*شنبه 18 مرداد
در روز شنبه جمعاً 8 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
تیغ دو لبه همکاری با مجاهدین خلق، تباهی با اعدام یا بدنامی
… در هفتههای گذشته تبلیغات مجاهدین خلق بر اعدام دو تن از عوامل عملیاتی خود متمرکز بوده است. سوختی که برای ماشین مظلوم نمایی تشکیلات مخوف مجاهدین خلق فراهم شده را، از اساس خود تشکیلات تهیه کرده است. اتلاق به عضویت افراد در یک سازمان تروریستی که خشنترین فعالیتها را در سوابق خود دارد، یکی از عوامل پیش برنده اثبات اتهامات این افراد در محاکمه است.
تشکیلاتی چون مجاهدین خلق که ارتکاب به مخوفترین جنایات را در تاریخچه خود مستند دارد، هنگامی که عکس و اسم عوامل عملیاتی خود را مدام در تبلیغات خود اعلام میکند، چه هدفی به غیر از ایجاد موجی برای مجازات افراد دارد؟
در حقیقت سران مجاهدین خلق نشان دادهاند که نه تنها حفظ جان عواملشان برای آنها هیچ اهمیتی ندارد، بلکه از دست رفتن جان آنها برایشان اهمیت ویژه دارد. از این رو که کشته شدن اعضا برگ برندهای در دست مریم رجوی برای افزودن نامی دیگر به فهرست “شهدا”ی تشکیلات مجاهدین خلق است.
… تباه کردن خون افراد در حملات تروریستی، همزمان با تباه کردن عمر افراد در قرارگاه اشرف 3، وجه انفرادی همکاری با مجاهدین خلق است و وجه اجتماعی آن این است که فرد هرگز در ذهن ملت ایران قهرمان یا شهید شمرده نمیشود. در بدترین حالت او خائنی به وطن تلقی میشود که مستحق مجازات مرگ بوده است و در بهترین حالت فرد فریب خوردهای خوانده میشود که سازمان مجاهدین خلق او را شستشوی مغزی داده که علیه وطن خود اسلحه به دست بگیرد.
تکذیبیه مجاهدین خلق و انبوهی حقیقت که اثبات می کند دروغ می گویند
… وارد زیادی هست که به خوبی نشان می دهند مجاهدین خلق در وطن فروشی و خیانت هیچ حد و مرزی نداشته و در این زمینه یکی از برجسته ترین نمونه ها در تاریخ هستند.
وطن فروشی مجاهدین خلق دروغ است مگر اینکه:
– فراموش کنیم در حالی که عراق با تجاوز به ایران یک جنگ هولناک علیه ایرانیان راه انداخته بود مجاهدین خلق به عراق رفته و رجوی و دیگر مسئولین مجاهدین خلق به صورت مستمر با صدام و مقامات عراقی ملاقات می کردند تا خط کاری شان به آنها ابلاغ شود.
– فراموش کنیم رجوی ارتش خصوصی صدام را تحت عنوان ارتش آزادیبخش در عراق ایجاد نمود و از خاک عراق با استفاده از سلاح، مهمات، تجهیزات، اطلاعات و . . . که از ارتش صدام می گرفتند به مرزبانان ایرانی حمله می کردند.
– فراموش کنیم مجاهدین خلق آنقدر برای صدام وطن فروشی کردند که ترددشان در عراق با سلاح های سنگین آزاد بود.
– فراموش کنیم در هماهنگی با صدام بعد از آن که ایران قطعنامه آتش بس در جنگ با عراق را پذیرفت، به ایران حمله کردند.
– فراموش کنیم به اعتراف رجوی و مریم قجر آنها 133 بار علیه برنامه هسته ای صلح آمیز ایران کنفرانس برگزار کرده و اطلاعات آن را در اختیار جنگ طلبان غربی قرار داده اند…
پویش ما شهادت می دهیم
در خصوص اقدام تروریستی در زاهدان بعلاوه اعدام دو عضو سازمان مجاهدین خلق
… بلافاصله بعد از اعلام خبر اقدام تروریستی در زاهدان که مردم عادی را هدف قرار داده و افرادی از جمله یک نوزاد کمتر از یکسال را به شهادت رسانده بود، سازمان مجاهدین خلق این اقدام بزدلانه را مورد حمایت کامل خود قرار داد و به این ترتیب مشوق و مبلغ تروریسم گردید.
همین موضعگیری که بیانگر دیدگاه سازمان مجاهدین خلق است نشان می دهد که چقدر در اعدام دو نفری که در ارتباط با این سازمان و بخاطر اقدامات تروریستی و حین فرار از کشور دستگیر شده بودند نقش داشته است.
