نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت 28

آرش رضایی: بحث شورای رهبری زن در حقیقت پوششی بود برای ستم مضاعفی که بر زنان اعمال می شد. و فریبی تا اتوریته مسعود در سازمان تا حد نهائی تثبیت گردد عین سخنان مریم را دقت کنید او در نشست معرفی شورای رهبری زنان گفت: "… در چنین شرایطی پا گذاشتن در چنین میدان هایی و برداشتن چنین قدم هایی با همه الزامات و مخاطراتش، کار هر کسی نیست. من هم اگر توانستم گامی و قدمی در این راستا بردارم و یا به قول شما این قدر جرئت و جسارت پیدا کنم. فقط پرتوی از آن جسارت ایدئولوژیکی مسعود است که توانست راه انقلاب را باز کند…". در واقع مریم که الگو و نماد زنان تشکیلاتی مطرح می گردد خود پیرو و مرید مراد و قطب خویش مسعود است و بدینگونه به زنان قرارگاه اشرف طی القائات سیستماتیک و فرآیند پیچیده شستشوی ذهنی به افراد و زنان تشکیلاتی تلقین می کنند مسعود انسانی همانند سایرین نیست و بایستی از او اطاعت محض و کورکورانه کرد. این شاهکار ذهن زشت باندی فاشیستی وعناصری ستیزه جو و خشونت طلب است که جز به قدرت نمی اندیشند و در کمال شگفتی رهبرانش در مواجه شدن با سیاستمداران و پارلمانترهای غربی و اروپایی فریبکارانه پایبندی خود را به ارزش های دموکراتیک و بنیان های فکری فلسفه غرب ابراز میدارند.

قادر رحمانی: ببین آرش جان شما چون سالهای طولانی در متن مناسبات سازمان و تشکیلات بودی به خوبی میدانی وقتی مسعود تصمیمی اتخاذ کرد کسی را یارای مقابله و یا زیر سوال بردن آن تصمیم نبود مسعود در بحث شورای رهبری زنان به ما می گفت: ما از خواهرهای ذیصلاح برای شورای رهبری انتخاب کردیم

واقعا برای ما سوال بر انگیز بود الگوی این زنان نیز مریم بود که همسرش شریف دو دستی او را به مسعود هدیه کرد. ما دچار تناقض می شدیم. بعید می دانم کسی در آن شرایط و با دیدن واقعیاتی که هر روز با آن روبرو می شد، متناقض نشده باشد. من و خیلی از همرزمانم ودوستانم که تعدادی از آنها در قرارگاه اشرف هم اکنون حضور دارند و من برای اینکه مشکلی برای آنها پیش نیاید اسمی از آنان نمی برم، به خودمان می گفتیم بله مسعود تو راست می گویی این سازمان بعد از این داستان جالبی که به راه انداختی ذیصلاح تر از این که نمی شد طرف منظورم مهدی ایریشم چی یا همان شریف است، زن خودش را دو دستی تقدیم شما کرد و تو هم به پاس این همه خوبی که در حق تو روا شد می بایست زنها را به منصه قدرت برسانی و به همه این گونه وانمود کنی هیچکس صلاحیت شورای رهبری را نداشت جز زنان منتخبی که مد نظر تو بود. آخر یکی نبود به این مرد فریبکار و رند بگوید در بین این همه مرد تشکیلاتی واقعا کسی پیدا نشد صلاحیت انتخاب شدن در شورای رهبری را داشته باشد؟‼

آرش رضایی: قادر، در همان ایامی که بحث شورای رهبری زنان پیش کشیده شد کسی نسبت به این مسئله اعتراض جدی نکرد؟

قادر رحمانی: چرا آرش جان، همه دچار تناقض شدند. خیلی از همرزمان من در محفل هایی که می زدیم به این موضوع اعتراض داشتند و از اینکه هیچ مردی شایستگی عضویت در شورای رهبری را از نظر مسعود پیدا نکرده است عصبانی و آزرده بودند و می گفتند مسعود هدف خاصی را از این ماجرا پیگیری می کند و او دچار مشکلات اخلاقی است. همرزمانم می گفتند: آقا برای ظاهر سازی هم که شده است یک مرد را هم عضو شورای رهبری می کردید و اجازه می دادید از 24 عضو شورای رهبری فقط یکی از آنها مرد باشد و بدینگونه تصمیم و نظر مسعود را مسخره می کردند.

