تروریسم ادواری مجاهدین

تروریسم ادواری مجاهدین
بهار ایرانی
مواضع سازمان مجاهدین قبل از سرفصل سی خرداد در قبال ترور شخصیتهای سیاسی و اندیشمند نشان می دهد که اساسا این تشکیلات ماهیتا چه دیدگاههایی در باره موضوع تروریسم داشته است. اولین ترورها در ایران پس از انقلاب توسط گروه فرقان * یکی دیگر از جریانهای جزم اندیش صورت گرفت. در این رابطه مشخصا می توان به ترور سپهبد قره نی ، مهدی عراقی و فرزندش ، دکتر مفتح و مرتضی مطهری اشاره کرد. این ترورها در شرایطی انجام گرفت که ظاهرا مجاهدین مدعی طرفداری از انقلاب ایران و رهبری ان را داشتند. اما با نگاهی گذرا به اطلاعیه های سازمان در رابطه با این ترورها به سهولت می توان به نقش و موضع دو گانه آنها در این رابطه پی برد. مجاهدین از یکسو ناگزیر به اتخاذ موضع در رابطه با این ترورها هستند و از سوی دیگر به این مهم توجه دارند که مواضعشان آشکارا موجب رنجش عاملین این ترورها نشود.
این مواضع در نوع خود گواه و بیانگر ماهیت و سمت و سوی واقعی سازمان مجاهدین در رابطه با نفس تروریسم است. مجاهدین که در تمام این ترورها ناگزیر به اتخاذ شفاف مواضع سیاسی بودند ، موضع خود را با این وقایع به گونه ای تنظیم می کردند که این مشخصه ها مشهود و بارز بود.
1- اینکه سازمان مجاهدین محتوای موضع خود را در رابطه با شخصیت فکری ، سیاسی و اجتماعی قربانیان تروریسم برملا نمی کرد، و از ابراز دیدگاههای سیاسی و ایدئولوژیک سازمان نسبت به این افراد طفره می رفت. این موضع گیریها با لحاظ شرایط سیاسی و محبوبیت اجتماعی قربانیان ، بیشتر از سر ناگزیری و نوعی رفع تکلیف بود. این سمت گیری وقتی برجسته می شود که بدانیم بیشتر این قربانیان از شخصیتهای فکری بوده اند که در دوره های مختلف و با افشای ماهیت ایدئولوژیکی سازمان در برابر آن موضع انتقادی داشته اند.
2- فاکتور دیگر در این موضع گیریها اختصار و کوتاهی تعجب برانگیز این اطلاعیه ها در خصوص موضوع تروریسم بود. مجاهدین که اینک داعیه برداشت های دمکراتیک از اسلام دارند و بر سبقه خود در این مسیر اصرار می کنند ، در طی این دوران هیچگاه به موضوع تروریسم به عنوان یک معضل اجتماعی برخورد نکردند. موضع اصلی آنها در خوش بینانه ترین حالت این معنی را القاء می کرد که حالا وقتش نبود. مجاهدین که در رابطه با جزیی ترین مسائل اقدام به صدور بیانیه های مطول می کردند ، اما در قبال پدیده تروریسم در آن دوران به صدور اطلاعیه های حداکثر دو و یا سه سطر اکتفا می کردند. در این رابطه می توان مشخصا به اطلاعیه سازمان در خصوص ترور دکتر مفتح اشاره کرد. در این اطلاعیه دو سطری در قبال ترور دکتر مفتح چنین می آید:
مجاهدین خلق ایران ، همچنانکه بارها در گذشته اعلام کرده اند، ترور آقای دکتر محمد مفتح و محافظین ایشان را به ویژه با توجه به آثار مخرب سیاسی آن و افزایش موج خشونت محکوم می شناسند.(1)
اینکه استفاده از واژه می کنند با می شناسند صرفا یک اشتباه نگارشی است و یا اینکه معنایی مستقل متبادر می کند، در نوع خود از نکات مبهم این اطلاعیه است.