سازمان خائن و وطن فروش مجاهدین خلق که سر آن در فرانسه و بدنه آن در آلبانی است با استفاده از امکانات این دو کشور و از طریق فضای مجازی اقدام به جذب افرادی در داخل کشور و ترغیب آنها به اقدامات تروریستی می نماید و به نوعی عمل می کند که موجب اعدام آنها گردد تا بتواند از خون آنها برای ادامه حیات خفیف و خائنانه سرکرده اش استفاده نماید.
انتقاد رسانههای ایتالیایی از حمایت سیاستمداران این کشور از مجاهدین خلق
به دنبال سفر سرکرده گروه تروریستی مجاهدین خلق به ایتالیا
… سایت خبری “کومه دون کیشته” در مطلبی با عنوان “مریم رجوی در رم: در قلب اروپا، از تروریسم استقبال میشود؟” نوشت: این سفر در حالی انجام میشود که گروههای حقوق بشری، این گروه را فرقهای مخرب و خشونتطلب میدانند.
به نوشته این رسانه، منتقدان این سفر را نه تنها اقدامی در حمایت از خشونت و تروریسم، بلکه نقض آشکار قوانین و مقررات بینالمللی و همچنین اصول اتحادیه اروپا در مبارزه با تروریسم میدانند. این سفر در حالی انجام شده که گروههای حقوق بشری و بسیاری از تحلیلگران سیاسی، این سازمان را فرقهای مخرب و خشونتطلب میدانند که شکلگیری و بقای آن بر پایه اقدامات تروریستی بوده است. آنان بر این باورند که حذف نام این سازمان از فهرست گروههای تروریستی، تصمیمی صرفاً سیاسی بوده و نشانهای از تغییر واقعی در ماهیت آن نیست.
این سایت خبری، ایتالیا را یکی از قربانیان تروریسم داخلی و بینالمللی دانست و این سفر را به باور بسیاری از ایتالیاییها اقدامی ناپذیرفتنی معرفی کرد. به گفته نویسنده این سایت خبری، ایتالیا که سالها با گروههای تروریستی داخلی مانند “بریگاد سرخ”(Brigate Rosse) جنگیده است، باید از خطرات ترویج خشونت بهخوبی آگاه باشد. منتقدان معتقدند پذیرش چهرهای با گذشتهای چون سرکرده گروه مجاهدین خلق، اصول و ارزشهای مبارزه با تروریسم را زیر سؤال میبرد.
… پایگاه ایتالیایی الصداقه نیز با انتشار نظر یکی از منتقدان این سفر نوشت: “پذیرش فردی مانند مریم رجوی در رم، نه تنها توهینی به قربانیان تروریسم است، بلکه پیامی خطرناک به جهان ارسال میکند. این اقدام نشان میدهد که اصول مبارزه با تروریسم به آسانی میتوانند قربانی منافع کوتاه مدت سیاسی شوند.”…
*یکشنبه 19 مرداد
7 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
جلسه برخط خانواده های اعضای خوزستانی با اعضای انجمن نجات آلبانی
در همایش روز سه شنبه 14 مردادماه 1404 خانواده های اعضای خوزستانی مرتبط با انجمن نجات خوزستان تماس برخطی با اعضای انجمن نجات آلبانی برقرار کردند.
… در این ارتباط برخط ابتدا آقای خلیل انصاریان مسئول اجرایی انجمن نجات آلبانی ضمن عرض سلام و ابراز خوش وقتی از دیدن خانواده های خوزستانی گزارشی از آخرین عملکرد انجمن نجات آلبانی در این کشور را به اطلاع خانواده ها رساند و به آنها اطمینان داد که انجمن نجات آلبانی از هر کوششی برای رساندن صدای حق طلبانه و درخواست های خانواده های اعضای گرفتار در کمپ مانز به گوش مقامات آلبانی و صلیب سرخ دریغ نخواهد کرد. آقای انصاریان همچنین به خانواده ها گفت انجمن آلبانی با برگزاری یک نمایشگاه عکس در منطقه فرسکو، یکی از محلههای مرتفع و پر تردد شهر تیرانا، گامی مؤثر در جهت رساندن صدای مادران چشمانتظار برداشت.
