كه مصمم است و در راهي كه ميرود شك ندارد، اما…
***
رجوي ميگويد راه ما به بن بست رسيده چون امریکا ما را در ليست تروريستي قرار داده است!
رجوي ميگويد بايد امریکا ما را از ليست در بياورد تا اروپا هم ما را از ليست در بياورد، براي اينكه امریکا ما را از ليست در بياورد بايد اروپا سياستش را كنار بگذارد و سياستي مانند امریکا اتخاذ كند، براي اينكه اروپا سياستش را عوض كند، لازم است كه امریکا سياستش را تشديد كند، براي اينكه امریکا سياستش را تشديد كند، بايد نتيجه سياست اروپا را ببيند، براي اينكه سياست اروپا نتيجه اش معلوم شود، ايران بايد امتياز ندهد!
رجوي ميگويد اگر امریکا نتيجه سياست اروپا را ببيند، تصميم ميگيرد از مخالفين ايران استفاده كند، اما امریکا بايد وضعيت عراق را ببيند تا ما را هم ببيند، امریکا بايد بفهمد كه به عراق نبايد حمله ميكرد، بلكه به ايران بايد حمله ميكرد، براي اين كار بايد به او نشان بدهيم كه اين ايران است كه عراق را اشغال كرده است و دارد بر امریکاييهاي مقيم عراق حكمراني ميكند، امریکا خودش ميفهمد چكار بايد بكند!
اما امریکا يك اشكال دارد، از رقباي ما خوشش مي آيد و ممكن است كه رقباي ما را ترجيح دهد.
رجوي ميگويد براي اين كار بايد 22 بهمن تظاهرات كنيم كه امریکا بفهمد رقباي ما در 22 بهمن از ايران بيرون رانده شدند و دوباره نميتوانند باز گردند و ما را انتخاب كند.
رجوي ميداند كه امریکا با 22 بهمن مشكل دارد، اما فعلاً راه ديگري به نظرش نميرسد، آخر رجوي به راهي كه ميرود شك دارد و مصمم نيست كه كاري كه ميكند جواب ميدهد يا نه!
***
رجوي ميداند كه گره كارش به دست امریکا باز ميشود، اما شك دارد كه امریکا ميتواند و يا ميخواهد او را به تاج و تختي برساند يا نه؟!
رجوي ميداند كه خود امریکا هم در ايران دچار مشكل شده است. رجوي دوست دارد امریکا مشكلش را با ايران همانند عراق حل كند و به اين طريق مشكل او هم حل شود اما نمي داند چگونه؟
راههايي كه به نظرش ميرسد همه را امتحان كرده است، اما جواب نگرفته است.
رجوي ميداند كه يك جاي كار مي لنگد، اما نميداند كجاي كار ميلنگد!
( البته رجوي ميداند كه كجاي كار ميلنگد، اما اين راز را با خود به گور ميبرد )
رجوي شك دارد و متحير مانده است، اما فكر ميكند كه بايد مصمم باشد و به راهي كه ميرود شك نكند.
او خواهران فرمانده ي بزرگ را توبيخ ميكند كه چرا مصمم نيستند و به راه خود شك دارند!
خواهر فرمانده ي بزرگ، برادر فرمانده ي فرمانده را توبيخ ميكند كه چرا مصمم نيست و به راهي كه ميرود شك دارد!
فرمانده ي فرمانده، فرمانده را توبيخ ميكند كه چرا مصمم نيست و به راهي كه ميرود شك دارد!
فرمانده نيرويش را توبيخ ميكند كه چرا مصمم نيست و به راهي كه ميرود شك دارد!
 

خروج از نسخه موبایل