عفریته وفرشته، گناهکار و معصوم، جانور وحشی و زیبایی

عفریته وفرشته، گناهکار و معصوم، جانور وحشی و زیبایی


ميترا يوسفي، پنجم ژوئن
در ادامه بیهوده نمایشات ملکه بازی و خیال پردازی موهوم رئیس جمهوری، مریم رجوی به تقلید و ادا، فرسنگ های زمانی و مکانی دور از ملاء مورد ادعایش، ایران زمین! حومه پاریس را صحنه بازی مضحک خویش درآورده و یک کودک فرانسوی را به مصابه فردی از رعایای خویش به آغوش گرفته است. آه… اگر مادر آن کودک می دانست که این جانور « بچه خور» چه برسر کودکان تحت سلطه خویش درآورده! چه سوء استفاده ها از آن اطفال درقبال عملیات تروریستی خویش برده، به چه همکاری های بی شرمانه در بمباران مدارس بچه های ایرانی دست یازیده و تا کجا از بیت المال کودکان عراقی، بخصوص بودجه – نفت برای غذا – ربوده است.
احساسات پاک مادری اش آنچنان جریحه دار میشد که کودکش را از آن آغوش آلوده رها میکرد، می رفت و هرگز بر سفره های خونین و حرام این عفریته ( به حکم شوهرش – ملعون کبیر- که افراد در خدمت خویش را به ترتیب صف مرد و زن، ملعون و عفریته یی خواند. اگرچه خود وزنش را از این القاب معاف کرده بود! « خودش را به جهت اینکه برترین درآن جمع میدانست و زنش را به این دلیل تحقیرآمیز که برتر از مسعود رجوی، ندارد.» درحقیقت نقش خویش برآب دیده و بحق هردو عفریته و ملعون کبیره و کبیراند) دوری می جست.
باری، این منافق خطرناک تا اینجا، گذشته از ربودن کودکان مجاهدین از والدین و فرستادن آنها به یتیمی و بردگی نزد بیگانگان که تا ابتلا به بیماری روانی، قرارگرفتن تحت تجاوز و خودکشی پیش رفته، دو کودک را بنام مشخص و سرگذشت واضح و روشن، « ترانه س » به قتل کشانده و« سعید » به ناتوانی رسانیده است.
پدرومادر ترانه پناهنده کشور آلمان بودند که رجوی به فرانسه منتقل کرد. هردو پاکباخته مشغول خدمت بوده و ظاهرا از پس انقلاب ایدئولوژیک کذایی مجاهدین هم برآمدند. اما پدرش در شبیخون وحمله ی موسوم به « چلچراغ »، دچار تردید شده و به این مناسبت مورد غضب رجوی ها قرارگرفت و طی انتقامی کور، می بایست به آلمان باز می گشت. ترانه ی نوزاد که در فرانسه بدنیا آمد، علاوه بر بدبختی اسارت پدرومادرش نزد مجاهدین، گرفتار بیماری قلبی هم بود و تحت معالجه پزشکی فرانسوی قرارداشت. به این جهت پدرترانه درخواست کرد که مدتی بیشتر تا بهبودی نسبی فرزندش در فرانسه باقی بمانند. اما تحت بی رحمی رجوی ها ناگزیر به بازگشت شده و خیلی زود دخترش درگذشت.
« سعید» هشت ماهه در بطن مادرش بود که زن مظلوم با واقعه جانگداز ترور برادرش، از اعضای مجاهدین و بدست مجاهدین روبرو گشت که بدون تردید این فاجعه اثرات خاص خودش را بر زن باردار بینوا گذاشت و کودک از بدو تولد دچار زردی و تهوع وخونریزی شد. آنهم زمانی که پس از آن اتفاق ناگوار مادربزرگ و مادرش تصمیم به ترک مجاهدین گرفته بودند و به این مناسبت رجوی ها از معالجه کودک خودداری می کردند. وزن بدن کودک به طرز سرسام آوری کاهش می یافت و به مادر دلسوخته حتی اجازه وزن کردن کودکش را نمی دادند. بالاخره مادر بزرگ قهرمانش، پس از جوش و خروش و تلاش بسیار موفق شد بچه را به یک بیمارستان عراقی برساند. پزشکان عراقی تشخیص دادند که کودک گرفتار یک مشکل داخلی است و باید تحت عمل جراحی قرار گیرد. مجاهدین وقعی ننهادند و بازهم مادر بزرگ بود که به تلاش جسورانه و خستگی ناپذیر برعمل جراحی « سعید» پای فشرد و طی یک عمل 15 دقیقه یی، مشکل درونی برطرف شد. دریغا بسی دیر! وقتی پس از یک دوره عذاب آور « سعید » با گسستن مادر ومادربزرگش از مجاهدین به سوئد منتقل گشت، اثرات کینه توزی مجاهدین نمایان شد. « سعید» دچار عقب ماندگی بود و دکترها تشخیص دادند که کاهش وزن شدید در اوان تولد، اثرهولناک خود را برای همیشه در زندگی کودک باقی گذاشته است.
حال بگذار منافق و یا به سنت خودشان منافقه بدنام، به این مسخرگی هولناک، در ادای ملکه بازی، کودکان معصوم فرانسوی را به آغوش بگیرد و به ریش فرانسویان بی خبر بخندد.( براستی این عمل – درآغوش گرفتن کودکی به ژست رئیس جمهوری- اگر سوابق خوفناک مشروح فوق را نداشت، لطیفه مسخره یی میشد).
بدون تردید حمایت کنندگان مزدور در سلسله جنایات رجوی، سهیم و شریک اند.
خروج از نسخه موبایل