رابطه سازمان با وزارت اطلاعات رژیم

اکبرمعینی از اعضای قدیمی سازمان است که تا سال ۱۳۶۶ عضو مرکزیت بود. وی بعد از" انقلاب ایدئولوژیک " تحت برخورد قرار گرفت و دیگر در موضع و رده تشکیلاتی قبلی کار نمی کرد. وی مدتی نیز در سال ۱۳۶۶ مسئولیت" بخش اخباری" در آلمان را به عهده داشت، و حالا در "ستاد امنیت" تحت مسئولیت میرحسین موسوی سیگاری نیا قرار داشت. وی تعریف می کرد:

"که تاکتیک تخلیه اطلاعاتی از طریق تلفن را خود برادر (مسعود رجوی) کشف کرده است."

همچنین اکبر معینی تعریف می کرد، اسم این بخش را خود "برادر" انتخاب کرده و واژه "اخباری" اسم شهید یا فرد خاصی نیست بلکه از واژه های "خبر و اخبار" گرفته شده است.

اکبر معینی بعضی وقت ها از خاطرات خودش در زندان شاه تعریف می کرد. او می گفت با علی زرکش و مهدی فیروزیان و مسعود رجوی در یک بند بوده اند و با محمد ضابطی (1) که قد و جثه بسیار کوچکی داشته ــ در زندان کشتی می گرفته و بقیه زندانیان سیاسی زمان شاه از جمله مسعود رجوی! تماشا می کرده اند.

اکبر معینی همچنین تعریـف می کرد که:

"رژیم خیلــی وقت ها از ســازمان رو دسـت می خورد." که منظور اکبر معینی را برایتان بیشتر توضیح می دهم.

من از طریق مطالعه آرشیو مکالمات تلفنی " بخش اخباری " متوجه شدم که مکالماتی وجود دارد که دو طرف " مکالمه تلفنی " هویت واقعی همدیگر را تشخیص می دادند، ولی به مکالمه تلفنی ادامه می داده اند. دو طرف (یعنی رژیم جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین) به صورت نانوشته و تعریف نشده، قرار داد تبادل اطلاعات با یکدیگر داشتند و از موضع منافع خودشان به یکدیگر اطلاعات منتقل می کرده اند که البته لابلای آن، انتقال و دادن اطـلاعات غلط برای گمـراه کردن طـرف مقابل نیز انجام می گرفته است.

این مسئله با توجه به سیاست های اطلاعاتی و جناح بندی های سیاسی درون رژیم، امری طبیعی بنظر می رسد، اما سازمان هم منافعی در این " ارتباط اطلاعاتی " داشت.

سازمان می توانست با القا و دادن اطلاعات غلط به رژیم موجب شک و تردید و انرژی گیری خطی از سرویس اطلاعاتی رژیم شود، ولی یک هدف تشکیلاتی را هم در این رابطه دنبال می کرد.

من از چند مورد اطلاع دقیق دارم که سازمان آگاهانه اسم و موقعیت تشکیلاتی افراد مسئله دار خود را که حتی هنوز در مناسبات تشکیلاتی سازمان حضور داشته اند، به وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی اطـلاع می داده است. وزارت اطلاعات رژیم نیز از موضع منافع خودش اقدام به پیگیری و پخش خبر می کرد.

سازمان در این مرحله از موضع تهاجمی با عضو منتقد برخورد می کرد و به شکلی که انگار از مسئله هیچ اطلاعی ندارد، خبر نقل شده از جانب رژیم را مقابل عضو منتقد می گذاشت و از موضع بالا می پرسید:

"این خبر چگونه به دست رژیم رسیده است!؟"

در این شرایط عضو یا مسئول منتقد کاملاً در موضع تدافعی قرار می گرفت و مجـبور مـی شد بعـد از یک دوره سـکوت و انفعال و اعتراض تشکیلاتـی، به موضع گیری در مقابل خبر پخش شده از جانب رژیم بپردازد و خطوط سیاسی و استراتژیکی سازمان را تأیید کند.

نمونه کامل این خط در مورد مهدی تقوایی (2) و محمود احمدی (3) از مسئولین قدیمی سازمان انجام شد.

مهدی تقوایی به بحث " طلاق های اجباری " در سال ۱۳۶۸ انتقاد داشت و تحت برخورد قرار گرفته بود. وی مراحل اولیه جدایی را طی می کرد و در آستانه جدایـی کامل از سازمـان قرار داشت. معمولاً فردی که رگه های جدایی از سازمان در درونش شکل گرفته، ابتدا در مسائل تشکیلاتی و نشست ها غیر فعال می شود و با کلیه مسائل از موضع سکوت و انفعالی برخورد می کند و مهدی تقوایی نیز در چنین شرایطی به سر می برد.

