مادر حشمت الله کاربخش در حسرت دیدار فرزندش چشم از جهان فرو بست

از این بی خبری کلافه شده بود و به شدت نگران حال پسرش بود تا اینکه از طریق اسیرانی که از عراق به ایران آمدند در جریان حضور حشمت الله در اردوگاه اشرف قرار گرفت.

حشمت الله کاربخش حدودا سال 62 در منطقه جنگی حورالعظیم به اسارت نیروهای عراقی درآمد و تا برقراری آتش بس در اردوگاههای عراقی بود. طی این سالیان اگر چه حشمت در اسارت نیروهای عراقی بود ولی حداقل مادر و خانواده اش از طریق نامه هایی که بواسطه صلیب سرخ به ایران می فرستاد در جریان وضعیت سلامتی او بودند. ولی از سال 68 خانواده اش دیگر هیچ خبری نتوانستند از او بدست بیاورند تا اینکه از طریق اسیرانی که از عراق به ایران آمدند متوجه شدند که حشمت الله در کمپ مجاهدین خلق در عراق به سر می برد.

انتقال حشمت الله از اردوگاههای ارتش عراق به پادگان اشرف بخشی از معامله ای بود که بین صدام و رجوی منعقد شده بود که برخلاف تمامی قوانین و کنوانسیون ها، اسیران جنگی بدون اطلاع ایران و خانواده هایشان تحویل گروه رجوی شدند.
انتقال حشمت الله به اردوگاه اشرف وضعیت را برای خانواده و بخصوص مادرش وخیم تر کرد. آنها در هنگام اسارت او در اردوگاههای عراق به نامه هایش که هر چند وقت یکبار بدستشان می رسید دلشان را خوش کرده بودند، ولی بعد از انتقال، ارسال نامه قطع و آنها بکلی از وضعیت او بی خبر بودند.

ذبیح الله برادر حشمت بعد از سقوط رژیم صدام و تا قبل از انتقال فرقه رجوی به آلبانی به توصیه و اصرار مادر و به امید بدست آوردن خبری از برادرش بارها به همراه دیگر خانواده ها به عراق و پادگان اشرف رفت. ولی هر بار با دست خالی و البته بدنی خسته و مجروح و سرخورده و ناامیدتر از قبل به نزد مادر برگشت و این سناریو مستمرا تکرار شد. با بیماری و در بستر افتادن مادر دیگر ذبیح الله کمتر توانست به عراق برود و تمامی وقت خود را صرف رسیدگی به مادر بیمارش می کرد. اما مادر در اوج درد ناشی از بیماری هر وقت چشمانش را باز می کرد از حشمت الله سوال می کرد. او دوست داشت که فرزندش در آخرین لحظات عمر در کنارش باشد و آخرین وداع را انجام دهد. ولی افسوس که رجوی سنگدل و قسی القلب بخاطر جاه طلبی هایش به فرزند اجازه نداد که در آخرین ساعات عمر مادر تماسی با او برقرار کند. در آخرین ساعات نیمه شب یکی از شبهای آذر 1400 قلب مادر در حالیکه در حسرت دیدار فرزند بدرد آمده بود از حرکت ایستاد و چشمان بی فروغش برای همیشه بسته شد.

به این ترتیب در منتهای تاسف مادر رنج کشیده دیگری از خیل مادران چشم انتظار بعد از سالیان در حسرت دیدن دوباره فرزندش چشم از جهان فروبست. خانم نرگس خواجه بیرگون مادر حشمت الله کاربخش بعد از سالها تلاش برای دیدار با فرزندش بدلیل مخالفت ها و کارشکنی های سرکردگان این فرقه و تحمل فراغ بیش از 38 سال، چشم از جهان فروبست.

برادر حشمت الله کاربخش

ننگ و نفرین و لعنت بر رجوی که این چنین مادری را در آرزوی دیدار و یا تماس با فرزندش ناکام گذاشت و درود و رحمت خدا بر این مادر و دیگر مادرانی که در حسرت دیدار فرزندان اسیرشان چشم از جهان فرو بستند . روح آنها شاد و یادشان گرامی

اکرامی

خروج از نسخه موبایل