فـریـب خـوردگـان سـاده لـوح در چنـگـال رجـوی

بتـازگـی و به مناسبت ماه مبارک رمضان در سایت وابسته به مجاهدین پیامی ازمسعود رجوی به چاپ رسیده که لازم دیدم نکاتی را در این زمینه و در مورد محتوای این پیام یاد آوری کنم.

هر کدام از ما که سالیان سال از بهتـریـن دوران عمـر و جـوانیمـان را در درون تشکیلات و مناسبات فرقه ای سازمان تلف کرده و هـدر داده ایـم، بهترین روزهـای جوانی مان را ناخواسته و ناخوداگاه صرف امیال پلید و شیطانی مسعود و فـرقـة منحـوسـش کرده ایم، بهتر از هرکس دیگری می دانیم که این پیام فرستادن ها و خط و خطوط مشخص کردن ها برای اعضای اسیردر فرقه رجوی راه به جایی نمی برد و نمی تواند مانع ریزش نیروها و فرار آنها از قلعه مخوف اشرف گردد.

هـم برای ما که حالا به آرامش نسبی رسیده ایم و هم برای افراد اسیری که در قلعه مخوف و محصور اشرف هستند پر واضح است که رجوی در مناسبت های مختلف ژست روحانی به خود می گیرد و آنقدر از اسلام و خدا و پیامبران الهی دم می زند که اگر کسی چهره واقعی او را نشناسد بـه راحتـی دچار تردیدوگمراهی می شود.

همه ما بخـوبـی می دانیم که رجوی با خون های به ناحق ریخته شـدة اعضای فریب خورده وضو میـگیرد، تازه اگر هم کسی از این اسیران حاضر نباشد خودش را فدای رهبری (مسعود و مریم) بکند به عنوان دشمن خدا و خلق محکـوم و مجازات می شود.

ابتدا اشاره ای می کنم به شعـار تـوخـالـی حمایت های مردم عراق ازمجاهدین.

همه ما بخـوبـی می دانیم این حمایت ها وجمع آوری امضاءها چطور و با چه حیله و تـرفنـد هایی ازمردم عراق جمع آوری شده، رجوی و مترسک های اجیر شده اش در هر پیامی به این آمارنجومی و جعلی اشاره کرده و به آن افتخار می کنند. واقعیت این است پس از اینکه حکومت صدام ساقط شد سازمان هم در عراق مشروعیت خودش را از دست داد، در این مقطع از زمان رجوی بهترین راه کار را در این دید که ازسران قبایل وعشایر وتوایف مختلف ْآنان در منطقه دیالی و اطراف آن دعوت به عمل بیاورد تا این مردم را در مقابل عمل انجام شده قراردهد، به این صورت که ابتدا از هرروستا و قبیله چند نفر را استخدام کرده و از آنها خواستند تا همه اقوام و فامیل و اطرافیان خود را به اشرف بیاورند که این کار در مناسبت ها و جشن هایی که سازمان برگزارمی کرد انجام می شد.

سازمان با صرف هزینه های کلان و باد آورده که از طرف ارباب امپریالیستش تأمین می شود شکم این مردم را سیرکرده و از آنها می خواست که پای برگه های حمایت را امضاءکنند،جالب است که این امضاء ها را حتی از کودکان 10-12ساله هم می گرفتند، مردم بیچاره ای که از جور صدام و ستم اشغالگران به آخرین نقطه ی فقر و فلاکت رسیده اند، برای شکم سیری خودشان هم که شده بود باید امضاءمی کردند.

هدف از این توضیحات اینست که سایرین که ازاین شگرد ها اطلاعی ندارند و یا در مناسبات سازمان نبوده اند بدانند که این امضاء ها چطور و با چه شیوه هایی جمع آوری شده است.