در این شرایط سازمان مجاهدین خلق در پوشش یکی از مخالفین سازمان، از طریق " بخش اخباری" به " وزارت اطلاعات " رژیم جمهوری اسلامی تلفن می زند و اطلاع می دهد که یکی از مسئولین سازمان به نام مهدی تقوایی در زندان زیر شکنجه قرار دارد و…….

رژیم جمهوری اسلامی نیز خبر زندانی شدن مهدی تقوایی را در رسانه های خود پخش کرد. سازمان نیز بلافاصله مطالب منعکس شده توسط رژیم را جمع آوری کرد و تـوسط ابراهیم ذاکـری و محمد علی جـابرزاده و زهـره بنی جمالـی (4) در مقـابل مقابل مهدی تقوایی می گذارند و او را تحت فشار قرار می دهند که رژیم این خبر را از کجا! و چگونه! بدست آورده است؟

ناخودآگاه در این شرایط مهدی تقوایی در موضع تدافعی قرار می گیرد و بطور مستقیم و غیر مستقیم، می خواهد اثبات کند که پخش این خبر به وی ربط ندارد و… در نهایت مهدی تقوایی مجبور شد در مصاحبه ای با " رادیو مجاهد " شرکت کند و مواضع سیاسی و استراتژیکی سازمان را تأیید و وجود زندان و شکنجه را تکذیب کند. سرانجام سازمان بدین ترتیب توانست برای دوره ای مانع جدایی مهدی تقوایی شود. ولی در هر صورت او و همسرش در سال ۱۳۷۰ از سازمان جدا شدند.

سازمان همین تاکتیک را در مورد محمود احمدی نیز اجرا کرد.

وی که تحت برخورد تشکیلاتی قرار داشت‏ و رده وی از عضویت در دفتر سیاسی به معاون مرکزیت تنزل پیدا کرده بود با همین تاکتیک سازمان مجبور شد که مصاحبه ای با " نشریه مجاهد " انجام دهد و در مدح و ستایش آقای رجوی سخن بگوید و انگیزه انشعاب و جدایی خود از سازمان را تکذیب کند.

زیرنویس ها:

(1) محمد ضابطی از اعضای اولیه و قدیمی سازمان مجاهدین و از زندانیان سیاسی رژیم شاه بود. وی بعد از ۲۲ بهمن ۷۵۱۳مسئول " بخش اجتماعی " شد. وی فرمانده ستاد تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در تهران بود که مهدی براعی از مسئولین ارشد فعلی سازمان معاونت وی را در این تظاهرات و در بخش اجتماعـی به عهده داشت. وی در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱ در حمله هماهنگ و همزمان نیروهای جمهوری اسلامی به ۱۰ الی ۱۲ پایگاه سازمان در تهران کشته شد. همسر وی نصرت رمضانی نام داشت که در درگیری های سال ۱۳۶۱ کشته شد. فاطمه رمضانی (همسر محمد سیدالمحدثین) نیز خواهر زن محمد ضابطی بود.

(2) مهدی تقوایی از اعضای قدیمی و زندانیان سیاسـی رژیم شاه می باشد. او چند بار بعداز انقلاب به نمایندگی از سازمان در اجتماعات کوچک کارگری در تهران سخنرانی کرد. نام وی در لیست شورای مرکزی سازمان در سال ۱۳۶۴ به عنـــوان معـاون مرکزیت قید شده است. همسر وی ناهید طاهری نام داشت که هر دو نفر در سال ۱۳۷۰ از سازمان جدا شدند.

(3) محمود احمدی با نام تشکیلاتی رضوان از اعضای اولیه و قدیمی سازمان مجاهدین است. برادر وی نیز توسط رژیم شاه اعدام شد. یکی دیگر از برادران وی نیز به نام دکتر جواد احمدی هم اکنون در سازمان می باشد، محمود احمدی کاندیدای سازمان مجاهدین در اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی از شهر تهران بود. وی عمدتاً در کشورهای ترکیه و پاکستان و آلمان فعالیت می کرد.

(4) زهره بنی جمالی اهل اراک و از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین می باشد که قبل از انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نیز با سازمـــان آشنایــــی پیدا کرد. وی از اعضای هیئت اجرایـــی سازمان در سال ۱۳۷۰ بود و در سال ۱۳۷۲ توسط مسعود رجوی به عضویت در شورای ملی مقاومت منصوب شد.

محمد حسین سبحانی

خروج از نسخه موبایل