… بعد از صحبت های اعضای انجمن نجات آلبانی هر کدام از خانواده ها به نوبت ضمن تشکر از تلاش ها و اعلام حمایت از انجمن نجات آلبانی سئوالاتی که در خصوص آخرین خبر از وضعیت عزیزانشان در کمپ مانز داشتند مطرح و از اعضای انجمن نجات آلبانی خواستند تا به هر نحو ممکن تقاضای آنها را برای دادن مجوز سفر به آلبانی برای دیدار با عزیزانشان را به گوش مسئولین دولت آلبانی و نمایندگان صلیب سرخ مستقر در این کشور برسانند. اعضای انجمن نجات آلبانی به خانواده ها قول دادند در این خصوص از تمام توان و ظرفیت های موجود در آلبانی استفاده کنند…
بیانیه اعضای جدا شده مازندران در پاسخ به فرقه رجوی
درباره اراجیف هزار بار تکرار شده در مورد افشاگری جدا شده ها
… 1- اعضای جدا شده با گوشت و پوست خود مناسبات فرقه ای و جهنمی رجوی را تجربه کرده اند و می دانند حرفهای رجوی و مسئولین دستگاه تبلیغاتی رجوی دروغی بیش نیست.
2- ما در درون مناسبات سازمان شاهد اختناق و مغزشویی مستمر توسط مسئولین سازمان بودیم که هیچ بویی از انسانیت نبرده بودند.
3- ما در نشست های مغزشویی غسل هفتگی و عملیات جاری شاهد فشار حداکثری روی افراد بودیم که چگونه سعی می کردند با فریبکاری افراد را در مناسبات شان نگهدارند.
4- ما در مناسبات شاهد بودیم حتی مسئولین هم از آزادی و انتخاب آگاهانه محروم بودند.
5- ما شاهد طلاق اجباری توسط رجوی ها در مناسبات بوده و اینکه رجوی خانواده را کانون فساد می نامید…
ترهات سایت رجوی علیه اعضای انجمن نجات مازندران
آقای گلی اسکاردی: … سایت ایران افشاگر ، درباره شخص بنده مدعی شده است که؛ وقتی من از سازمان جدا شدم در حالی که در هتل مهاجر مستقر بودم وزارت اطلاعات مرا برای توجیه به تهران برد و بعد از آموزش های ضروری به بغداد برگردانده تا در کنفرانس مطبوعاتی علیه سازمان موضع بگیرم!!
من نمی دانم چه جوری وزارت اطلاعات ایران در عرض یک ماه یا دو ماه مرا جذب خودش کرد؟! به واقع جای تعجب است در حالی که من 23 سال در داخل تشکیلات سازمان بودم آن همه مغزشویی و آن همه بحث های ایدئولوژیک که از سوی رجوی انجام شده بود، چطور یک ماهه دود شد و من از این ور طیف به آن ور طیف غلطیدم؟! در حالی که من در همان هتل مهاجر با تعداد دیگری از دوستان شب و روز با هم بودیم. حتی اگر بیرون هم می رفتیم با هم می رفتیم. چه جوری شد من به تهران رفتم آنها خبردار نشدند، جای سئوال است!
هر حال اگر این سازمان به دروغ دست نزند کارش پیش نمی رود با دروغ زنده است و با دروغ خط خود را ترسیم می کند.
… وقتی دستگاه تبلیغاتی رجوی بر علیه ما اعضای انجمن نجات مازندران در سایت خودش قلم فرسایی می کند نشان می دهد افشاگری ما دقیقاً به هدف اصابت کرده و توانسته ایم گوشه ای از دروغ پردازی های فرقه را افشا کنیم، البته طی سالیان شاهد تهمت های فرقه رجوی بودیم.
باید به مسئولین سازمان بگویم که هر چقدر می توانید توهین و افترا که شایسته تشکیلات رجویست نثار ما کنید ما انگیزه می گیریم تا بیشتر علیه تشکیلات رجوی دست به افشاگری بزنیم تا همگان بفهمند سازمان مجاهدین در کجای تاریخ قرار گرفته است.
*دوشنبه 20 مرداد
در این روز کلاً 9 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
سیما، زنی که از دستکاری روانی – جنسی شدید توسط رجوی سخن گفت
… گزارش اینترسپت بر اساس گفتههای سیما و بتول سلطانی از دستورالعمل تکاندهندهتری که رجوی به اعضای زن سازمان ابلاغ کرد، مینویسد. سیما گفته های سلطانی را تایید میکند. سلطانی در این باره میگوید که به خاطر دارد رجوی به آنها چنین گفت: “من موانعی میبینم که مانع از رسیدن ما به اهدافمان و دستیابی به پیروزی شده است. آن مانع، امید به آینده است. ما میخواهیم هر نوع امیدی به آینده را از ذهن شما پاک کنیم. یا با ما هستید یا نه!”
