پای درد دلهای مادر لفته شهیدی

مادر لفته که گرد غم سالیان دوری و بی خبری از فرزندش بر صورتش مشخص بود به زبان عربی گفت: من فقط می خواهم این اواخر عمر یکبار دیگر فرزندم را دیده و او را در آغوش بگیرم . من چند روز پیش خواب لفته را دیدم که او آمده ویک بچه را هم با خودش آورده وبه من گفت مادراین را آوردم پیش تو وبروم که من به او گفتم اورا روی چشمانم می گذارم ولی دوست دارم توهم پیشم باشی .

خروج از نسخه موبایل