اطلاعیه سراسر دروغین سازمان مجاهدین خلق در سال 82

به مناسبت فرا رسیدن 26 فروردین سازمان مجاهدین به مانند هر ساله گزارشی از داستان جنگ آمریکا علیه عراق پخش می کند. اما برنامه امسال در تلویزیون سازمان جنبه های جالبی داشت یعنی می توان گفت همه گفته های این برنامه دروغی بیش نیست .
ابتدا در این گزارش عنوان شد که دستور حمله به سمت ایران در روز 12 فروردین 82 مشخص شده بود ولی به خاطر بمباران قرارگاههای اشرف و بقیه و آسیب دیدن ادوات نظامی مجبور شدیم دستور حمله را به روز 20 فروردین سال 82 تغییر دهیم.

باید در این باره گفت که این جملات دروغ محض است چون ما در جریان آماده سازی و برگزاری نشست های مختلف فرماندهان در لشکرها بودیم و می دانیم رجوی در نشست قبل از سال 82 عنوان داشت هر مقر و قرارگاه ما هدف حمله قرار بگیرد و چون سکوت بی سیمی است به مثابه دستور حمله به سمت ایران است ولی هر چقدر قرارگاههای سازمان مورد حمله قرار گرفت خبری از دستور حرکت به سمت ایران نبود و دروغ محض بود .

در جای دیگری از اطلاعیه عنوان می شود که چون از روز 11 تا 23 فروردین بمباران اشرف و دیگر قرارگاهها ادامه داشت امکان حرکت به سمت مرز نبود. این گفته هم دروغ محض است در حالی که رجوی در نشست قبل از رفتن به پراکندگی با قمپز در کردن عنوان کرده بود اگر نیروهای آمریکایی جلوی ما را بگیرند عنوان می کنیم ما می خواهیم به خانه مان در ایران برویم و کاری به شما نداریم ولی چطور وقتی زمان حمله فرا می رسد خبری از دستور حرکت نیست! در ضمن رجوی یادش رفته که روز 20 فروردین نیروهای آمریکایی وارد بغداد شدند و حکومت صدام سرنگون شد و دیگر نیازی نبود که قرارگاههای اشرف مورد بمباران قرار بگیرد و نیروهای سازمان به عنوان تسلیم پرچم سفید بلند کردند و این نشان می دهد که اطلاعیه سازمان دروغ و برای سرپوش گذاشتن به خیانت رجوی بود.

در جای دیگری از اطلاعیه عنوان می کنند قرارگاههای سازمان در عراق توسط هواپیماهای انگلیسی و به درخواست حکومت ایران بمباران شده است ولی در اطلاعیه روز 26 فروردین و در زمان نشست با نیروهای آمریکایی در اشرف برای خلع سلاح عنوان می کنند قرارگاههای سازمان توسط نیروهای آمریکایی هدف قرار گرفته و در همانجا هم تعدادی از کشته های سازمان و زخمی ها را به اسم بمباران نیروهای آمریکایی معرفی می کنند آیا این تناقض در انتشار گزارش نشان از دروغگویی رجوی نیست؟

البته از افتخارات رجوی و سازمان این بود که ما در مقابل نیروهای آمریکایی حتی یک گلوله شلیک نکردیم! در این باره باید گفت چون سمبه پر زور بوده جرات این کار را نداشتید چون می دانستید که اگر یک شلیک انجام گیرد تمام نفرات سازمان مورد حمله و کشتار قرار می گیرند.

می توان نتیجه گرفت رجوی اصلا اهل سرنگونی نبوده و نیست و دادن اطلاعیه های این چنینی برای در رفتن از شکستی بود که در عراق متحمل شده بود و چون حاضر نیست پاسخگوی شکست خود باشد زندگی نکبت بار در قبر زیستن را انتخاب کرد تا جوابگوی نیروهای خود و بقیه نشود .

البته بعد از سرنگونی صدام، رجوی برای ادامه حیات ننگین خود نیاز به ارباب جدیدی به نام آمریکا داشت و به همین خاطر جفت پا به سمت آمریکا رفت و در تمام زمینه ها با آنان همکاری کرد. بعدا هم خط موازی را در پیش گرفت. یعنی ما هیچ جنگی با نیروهای آمریکایی نداریم و باید با آنان همکاری کنیم و اکنون هم شاهد هستیم به جای شعار مرگ بر آمریکا و مبارزه با امپریالیسم به همکاری همه جانبه با آنان می پردازند .

هادی شبانی

خروج از نسخه موبایل