عقیمسازی ابزاری برای جلب تمام تمرکز ذهنی زنان بود. سلطانی به اینترسپت گفت: “آنها گفتند که این عضو بدن، رحم، باعث شده است که زنان بخواهند روزی مادر شوند و به زندگی خانگی بازگردند. و بنابراین، نشستهای زنان آغاز شد تا آنها را در گروههای ۲۰ یا ۳۰ نفره برای هیسترکتومی (عمل برداشتن رحم) ببرند.”
… به گزارش اینترسپت وقتی سیما برای اولین بار علیه مجاهدین خلق صحبت کرد، عامل مجاهدین درخواست ملاقات کردند. آنها چندین هزار یورو به او پیشنهاد دادند که از این گروه انتقاد نکند، که سیما میگوید او آن پیشنهاد تطمیع کننده را رد کرد. “به آنها گفتم، شما نمیتوانید آنچه را که من از دست دادهام، خانوادهام، شوهرم، را برگردانید. نمیتوانید آن را برگردانید.”
متهم اصلی وضعیت کنونی سازمان مجاهدین خلق چه کسی است؟
مسعود، مریم و یا تشکیلات؟
… ما با سازمانی روبرو هستیم که بی سر است، بی آینده است، سر درگم است، هر روز توی سرخود می زند که اگر فلان چیز فلان طور می شد ما الان در نوک قله بودیم، در تهران بودیم و …
البته زمانی که مسعود رجوی در جایگاه رهبری این سازمان بود هم، وضعیت سازمان اصلا خوب نبود، چه برسد به الان که مسعود رجوی در سوراخ موش یا قبر خودکنده اش است. این شخص از همان اول هم در کادر مرکزی سازمان، لایی کشیده بود و خود را انقلابی جا زده بود. از لو دادن محل خانه بنیانگذار سازمان محمد حنیف نژاد و یارانش در زندان ساواک تا فرار زبونانه اش از کشور در سال 1360، تا بوده و هست خیانت است و بزدلی . او در همان سال 1382 نیز که غیب شد باز هم در لانه موش شکار شد و تن به همکاری کامل با آمریکایی ها داد و به قول خودش دامن پوشید.
امروز اگر این سازمان با انواع مشکلات خطی و تاکتیکی مواجه است، باز هم اثرات نامطلوب دوران رهبری اوست. قوانین مسخره و قرون وسطایی و فرقه ای اش، سرتاپای سازمان را به لجن کشیده است.
… امروز اگر این سازمان یک ساختار غیر دمکراتیک و سرکوبگر دارد که مدام حقوق اولیه اعضای سازمان را نقض می کند، سکان هدایت آن در دست زنی قرار گرفته است که یکی از جنایتکارترین زنان عصر حاضر ایران است.
ترفند رجوی برای محبوس نگاه داشتن اعضای اشرف 3
… یکی از اهرم های شستشوی مغزی اعضای تشکیلات همین روش ایجاد رعب و وحشت در دل و ضمیر آنان است که مثلاً نکند ناگهان در یک جایی که معلوم نیست کجا و چه وقت است آنان ربوده شده و به ناکجا آباد برده شوند. از این روش مدام استفاده می شود، بویژه در مراجعه به بیمارستان ها و یا بعضا در خرید های مخصوصی که فرد باید خودش به بیرون از اردوگاه تردد داشته باشد. قبل از خارج شدن از اردوگاه ( اشرف 3 الان و اشرف در عراق قبلا ) یک توجیه امنیتی گذاشته می شود و افراد را نسبت به ربایش توجیه میکنند که حواسشان باشد، اگر تک و تنها بیفتند در یک چشم بهم زدن ربوده شده و از مرزها خارج خواهند شد، لذا هر کسی که به بیرون از اشرف تردد داشته باشد باید توجیه امنیتی داشته باشند، یعنی خط سرخ ترددات این است که حتما افراد توجیه امنیتی شده و آخرین اخبار را بشنوند تا نسبت به پیرامون خود به روز باشند و یا بهتر بگویم این ترس ها در وجودشان نو شود تا فیل شان یاد هندوستان نکند!
معمولا در این توجیهات گفته می شود که ترددات مشکوکی حوالی قرارگاه مشاهده شده است، یا اینکه پلیس گفته چند نفر را دستگیر کرده که گفته اند برای شناسایی قرارگاه اشرف فعالیت میکردند، یا گفته می شود که باندهای قاچاق انسان توسط رژیم ایران فعال شده اند تا مانع فعالیت های مجاهدین خلق در آلبانی بشوند! و از این قبیل حرفها که در توجیهات به افراد منعکس می شود. لذا افرادی که از قرارگاه بیرون میروند مدام فکر و ذکرشان این است که نکند بی احتیاطی کنند تا منجر به رُبایش آنان گردد! یعنی افراد تا بروند و برگردند یک احساس نا امنی مفرط دارند که نکند ربوده شوند که منجر به شکنجه و اعدام آنان گردد…
دست و پا زدن های بی نتیجه مریم رجوی، این بار در ایتالیا
سازمان مجاهدین که سالیان زیادیست با نماد و پرچم مسعود رجوی تاریخ مصرفش به سر آمده است به اقتضای زمان و مصلحت این گروه ابن الوقت فرصت طلب دچار تحولی دیگر شده و بخاطر بکارگیری و استفاده حداکثری از جاذبه های زنانه اش، سرمایه ها و داشته های لطیف و ظریف خود را رو نمایی نمود و میخواست با یک تیر دو نشان بزند .