براستی آمار 5 میلیون و 200 هزارنفری شهروندان عراقی که ادعا می شود حامی سازمان هستند چگونه جمع آوری شده است؟

جمعیت عراق قبل و بعد از حمله وحشیانه صدام و اربابانش به کشورمان مشخص است،آمارجمعیتی کردهای عراقی هم که خود مزة وحشیگریهای نیروهای سازمان را چشیده و دشمن خونی نیروهای سازمان می باشند نیز مشخص است،آمارشیعیان عراقی که به نوبه خود از جاسوسی و خیانت های سازمان ضربه خورده اند نیزمشخص است از طرفی آمار مسلمانان سنی مذهب و دیگر اقوام و مذاهبی که آنها هم به نوبه خود شناخت کافی از جنایات سازمان را دارند نیز مشخص است بنابراین به راحتی و با یک حساب سرانگشتی می توان بدست آورد که به غیر از بعثیان و عوامل خودفروختةاربابان امپریالیست و اشغالگران عراقی چه کسانی حامیان سازمان مخوف و جهنمی مجاهدین هستند،حساب کنید،پرتغال فروش به راحتی پیدا خواهد شد.

اما در رابطه با افراد جدید الورود ویا افراد کاندید عضویت در سازمان که مسعود رجوی در پیـامش به آنـان اشاره کرده باید بگویم، ما که خود دورانی را بـا این بامبول بازی ها سرکرده ایم (به ما کاندید عضو گفته می شد) فکر می کردیم که حالا دیگر خیلی مهم هستیم غافل از اینکه رجوی با این حیله و نیرنگ ما را به کار گرفته تا هرچه بیشتر از ما کار بکشد و مارا نیز شیفتـة خود و عقایدش بکند. حالا هم چند نفری را فریب خورده امیـال شیطـانـی خـود کـرده و بـا بـوق و کرنا از آنها در پیامش اسم می برد که مبادا در مناسبات کم بیاورند و ازسازمان خارج شوند. رجوی با این ترفند می خواهد از ریزش و خروج نیرو های جدید جلوگیری کند چون هر کس که وارد مناسبات سازمان وتشکیلات آن می شود بعد ازمدت کوتاهی به اشتباه خود پی برده و می داند که راه را اشتبـاهی آمده و این هم درست زمانیست که برای ابراز پشیمانی و خروج ازسازمان دیگر خیلی دیر شده است و بایستی بسوزد و بسازد.

بیچاره این افراد جدید الورود با یک انرژی تازه و بدون شناخت قبلی باید تعهد نامه هایی را هم امضاء کنند که مبادا روزی به این رهبری (مسعود و مریم) پشت کـرده و به زندگی عادی برگردند.

تـازه اگر آن روز هم برسد و کسی از این افراد جدید، که اکنـون رجوی با افتخار از آنها اسم می برد، جـدا شـود، به عنوان مزدور، خائن، بریده وطعمـه معـرفی شـده و بـایـد بسختـی مجازات شونـد.

واقعیت اما چیز دیگریست، اگر به شـرح حـال تک تک این اعضای اسیر در فرقه رجوی بنگرید، چه افراد کاندید عضو، چه عضو و چه افراد با سابقه هـای 20 و 30 سال و به بالا قلباً دوست دارند به شرایطی که قبل از ورود به سازمان داشته اند برگردند چون بعد از گذشت اینهمه سال که با رجوی بوده اند به چهره واقعی او پی برده اند و برای همـة آنـان روشن شده که رجوی ازهمان ابتدا به دنبـال کسب قدرت، جاه و مقام و امیـال نفسـانـی خـود بوده و هست و این افراد و اعضـا، فریب خورده هـایـی هستنـد که بهای این قدرت طلبی هـای رجوی را پرداخته اند و این رجوی است که نمـاد چهره واقعی شیطان را در درون خود دارد.

بـا امیـد و آرزوی آگـاهـی و رهـایـی تمـامـی عـزیـزانـی کـه در بنـد تـارهـای عنکبـوتـی فـرقـة رجـوی گـرفتـار آمـده انـد.

 

خروج از نسخه موبایل