طوفان بنیان کن خانواده ها، تشکیلات رجوی را جارو خواهد کرد

بازهم سنگ صبور و درعین حال وزین خانواده هاست که جیغ بنفش رجوی را درآورده تا قلم بدست گروگان ها واسرای خود بدهد و برعلیه خانواده های خود فحاشی وهتاکی کنند.

یا درست تر اینکه خود وبلاگ نویسان رجوی را واداشته که با لبریز شدن کاسه ی صبرشان ، بنام این قربانیان مطالب مملو از افترا در رسانه های مجازی خود و یا شبکه های اجتماعی بنویسند.

به یکی از این نوشته ها توجه کنید :
” روزگاری بود که مأموران وزارت اطلاعات با انواع ترفندها، با بکارگیری مزدوران عراقی به قرارگاه اشرف و لیبرتی در عراق تهاجم می‌کردند و یا دنبال جدا کردن و به خیانت کشاندن یک مجاهد بودند. اما در دورانی که کار از کار گذشته و آب از سر این رژیم فرتوت فراتر رفته است، دیگر به دنبال چه سرابی می‌چرخند؟ اکنون هزار اشرف در ایران در کسوت کانون‌های شورش در کار سوزاندن دودمان رژیم هستند.!”

ما که بارها به این کمپ های مرکز پرورش و بهره برداری از بردگان مراجعه کرده ایم، اطلاع کامل داریم که مامورین عراقی بخاطر احترام و بیشتر ترسی که به آمریکائیان داشتند ،هرگز بطرف شما نیآمدند و همواره و در حد وسع خود امنیت شما را حفظ کرده و مانع ورود ما به این اسارتگاه ها میشدند.

درجواب قسمت دیگر ادعایتان باید پرسید که اگر کار از کار گذشته، مریم خانم چرا درمیدان آزادی تهران که آرزوی دیرینه ی رجوی است فرود نیآمده و برتخت ملکه ی ایران جلوس نمیفرمایند؟

ضمنا ما بخوبی واقفیم که اشرف بجای اینکه به هزاران اشرف تبدیل و تکثیر شود قادربه حفظ خود هم نشد و مسئله ی کانون های شورشی هم افسانه ای دل خوش کنک بیش نیست!

آن قصر که جمشید دراو جام گرفت / آهو بچه کرد و رو به آرام گرفت!

دوباره :
” هنوز این مستخدمین در خواب خرگوشی خود دنبال شکار یک مجاهد هستند. بهتراست نگاهی به تابلوهای سوخته تصاویر قاسم سلیمانی … در هر کوچه و خیابان و به مراکز بسیج درهم‌شکسته توسط کانون‌های شورشی بیندازند. به دریوزگی رئیس‌جمهور حکومت آخوندی از امریکا بنگرند که خواب‌های پنبه‌دانه بازگشت دوران مماشات را می‌بیند”.

اولا مجاهدی وجود ندارد که کسی هم دنبال شکار آنها برود.
ثانیا چه اسراری دراین ملاقات های ما وجود دارد که تحقق آن اینهمه تن رجوی را بلرزاند و خوابش را آشفته!
چرا رجوی اینقدر دچار نبود اعتماد بنفس است که تصور میکند که یک ملاقات ساده و دیدار خانوادگی، آوار بزرگی را برسر او فرود میآورد؟

غیر ازاین است که میترسد دروغ هایش برملا شود وشما قربانیان اگر رمقی در وجود تان باقی باشد ، راه آزادگی را پیدا کرده و امر و نهی های او را به گوش نگیرید؟

راست آنست که رجوی بشما قربانیان خود اعتمادی ندارد!!

دولت هم که برای اعاده ی حقوق خود ومردم ایران ، بواسطه ی سایر اعضای برجام ومخصوصا میل وخواست خود این کشورها، درصدد مجبور کردن آمریکا به اجرای تعهدات برجامی اش بود واین مسئله هیچ ارتباطی با دریوزگی که ازعادات 40 ساله ی رجوی هاست ، ندارد.