اول اینکه نماد جنگ و خشونت و ترور رجوی را از روی سازمان بردارد و لطافت و نرمش بیشتری به فعالیتهایش بدهد.
دوم اینکه سازمان برای جذب حداکثری سناتورها ، پارلمانترها ، شهرداران سابق و همه مردان بازنشسته که دارای جاذبه و دافعه های خاصی هستند از عنصر زن یعنی مریم رجوی استفاده نماید.
مریم رجوی دارای کاربرد دوگانه است یعنی هم بیشتر از رجوی میتواند برای جذب سناتورها و سیاست مداران اروپایی و آمریکایی مفید باشد و هم میتواند تفکر خشونت و جنگ مسلحانه و زد و خورد را از چهره سازمان بزداید .
اما اخیراً در ادامه خوش رقصی هایش برای آمریکا و اسرائیل در کشور ایتالیا میزبان مهمانان اجاره ای خود رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک به همراه چند سیاستمدار بازنشسته دیگر بود و باز هم به خواسته نامشروع و غیر قانونی و زور گویانه بی بی ناتانیاهو مبنی بر تجزیه ایران لبیک گفت.
سازمان تروریستی مجاهدین خلق؛ از تریبون دشمن تا نمایش رسانهای خودساخته
این گروه در دهه ۶۰ با انجام عملیاتهای تروریستی و همکاری با صدام حسین شناخته شد که خیانت آشکاری علیه ملت ایران است.
ساختار فرقهای، کنترل شدید اعضا و قطع ارتباط آنان با خانواده، از ویژگیهای ثابت و مورد نقد سازمانهای حقوق بشری است. جالب توجه است علیرضا جعفر زاده در این کنفرانس مطبوعاتی بی رونق به اعدام ۲ فردی اشاره کرد که بعد از طی مراحل قانونی و تأیید قوه قضاییه به اتهام اقدامات تروریستی و ساخت لانچر و خمپاره انداز دستی در راستای اهداف رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران دستگیر و اعدام شدند. این اشاره خود اعترافی بزرگ به تروریستی بودن تشکیلات سازمان مجاهدین می باشد و میتواند از گاف های بزرگ این سخنرانی سخیف شمرده شود.
… سازمان تروریستی مجاهدین خلق بار دیگر با استفاده از پوشش رسانهای ظاهری و بازنشر گزینشی گزارشهای خارجی، میکوشد خود را ناجی ایران معرفی کند؛ در حالی که کارنامهاش مملو از ترور، خیانت و فرقهگرایی است. آگاهیبخشی و افشای چنین ترفندهایی برای حفظ منافع ملی امری ضروری است.
*سه شنبه 21 مرداد
در این روز 12 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
در دستگاه رجوی چگونه یک عنصر پیشتاز به ربات تبدیل می شود؟
… سازمان این شعار را در بدو تشکیلش در دهه چهل با ایده سرلوحه مجاهدین “فدا و صداقت” است بیرونی کرده است. این سازمان آنچنان خالص بودن و انقلابی بودن اعضا وکادرهای خود تبلیغ می کرد به گونه ای که در بین مردم و سایر گروه های سیاسی آن زمان ویژه و دست نیافتنی به نظر می رسید.
