توطئه های مجاهدین علیه خانواده ها و اعضای جدا شده

درمطلب قبلی اشاره شد به مواردی از قبیل توطئه ونقشه طی سناریوهایی مختلف برای اعضای مسئله دار حین جدایی از فرقه . اما در ادامه این توطئه ها به خانواده های اعضای دربند هم کشیده شد ودرفاکت ها ونمونه های زیر می بینیم که سازمان رجوی چگونه دردشمنی با این طیف هیچ حد و مرزی را نمی شناسد.
سران فرقه رجوی دریک مقطعی به این نتیجه رسیده بودند که خانواده های اعضای خودشان در ایران و بالاخص خانواده واعضا و خویشاوندان آن دسته از اعضا هم که درسازمان کشته شده اند به سمت رژیم رفته ودیگر به ماهیت ضد خلقی فرقه ای رجوی پی برده اند .
لذا برای مقابله با این مشکل که سازمان با آن مواجه شده بود رجوی دست به کار شد . تاکتیک ونقشه رجوی با شعار خنثی سازی آشتی رژیم با خانواده های مجاهدین استارت خورد واین شعار اینگونه عملی وبه پراتیک درآمد .

*دریک فرصتی رجوی ازهمه کادرها واعضا خواست تا نامه ای برای خانواده هایشان درایران بنویسند که سازمان آن نامه را با آدرس خارج از کشور بفرستد . اعضا هم فریب خورده و چندخط نامه عادی نوشتند .

سازمان درپشت صحنه نامه های متعددی ازسوی هرعضو با متن دلخواه بگونه ای که اگر به دست نهادهای امنیتی رژیم برسد چنین وانمود شود که ارتباط مداوم بین عضو وخانواده اش بوده وهست وشعارهای تند وتیزوعکس وسایر اسناد ومدارک تحریک کننده ضمیمه نامه می شد واغلب آن نامه ها را سازمان به گونه ای ارسال می کرد که سر از نهادهای امنیتی درآورد تااینگونه فضایی بسازد که رژیم به خانواده ها اعتماد نکند و مجبور به تغییر استراتژی وفشار وسرکوب خانواده ها گردد .

این خط ایده آل رجوی بوده و تاحدودی موفقیت آمیز هم شد .

*درسناریوی بعد رادیوصدای مجاهد ونشریات ورسانه های فرقه ای صداها وتماس ومصاحبه های ساختگی را ازجانب خانواده ها وخویشاوندان فرد اسیر درفرقه پخش ومنتشر می کردند که گویا خانواده مستمردرحال ارسال گزارشات و اطلاعات داخل کشوربه فرقه است ودربیشتر اوقات رجوی اشاره به اسم وفامیل وشهر هم می کرد تا فضایی بسازد که اعتماد بین حاکمیت ایران با طیف خانواده واقوام اعضای فرقه ازهم بپاشد ومنجر به فشار گردد تا فرقه ازاین آب گل آلود اطلاعات رسانی ومظلوم نمایی برای ارباب خود داشته باشند .

*فاکت ونمونه دیگری که رجوی درحق تیم های عملیاتی برای ترور انجام داده بود به شرح زیرانجام می شد.
رجوی همیشه این احتمال را می داد که افراد تیم یا کشته می شوند ویا بعضأ تسلیم رژیم شده و یا برمی گردند . لذا برای مورد کشته شدن سناریوی مشخص وبرای برگشت هم سناریو مشخص بود اما برای تسلیم وکشته ها که مشکوک بودند واحتمال تسلیم شدن به رژیم ولو دادن اطلاعات بود رجوی سناریوی مشخصی داشت .درزیر به یک نمونه آن اشاره می شود .

هرسوژه ای (افراد تیم ترور) که رجوی حس می کرد ممکن است تسلیم شده ویا زنده بدست رژیم افتاده باشد ودرقدم اول آنها فکر می کردند کشته شده رجوی به عمد آن فرد تسلیم شده را قهرمان واطلاعیه های مشکوک وسریالی از رسانه های خود پخش می کرد که مثلا این عضو شهید صدها عملیات کرده وصدها مزدور را کشته وسوابقی برای وی می ساخت که باعث حکم اعدام او گردد و رژیم دیگر مجبور به بازجویی وشک در تروریست بودن وی نداشته باشد . مثلا فرد اولین اعزامش به داخل بوده ویا شاید چند بار اعزام شده ولی عملیاتی نکرده است ولی رجوی چون می دانست این فرد تسلیم شده اطلاعات دارد خودش را به نفهمی می زد و وانمود می کرد که او شهید شده واین سوابق وافتخارات اوست (همان سوابق اغلب ساختگی از کشتن ها). و این پرونده مجازات تسلیم عضو از سوی رجوی بود که اینگونه دشمن خود را مجبور کند عضو تسلیم شده اش را اعدام کند (ماهیت ضد انسانی وبغایت وحشی رجوی ) .
ادامه دارد …

خروج از نسخه موبایل