نامه حسین رضایی به برادرش حسن رضایی در فرقه رجوی

حسن جان سلام
امیدوارم حالت خوب باشد. مدتی قبل تماسی با خانواده خود گرفتی و با من صحبتی نکردی! من وابسته به کسی نیستم، من دنبال این هستم که تو را آزاد کنم و هدفی غیر از این ندارم . من مشغول زندگی خودم هستم و کسی با من کاری ندارد. زمانی که در عراق بودی چندین بار به عراق سفر کردم فقط می خواستم تو را از نزدیک ببینم ولی سران پادگان اشرف به من اجازه ندادند .

الان هم که رفتی کشور آلبانی خبری از تو ندارم.نمی دانم با شیوع بیماری کرونا به لحاظ جسمی در چه وضعیتی هستی؟! دلم از این می سوزد چندین سال ما را ول کردی و رفتی افتادی در جاده خاکی و دست انداز. آخر این راه هم بن بست است . می خواهم بگویم به هیچ کجا نرسیدی! فقط بهترین دوران زندگی خودت را بیهوده از دست دادی . من نمی خواهم بحث زیادی بکنم خودت بهتر می فهمی . من فقط دلم می خواهد خودت را نجات دهی و زندگی آزاد داشته باشی. هر زمانی خودت را نجات دهی ما با آغوش باز تو را می پذیریم و به هر لحاظ کمکت می کنیم .

به امید آن روز
برادرت حسین رضایی

خروج از نسخه موبایل