نصایح بهاری!

نصایح بهاری!
ایران‎دیدبان
ورود به موضوع اصلی را باید با تأکید و یادآوری این مهم آغاز کرد که هیچکدام از تحولات بین‎المللی مرتبط با ایران، تغییری در سرنوشت گروه تروریستی مجاهدین ایجاد نمی‎کند و هیچ رویدادی نمی‎تواند آنها را از بن بست عمیقی که در آن گرفتار آمده‎اند برهاند. به این معنی که حتی اگر در شقوق غیرمحتمل، مانند خارج ساختن نام مجاهدین از لیست گروه‎های تروریستی که به زعم مجاهدین راه‎بند اصلی تنفس آنان و پایی بر گلوی آنان است و یا این که در یک جنگ تمام عیار خارجی توسط نیروی نظامی امریکا به خدمت گرفته شوند نیز، هیچ تغییر اساسی در وضعیت کنونی آنها ایجاد نخواهد شد. بلکه در شق اول، حامیان صهیونیست باند رجوی و نمایندگان کمپانی‎های اسلحه سازی، وقوف می‎یابند که بر روی اسب مرده شرط بندی کرده‎اند و از این گور، مرده‎ای بر نمی‎خیزد. در صورت دوم نیز، گامی اساسی برای نابودی کامل فیزیکی خود بر می‎دارند، چرا که با خوش رقصی‎های مجاهدین برای پنتاگون، طبعاً اولین گزینه برای تبدیل شدن به کیسه شن سنگرهای چکمه پوشان امریکایی و گوشت دم توپ خواهند بود.
علی‎ای‎حال در بررسی رویدادهای روزهای گذشته، باید به اتفاق مهمی اشاره کرد که سالها است مجاهدین انتظار آن را می‎کشند. یعنی رفتن پروندۀ ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد!
برگزاری چندین جلسۀ متوالی اعضای دائم و کلیۀ اعضای شورای امنیت و سرانجام بی‎نتیجه ماندن آن در آخرین جلسه، به‎خوبی نشان داد که بر سر موضوع ایران، یک شکاف عمیق در جامعۀ جهانی وجود دارد. شکافی که منجر به یک دسته بندی جدی در جهان کنونی شده است.
اکنون همه می‎دانند که یک سمت این شکاف و دسته بندی را امریکا و اسراییل رهبری می‎کنند و هیچ ابایی هم از اذعان به این که فقط و فقط تأمین منافع‎شان است که آنها را به صحنۀ کارزاری اینچنین علیه ایران کشانده است، نداشته‎اند و روز به روز نیز با شفافیت بیشتری، این نیت خود را علنی می‎سازند. منافعی که اگر نگوییم با منافع تمام مردم و کشورهای جهان، بلکه با بخش اعظمی از آنها در تضاد می‎باشد و علل ناکامی‎های امریکا در شورای امنیت را باید در آن جستجو کرد.
پیش از این نیز شاهد بخش دیگری از این دسته بندی در آژانس بین‎المللی انرژی اتمی و بیرون از آن بودیم، با میدان داری کشورهایی نظیر کوبا، ونزوئلا، مصر، سوریه، لبنان، اندونزی و طیف پررنگی از کشورهای عضو جنبش عدم تعهد و هم‎چنین کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، یعنی کشورهایی که مستقل هستند و تعهدی برای تضمین منویات امریکا ندارند، و یا می‎کوشند با حمایت از ایران، راه را بر زیاده خواهی‎های امریکا در مورد خود نیز سد کنند.
از قضا همین رویارویی جهانی بود که اثبات کرد، خواست ارجاع پروندۀ ایران به شورای امنیت، خواست امریکا است و در چارچوب منافع منطقه‎ای امپریالیسم امریکا باید آن را ارزیابی کرد.
اما بخش دیگری از دسته بندی‎ها، مربوط به مردم سرتاسر جهان است. خلق‎هایی که از ظلم و بی‎عدالتی در این جهان به ستوه آمده‎اند و یکجانبه گرایی و زورگویی امریکا را عامل اصلی این ظلم و بی‎عدالتی می‎دانند.
مردم در سرتاسر جهان، هر روز و هر ساعت، انزجار خود را از سیاست‎های امپریالیستی امریکا اعلام می‎دارند. و جنبش‎های مترقی ضدجنگ در سرتاسر جهان، وظیفۀ رساندن صدای مردم به رسانه‎ها را بر عهده گرفته‎اند و آن را سازمان می‎دهند. آنچه علیرغم هر اتفاقی که در شورای امنیت به‎وقوع بپیوندد دارای اهمیت و ارزش است، بیداری افکار عمومی جهان و مخالفت آنها با سیاست‎های امریکا و متحدانش و دنبالچه‎های آنها است.
تجربه نشان داده است که امپریالیست‎ها، ببرهای کاغذی هستند. تجربۀ استقامت خلق‎های ویتنام و کوبا و ونزوئلا. تجربۀ 27 سال استقامت مردم ایران در کوتاه کردن دست امپریالیسم از منافع این کشور و خفظ استقلال و شرافت انسانی خود، علیرغم تمام تلاشی که امپریالیسم برای بر هم زدن این پایداری انجام داده است.
نتیجه این که آنها که به هر دلیل و بهانه‎ای، گرد سیاست‎های خائنانۀ دار و دستۀ رجوی می‎گردند و فریب برخی از شعارهای ریاکارنۀ آنها را خورده‎اند، با نگاهی به پیرامون خود، موقعیت خود را درک کرده و ببینند که رو در روی تمامی خلق‎های جهان، در کثیف‎ترین و زشت‎ترین دسته‎بندی جهان قرار گرفته‎اند. حضوری که کمترین نتیجۀ آن، قربانی شدن در پای منافع امپریالیسم است و البته داغ ننگ بی‎حیثیتی و سرسپردگی بیگانگان را نیز نباید سقف این نتایج دانست، بلکه روزگار سیاه‎تری در انتظار چنین نیروهایی است.
فراخواندن به تفکر و تعیین تکلیف، دعوتی نیست که همواره فرصتی برای آن وجود داشته باشد و لذا تا وقت وجود دارد، کسانی که بلاتکلیف هستند و مأیوسانه از مردم بریده‎اند و فریب دار و دستۀ رجوی را خورده‎اند، باید خود را از لوث مواضع خائنانۀ باند جنایتکار رجوی پاک کنند.

خروج از نسخه موبایل