مرور زمان و طی طریق در دهه های متوالی ثابت کرد که همین عناصر و اعضای فرقه تبدیل شدند به ترسو ترین، ربات ترین، ظلم پذیر ترین و ظالم ترین. خلاصه این گوهران و ستارگان بی بدیل چه شدند و چگونه به این وادی افتادند و چه شد که ناآگاه ترین و چشم و گوش بسته ترین انسان های روی زمین شدند؟ چرا اسیر یک فرد شدند؟ به گونه ای که آنها را مثل گوسفند گله ای نگهداری می کند و از آنها مانند ابزاری ساده بهره برداری می کند؟
… انسان ها شرطی و مجاب می شوند مطلقأ بدون اطلاع و هماهنگی و دستور مسئول مستقیم و تشکیلاتی خود هیچ کار خودبخودی نکنند، حتی اگر به قیمت جانشان تمام شود. بطور مثال یک عضوی با پخش مارش حمله هوایی به کنار سنگر رفته و ایستاده و یکی به سنگر پریده. مسئول مستقیم فردی که بدون اجازه وی به سنگر رفته را بیرون می کشد و او را تحت فشار قرار داده که چرا بدون فرمان مسئول مستقیم که من هستم به داخل سنگر رفته ای! فرد تازه وارد می گوید من راکت هواپیما را دیدم داره به زمین می آید بصورت غریضی به داخل سنگر پریدم اما آن مسئول می گوید حتی اگر کشته شدی بایستی منتظر فرمان مسئول مستقیم می ماندی. فرد علت را سئوال کرده آن مسئول می گوید اگر این نافرمانی پذیرفته شود هر لایه به لایه بالاتر نافرمانی کرده و تا رهبری ادامه پیدا می کند و در آنصورت انسجام تشکیلاتی (دیکتاتوری) سوراخ شده و همه چیز فرو می ریزد…
سازمان مجاهدین خلق در ورطه “خیانت به کشور”
سخنی با اعضا و هواداران سازمان
… وقتی مسعود رجوی در داخل ایران بود، صراحتا انقلاب فلسطین را شاخص تمیز دادن نیروهای مردمی از ضد مردمی معرفی می کرد و مدعی جمهوری اسلامی بود که چرا به حد کافی به انقلاب فلسطین کمک نمی کند و به آن ها پول و سلاح نمی دهد. رجوی ادعا می کرد که جمهوری اسلامی راهی به جز وابسته شدن به آمریکا و قرار گرفتن در کنار اسرائیل ندارد و این سازمان مجاهدین خلق است که تا به آخر انقلابی و ضد امپریالیست و ضد صهیونی باقی خواهد ماند. مسعود رجوی همیشه افتخار می کرد که در اردوگاه های انقلاب فلسطین آموزش نظامی دیده و زمانی که با یاسر عرفات در تهران ملاقات کرد و یک سلاح به او هدیه داد به وی گفت که او (یاسر عرفات) اول بار سلاح را به دست مجاهدین خلق داد و تنها راه نجات فلسطین، جنگ مسلحانه با اسرائیل است. حتی وقتی نیروهای اسرائیلی در سال 1361 (1982) بیروت را محاصره کردند و شهر را به توپ بستند، مسعود رجوی ریاکارانه اعلام کرد که حاضر است نیرو برای مقابله با اسرائیل به لبنان بفرستد.
حال که مشخص شده است که حرف تا عمل مسعود رجوی از زمین تا آسمان فاصله دارد و جایگاه ضد مردمی او، چه در جریان تجاوز 12 روزه آمریکا و اسرائیل و چه در جریان نسل کشی در غزه که دنیا را به صدا درآورده، معلوم گردیده است، دیگر جای درنگ و ماندن با این جریان بریده – مزدور – خائن نیست. هر کس بعد از تجاوز آشکار آمریکا و اسرائیل به خاک میهن و مشاهده مواضع خائنانه سازمان مجاهدین خلق، همراه با این فرقه مخرب بماند در خیانت به کشور شریک جرم مسعود رجوی است…
شصت سال خیانت، شصت سال رذالت – قسمت اول
در آستانه شصتمین سالگرد سازمان مجاهدین خلق
… پانزدهم شهریورماه 1404 که چند روزی با آن فاصله داریم، شصتمین سالگرد حیات ننگین و خائنانه فرقه ای نامشروع و دیکتاتور است که همگان بر خائن به وطن بودن آن جریان اجماع نظر دارند و تاریخ روی این جریان فرقه ای خط بطلان کشیده است. در مورد سازمان ضدمردمی مجاهدین خلق ، سخن ها بسیار است، مستندات فراوان است، این سازمان از همان فردای تشکیل و بنیانگذاری توسط محمد حنیف نژاد و یارانش، در تضادی آشتی ناپذیر با اسلام و مردم حیات خود را شروع کرد، اوج این تضاد در خلال سالهای 1354 با نمود جریان اپورتونیستی و انشعاب در رهبری، به منصه ظهور رسید.
التقاط در راس این سازمان، به مرور در اذهان مذهبیون و عامه مردم، رنگی از مارکسیسم را در آن نمایان کرد و این جریان به مارکسیست – اسلامی ها، مشهور شد. مردم آگاه از همان ابتدا خط خود از این سازمان را جدا کردند و آنها را ” منادیان دروغین آزادی ” نام نهادند.