ضمنا پاره کردن عکس کار شاقی نیست واگربه یک فردی که کارش چسباندن وکندن پوسترهای مجالس ترحیم یا تبلیغاتی است ، اجرتی داده شود، این کار را میتواند بدون داشتن تشکیلات و براه انداختن الم شنگه انجام دهد.

دراین میان مهم آنست که سردار سلیمانی با فرماندهی زیرکانه ی توام با حس وطن دوستی زیاد، موفق شد که قسمت بزرگی از داعش ودیگر نیروهای تکفیری وخونخوار را ازمنطقه براند و نامش را در اذهان مردم شرافتمند منطقه جاودانه سازد.

جاودانگی روح بزرگ این سردار مردمی ، نشانه هایش در تظاهرات میلیونی مردمی وتشییع جنازه ی تاریخی وکم نظیر او مورد تایید هرانسان منصفی است واحتیاج به داشتن شرافت زیادی نیست! و بخوبی وبا عظمت زیاد نشان داد.

بازهم :
” خانواده‌ها را در فشار قرار می‌دهند و یا تطمیع می‌نمایند و طومار تهیه می‌کنند تا برای دیدار با عزیزانشان!‌ از دولت آلبانی ویزای سفر بگیرند. ویزای ورود از دولتی که سفیر بمب‌گذار و تروریستشان را بیرون کرده است! بعد هم فکر نمی‌کنند که وقتی می‌گویند «گروهک» بدون پایگاه اجتماعی از آن‌ها سؤال می‌کنند که این چه گروه کوچکی است که چندین هزار نفر به‌اصطلاح خانواده خواهان ملاقات دارند!؟ “

برعکس!
این خانواده ها هستند که به دولت فشار میآورند که بحکم وظایف قانونی اش ازحقوق بخشی از شهروندانش که توسط رجوی پایمال شده ، دفاع کند ومسئله ی بمب کذائی و … ، هیچ ربطی به این خواست منطقی وحقوق بشری ما نداشته ودولت آلبانی بی جهت عرض خود میبرد و زحمت ما میدارد.

این حکومت دست نشانده ی آمریکا زمانی مجبور به تن دادن به این درخواست قانونی ومشروع ما خواهد شد والبته ما هم برمشکلات فرا روی خود دراین عرصه آگاهی داریم.

دیگر اینکه اغلب این چند هزار نفر ، ربوده شده محسوب میشوند و رجوی نمیتواند با داشتن آنها درکنار خود وآنهم توسط کلاس های مغزشوئی، پلیس آلبانی وبکار بردن داغ ودرفش ، ادعای داشتن پایگاه اجتماعی بکند.

کاری که دیگر آدم ربایان از طرح چنین ادعایی واهمه دارند!

همینطور :
” آیا می‌شود در یک کشور اروپایی کسی را به اسارت گرفت و به‌اجبار در محلی نگهداشت؟ مگر اینجا هم دنیای وحشی قرون ‌وسطایی حکومت آخوندی است که هر خودکامگی آزاد باشد؟ آیا در اروپا هم حکومت ترور و خانه‌های امن وزارت اطلاعات برای دستگیری افراد آزاد و آزادیخواه وجود دارد؟”

منطقا نمیشود ولی ما که در دنیای واقعیات از وجود شکنجه گاه های سازمان سیا در اروپا اخبار زیادی داریم، میگوییم که بلی به وفور شده است و میشود!

چگونه؟
بهتر است چگونگی را ازارباب بزرگتر خود – که بخاطر لحاظ توازن نیرو التفات قابل ملاحظه ای بشما نشان نمیدهد تا بلکه این نقص را با جاسوسی های هرچه بیشتر خود جبران کنید- پیگیری کنید!

جمعی از خانواده های قربانیان رجوی دراستان آذربایجان شرقی

خروج از نسخه موبایل