3- موضوع دیگر که در این اطلاعیه ها لحاظ می شد ، اینکه سازمان تلویحا بر این معنی تاکید داشت که در شرایط حاضر این ترورها به این دلیل که منجر به تشدید فضای سیاسی و تنش می شود با آن مخالف است. معنی دیگر این ادبیات و موضع گیری به صراحت می گفت که مخالفت مقطعی آنها با این ترورها نه مخالفت با نفس تروریسم به عنوان یک راهکار نامشروع که مخالفت مقطعی آن هم به دلیل آماده نبودن شرایط اجتماعی است. در واقع این چند پهلو بودن بیانیه ها آشکارا به عاملین این ترورها این معنا را القاء می کرد که مجاهدین عجالتا و بنا به تحلیل مشخص از شرایط مشخص ، با این شیوه مخالف هستند. مجاهدین با حفظ این مولفه در باره ترور سرلشگر قره نی می نویسند:
چنانچه بارها متذکر گردیده ایم ، تفاوت بارز و بسیار آشکاری میان اعمال صالح و موضع گیریهای متناسب انقلابی با اقدامات حاد و خشونت بار وجود دارد. به این دلیل سازمان مجاهدین خلق بدینوسیله اقدام نابجای قتل سرلشگر قره نی را تقبیح می کند.(2)
چنانچه ملاحظه می شود اطلاعیه در کمال دقت و ظرافت نوشته و به گونه ای است که اساسا نسبت به عاملین این ترور در حد کارمندان خاطی یک مجموعه اداری برخورد می شود و نه کسانی که با توسل به ترور یک راه حل سیاسی را پیش می برند. مجاهدین ترور سرلشگر قره نی را کماکان تقبیح می کنند و نه محکوم. نکته جالبتر اینکه مجاهدین تنها در رابطه با ترور مطهری از واژه شهید و در بقیه موارد از واژه قتل و ترور استفاده می کنند.
4- در خصوص تعدادی از این ترورها اساسا سازمان از اتخاذ هر گونه موضع گیری خودداری کرد. در این رابطه مشخصا می توان به سکوت سازمان در قبال ترور اکبر هاشمی رفسنجانی اشاره کرد. در خصوص ترور مهدی عراقی و فرزند ایشان سازمان پس از گذشت ده روز از این واقعه ( در تاریخ 16 شهریور) و در پی بروز شایعاتی مبنی بر دخالت مجاهدین در این ترور، برای تبرئه خود از این اتهام اقدام به صدور اطلاعیه نموده و جالب اینکه در این اطلاعیه مدعی شد ، مجاهدین همواره مورد حمایت ایشان (مهدی عراقی ) بوده اند. اما به این مهم اشاره نمی کند چرا تا این زمان نسبت به ترور ایشان سکوت اختیار کرده است.
آنچه مسلم اینکه سازمان مجاهدین در جریان هیچ کدام از این ترورها موضع رسمی و قاطعی نه در رابطه با قربانیان تروریسم و نه موضوع و نفس رویکرد تروریستی اتخاذ ننمود. مجاهدین تنها با ارزیابی شرایط سیاسی و رعایت پاره ای از محذورات تنها با بیانیه های نصفه و نیمه و بعضا چند پهلو تلاش کردند به نوعی نسبت به این وقایع رفع تکلیف کنند. برای آنها اگر چه در تلقی و تحلیلهای اولیه این ترورها به منزله نوعی چپ روی محسوب می شد ، اما از اینکه مواضعی اتخاذ کنند که در نهایت منجر به مخدوش شدن کلیت رابطه سازمان با گروههایی چون فرقان گردد ، اجتناب می کردند. در تمام مواضعی که سازمان در این وقایع اتخاذ نمود به سهولت می توان مماشات و تساهل تعمدی سازمان را احساس کرد.
این نمونه از مواضع سازمان بیش از هر چیز حکایت از این حقیقت دارد که سازمان علیرغم ادعاهای خود تا چه میزان در هر شرایط زمانی و به نسبت ارزیابی اش از اوضاع ماهیتا مروج و مشوق تروریسم بوده است.
_________________
* گروه فرقان تشکیلات ایدئولوژیک ، نظامی بود که در سال 1356توسط شخصی به نام اکبر گودرزی که یک طلبه نیمه وقت بود ، سازماندهی گردید. او با تاثیر از آموزه های علی شریعتی و تفاسیر افراطی از آثار او به جذب تعدادی از جوانان طرفدار شریعتی پرداخت. با توسل به این آموزه ها و تفاسیری که وی از آیات و روایات قرآن می نمود ، در اوایل انقلاب اقدام به انجام جند فقره ترور نمود. او در زمان دستگیری 25 سال بیشتر نداشت اما تا آن زمان شرح و تفاسیر گوناگونی بر آیات قرآن و ادعیه اسلامی نوشته بود. وی در 18 دیماه سال 58 دستگیر شد. علی حاتمی یک معلم ، علی رضا شاه بابا بیگ تبریزی و سعید مرات هر دانشجو از اعضای دیگر این گروه بودند.
1- مجموعه بیانیه ها و اعلامیه های سازمان مجاهدین خلق ، اتشارات سازمان مجاهدین خلق ، ایران، 1359. جلد 2، ص 176.
2- همان. جلد اول، ص 130.

خروج از نسخه موبایل