آرش رضایی: ببینید اگر واقع بینانه به موضوع انتخاب شورای رهبری نگاه کنیم به این نتیجه مشخص می رسیم که سوابق تشکیلاتی مردان خیلی بیشتر از خواهرهای تشکیلاتی بود اگر بحث فداکاری یا توانمندی تئوریک و سیاسی، اجرایی و عملیاتی معیار هست یا میزان چفت شدن در تشکیلات و اصول و مبانی آن، خیلی از مردهای تشکیلاتی مصداقش بودند پس چرا حتی یکی از مردان تشکیلاتی به شورای رهبری انتخاب نشدند؟ فکر کنم این پرسش مشخص ذهن خیلی از افراد سازمان را به خود مشغول کرده بود؟

سعید باقری دربندی: آرش جان، مسعود توجیه مسخره ای داشت او می گفت: رهایی مردان از ناحیه زن اتفاق می افتد. این شعارش بود. بعد نتیجه گیری می کرد زنها باید هژمونی را یاد بگیرند، از بند جیم یا جنسیت به قول خودشان رها بشوند، سپس می توانند مسئولیت پذیرش رهبری بر افراد تشکیلاتی را بر عهده بگیرند و مردان در این میان با پذیرش رهبری زنان می توانند تناقضات ریشه دار خود را حل کنند و بدینسان مجاهدین تضادهای تاریخی بشری را حل میکنند. با این توجیهات احمقانه ی مسعود، در حقیقت حصاری بر مردان پدید آوردند تا آنها امکان انشعاب و یا اعتراض بر مواضع رهبری و جایگاه او را نداشته باشند. چون مسعود خود را در پشت زنان شورای رهبری پنهان می کرد.

آرش رضایی: در صورتی که میزان و معیار برای انتخاب اعضای شورای رهبری واقعا شایسته سالاری بود خوب بر این مبنا در انتخاب شورای رهبری تفاوتی بین مرد و زن وجود نداشت چرا که هر مرد یا زنی نسبت به توانش، استعدادش، توانایی هاش و میزان سازگاریش یا نوع مچ شدنش با تشکیلات می توانست برای شورای رهبری انتخاب شود. و تکامل و ارتقای تشکیلاتی افراد در درون مناسبات بستگی و ارتباط تنگاتنگی داشت با توان تشکیلاتی، تئوریک و سیاسی افراد. در این حالت مرد و زن برای ارتقا تشکیلاتی تفاوتی نداشتند در حالی که که مسعود ادعا داشت سازمان او مخالف سر سخت تبعیض و آپارتاید در هر شکل آن است. موضوع مهمتر اینکه، همانگونه که رهبری مجاهدین در مواجهه با سیاستمدارن و رسانه های گروهی غرب ادعا می کند همخوانی با معیارها، مولفه ها و انگاره های فکری و سیاسی دنیای مدرن و جوامع توسعه یافته دارد می بایست به " انسان و فرد تشکیلاتی " فارغ از جنسییت می نگریست و این دید را مدنی بوضوح نشان می داد. یعنی در انتخاب ها و تصمیم گیریها بحث مرد و زن برای رهبری مجاهدین مهم نمی شد و به آنها یعنی افراد تشکیلاتی همچون یک وجود جنسی نباید می نگریست چرا که در غیر این صورت برای آنها بار اخلاقی هم داشت، دلیلش را توضیح می دهم وقتی ما در مواجه شدن با یک زن یا یک مرد به آنان در وهله اول و در نگرش و دید خودمان همچون یک وجود جنسی نگاه می کنیم در حقیقت به شان و کرامت انسانها توهین می کنیم و منطقی و معقول است که به افراد همانند یک وجود انسانی نگاه کنیم و وجود انسانی آنها را مقدم بر وجود جنسی شان بدانیم. اما مسعود با شقه شقه نمودن افراد تشکیلاتی در حقیقت ستیز نابخردانه خود را با نگاه انسان مدرن و هنجارهای پذیرفته شده ی دنیای معاصر به طور مشخص اعلام کرد.

مکان گفتگو: دفتر انجمن نجات آذربایجانغربی

تنظیم از آرش رضایی

خروج از نسخه موبایل