به مرور و در ادامه ، پیمان نامشروع “صلح” با دشمن در حال جنگ با مردم ایران ، صدام حسین و عراق ، سازمان را کاملا از ورطه سیاسی حذف و در ردیف دشمنان قسم خورده مردم ایران قرار داد.
این سازمان در خلال این شصت سال، مسیری بی وقفه از خیانت و مزدوری را طی کرده است، آتش گشودن روی مردم بی دفاع در شهرها و خیابان ها ، تا شکنجه و زندانی کردن اعضای خود سازمان در زندانهای درونی سازمان، تصویری خیانت بار و سرکوبگر را از این سازمان جهنمی در ویترین های این سازمان نشان داده است…
باز هم فرافکنی و لجن پرانی مجاهدین خلق در قبال افشاگری اعضای جداشده
… تشکیلات رجوی به جای پاسخ اصولی و واقع بینانه به موضعگیری ها و مستندات اعضای سابق خود به فرافکنی و ادبیات اتهام و فحش به شیوه گوبلز می پردازد، با تصور اینکه دروغ هرچه بزرگ تر باشد باورش ساده تر است، را به مخاطبین خود القاء نماید. اعضایی که طی سالها در تشکیلات این گروه بصورت حرفه ای و تمام وقت عمر و جوانی تلف کرده اند بخوبی نشست های موسوم به طعمه را بیاد می آورند. در جریان این نشست ها که با هدف مانیتور ذهن و القاء افکار مالیخولیایی رجوی و در هم شکستن اراده شخصی و مستقل اعضا برنامه ریزی شده بود، اعضا با وجود حضور فیزیکی در تشکیلات و پوشیدن لباس به اصطلاح مقدس ارتش آزادیبخش در نشست ها به مامور نفوذی وزارت اطلاعات و شعبه ای از سپاه پاسداران متهم ، و به جرم همین خیانت به اعدام محکوم می گردیدند.
بغض و کین رجوی از عناصری که از تشکیلاتش جدا و به دنبال زندگی شخصی خود رفته و یا مناسبات گذشته را نقد می کردند، باور نکردنی بود! آنجا که چشم در چشم اعضا و در منتهای بیشرمی خطاب به آنها گفت: من اگر یک تیر داشته باشم در انتخاب شلیک به یک عضو پاسدار و عضو جداشده تردید نمی کنم و من عضو جداشده را هدف قرار خواهم داد. وی سپس در توجیه این قیاس گفت صحبت ها (افشاگری های)عضوی که از ما جداشده به مراتب تاثیرتش از موضع گیری یک عضو سپاه بر روی مردم عادی بیشتر است زیرا آن ها از دید مردم بخاطر تجربه و شناخت سالیان از تشکیلات، تاثیر گذار تر است!…
ریزش شدید نیرو – معضل رجوی بعد از شکست در عملیات فروغ – قسمت پایانی
… رجوی که دید با ریزش های جدید مشکل کمبود در حال اضافه شدن است بار دیگر دست بکار شد و با روشی ضد انسانی در همآهنگی با صدام به سراغ اسیران جنگی ایرانی در اردوگاه های عراق رفت و با وعده و وعید، تعدادی از اسیران جنگی را فریفتند و به قرارگاه مجاهدین خلق آوردند. اما حمله صدام به کویت و پذیرش تبادل اسرا موجب شد که بخش زیادی از آنها از تشکیلات مجاهدین جدا شده و به ایران بازگردند. این ریزش بزرگ یک ضربه مهم دیگر به تشکیلات و بخش نیرویی آن بود.
رجوی که می دید مشکل ریزش نیرو قابل حل نیست ترفند نهایی خود برای ممانعت از ریزش نیرو که انقلاب ایدئولوژیک یا همان انقلاب طلاق بود را پیاده کرد که مبحثی جداگانه است. از آن پس مجاهدین خلق نسبت به جامعه ایران کاملاً ایزوله شدند و به یک گروه بسته که توان جذب نیرو را نداشت تبدیل گردیدند. البته رجوی در این مقطع با روش های فریبکارانه مثل تماس با ایرانیانی که به کشورهای همسایه ایران سفر می کردند و دادن وعده دو سال کار با حقوق زیاد و سپس گرفتن اقامت در کشورهای اروپایی تعدادی از آنان را فریفته و به قرارگاه جهنمی اشرف ببرد اما این روش هم قطره چکانی بود.
خلاصه آن که بعد از شکست سنگین در عملیات فروغ معضل ریزش نیرو هیچگاه حل نشد. هر چند رجوی تا مدت ها با زور و به پشتوانه حکومت صدام توانست مانع از جدایی نیروها از تشکیلات بشود و حتی در سال 1373 فرمان «خروج ممنوع» را ابلاغ کرد تا اجازه ندهد کسی از تشکیلات جدا شود اما با سرنگونی صدام بسیاری از نیروها از مجاهدین خلق جدا شدند و این روند بی وقفه تا امروز ادامه دارد و این تشکیلات حال به نقطه ای رسیده که ریزش دارد اما جذب ندارد و به خانه سالمندان تبدیل شده است.
*چهارشنبه 22 مرداد
در این روز مجموعاً 7 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
رجوی بداند افشاگری های ما همچنان ادامه دارد
… اگر مطلبی در مورد افشای ماهیت فرقه تروریستی رجوی می نویسم قصدم این است که نسلی دیگر همانند من اسیر دروغ های این فرقه نشود، چون سکوت کردن را خیانت به مردم ایران می دانم. هر مطلبی که عنوان کرده ام عین حقیقت بوده است و آنچه در مناسبات سازمان مجاهدین به شخصه تجربه کرده ام. من در مناسباتی عمرم را تلف کردم که همه اش بر پایه دروغ و فریبکاری بوده است.
اگر اکنون سران فرقه مافیایی رجوی دم از آزادی بیان و واقعیت موجود در مناسبات شان می زنند دروغی بیش نیست چون من با پوست و گوشت خود مناسبات غیر انسانی شان را لمس کردم. مناسباتی که رد پایی از آزادی و احترام به حقوق اولیه انسانی در آن وجود نداشته و ندارد. مناسباتی که همه افرادش متناقض و مسئله دار هستند ولی با فریبکاری و مغزشویی همچنان در اسارت نگاه داشته شده اند.
اگر ما دروغ می گوییم و فریبکاری انجام می دهیم و واقعیت های موجود در مناسبات ضد بشری سازمان را بیان نمی کنیم چرا رجوی مانند مار زخمی به خودش می پیچد؟ چرا هر بار جدا از افشاگری نفرات جدا شده و بقیه سعی می کند با فحش و توهین کردن به افراد جواب بدهد؟…
بنبست سیاسی مجاهدین و هیاهوی عجولانه مریم رجوی
… تجاوز اسرائیل به ایران نیز همانند تجاوز صدام به کویت، سازمان مجاهدین را غافلگیر کرد. مریم رجوی انتظار داشت که پس از دو دهه همکاری نزدیک با آمریکا و اسرائیل، و تلاش برای کشانیدن آنها به جنگ با ایران، او را در جریان انجام اقدام نظامی علیه ایران قرار دهند و از وی بهعنوان یک مهره برای تغییر نظام استفاده کنند. اما آنچه بهوقوع پیوست، نشان داد که غربیها و صهیونیسم با وجود مناسبات نزدیکی که با مریم برقرار میکردند، بههیچوجه جریانی چون مجاهدین که دارای تشکیلات و ایدئولوژی مستقل است را در تصمیمگیری راهبردی شریک و همراه نخواهند کرد.
… مجاهدین در مقابله با جمهوری اسلامی هیچ برگ برندهای ندارند چرا که با انزجار گسترده مردم مواجهاند. فعالیت ایذائی عوامل رجوی در داخل، چیزی جز اقدامات آماتوری و غیرحرفهای برای ابراز وجود نیست. کانونهای شورشی مورد ادعای مریم، عمدتاً ناآگاه، فاقد آموزش کلاسیک و صرفاً فریب خوردگانی هیجانی و منجمد شده در گذشته هستند که در بین آنها میتوان برخی افراد بدبخت را هم دید که برای گرفتن دستمزد اقدام به انجام چند حرکت تخریبی و وحشتآفرین میکنند و هیچ انگیزه ایدئولوژیک ندارند و در واقع مزدور هستند و با این کار، کاسبی میکنند.
حدود 2 ماه پس از برگزاری نمایش خیانتبار افشای فعالیت هستهای ایران از سوی مجاهدین که 3 روز پس از آن تجاوز جنایتکارانه اسرائیل به خاک ایران صورت گرفت، مردم ایران شاهد خوشرقصی جدید مریم رجوی برای رژیم جنایتکار صهیونیستی بودند. چنین اقدامات منزجرکننده و نفرتانگیز که مریم بیپروا مشغول انجام آن است، صرفاً نوعی التماس به مقامات آمریکایی و صهیونیست است تا شاید او را در پروژه بعدی خود مورد استفاده قرار دهند. این نمایشهای چندشآور نیز، بخشی از فعالیتهای مستأصلانه مجاهدین برای مطرح شدن در بین مقامات غربی در رقابت با خودفروشی بازماندگان شاه است…

