نیمچه امید رجوی هم از دست رفت!

در مورد پیام ۳۰ دی پدر خوانده فرقه مجاهدین (مسعود رجوی) از طرف دوستان مقالات و نظرات مختلفی ارائه شده که همگی درست و بجا بوده و با شناخت صحیح از شخص رجوی و افکار و روشهای فرقه گرایانه رجوی نوشته شده و بحث شده. اما من میخواهم در اینجا به یک موضوع اشاره کنم که هم تایید گفته های دوستان باشد و هم هموطنان با شگردهای فریبکارانه پدر خوانده فرقه اقای مزدور رجوی اشنا شوند. اما قبل از پرداختن به موضوع یک سوال باید طرح شود ؛ اینکه چرا رجوی در این پیام به صغرا و کبری بافی پرداخته و بدون اینکه صورت مسئله ای یا موضوع سوال طرح شود به جوابهایی پرداخته که معلوم نیست چه میخواهد بگوید و اینکه ایا واقعا رجوی با ان موقعیت متزلزلی که در اشرف دارد به اموزش دادن پرداخته؟ با توجه به شناختی که از شیوه کار این فرقه دارم الان نه تنها مسئله صدم بلکه هزارم رجوی اموزش دادن در مورد قیام نبوده و نیست بلکه رجوی هر بار در استراتژی و تاکتیک شکست میخورد فیلی هوا می کند و گردو خاکی به پا میکند تا شکستهایش را لاپوشانی کند و این شیوه را چندین ساله که اجرا می کند. اگر به گذشته رجوی و همپالگیهایش را مرور کوتاه کنیم خواهیم دید رجوی هر بار یک استراتژی و تاکتیک اتخاذ کرده و بعد از مدتی شکست خورده دست به همین شیوه زده اگر به بعد از پیروزی انقلاب نگاه کنیم در ان موقع در هر اطلاعیه ای که صادر میکرد امام خمینی گفتن از دهنش نمی افتاد ولی هم اینکه دید از ریاست خبری نیست؛و نتوانست به ارزو های خوب برسد دنبال بهانه ای بود تا شکست سیاسی خود ش را لا پوشانی کند و به همین خاطر خط ترور رهبران جمهوری اسلامی را در پیش گرفت ؛ در اروپا هم وقتی عده ای از اعضاء شورا به ملاقات رجوی با سران حزب بعث و همپیمانی اش با دشمن ملت ایران (حزب بعث و صدام) اعتراض کردند با وارونه جلوه دادن و ترور شخصیت سعی کرد خیانت خودش را لا پوشانی کند ؛ این روش را در ازدواج با مریم فجر هم اجرا کرد و برای سرپوش گذاشتن به کثافت کاری خودش به ان نام انقلاب ایدئولوژیک گذاشت و با به راه انداختن بحثهای کاذب چنان گردو خاکی کرد که ذهن کادرها را به خود مشغول کرد تا یارای فکر کردن به این عمل کثیف رجوی را نداشته باشند. رجوی در شارلاتان بازی چنان استاد شد که تمام فکر و ذکرش شد وارونه نشان دادن واقعیتها به اعضاء و هواداران ؛ اوج این شارلاتان بازی از بعد شکست در عملیات فروغ جاویدان شروع شد رجوی برای اینکه تصمیم و عمل اشتباه خود را بپوشاند شکست را گردن اعضاء انداخت و با پیش کشیدن بحث های انقلاب ایدئولوژیک کاری کرد که اعضاء به اشتباه و غلط بودن تصمیم از طرف رجوی فکر نکنند بلکه سرشان به خود مشغول شود ؛ مدتی که از اتش بس گذشت و رجوی دید دیگر راه ارتش شکست خورده اش بسته است با به راه انداختن طلاق های دسته جمعی و …. اعضاء را درگیر بحثهایی تحت عنوان انقلاب ایدئولوؤیک کرد و در هر وقت می دید در مناسبات درونی سازمان اعتراضی هست انواع بند های انقلاب من در اوردی را به عنوان بحث روز تشکیلات پیش می کشید تا افراد مدتی مشغول باشند و بحث اصلی که شکست خط و خطوط رجوی بود از صورت مسئله اصلی پاک شود. البته رجوی در هر سر فصل وقتی می دید اوضاع به مراد او نیست گردو خاک کردن را شروع میکرد از اینکه دیگر جنگی بین ایران و عراق متصور نبود و از طرفی هم در داخل ایران رجوی به فراموشی سپرده شده بود و صحنه بین المللی بر ضد تمایلات رجوی پیش می رفت ؛ رجوی تمام تلاش خود را بکار گرفت تا اعضاء متوجه این موضوع نشوند علاوه بر سانسور خبری و بی خبر نگه داشتن اعضاء از اخبار و اوضاع ایران و جهان؛ رجوی با برگزاری سلسله نشستها درونی و با وارونه نشان دادن واقعیتها اعضاء را به دنبال سراب می کشاند یکبار نشست گذاشت و مدعی شد هم شرایط داخل ایران و هم شرایط جهانی به نفع ماهست و حتا به دروغ مدعی شد که طبق نظر سنجیهایی که از طرقی به عمل اورده بیش از ۸۵ در صد مردم طرفدار وی هستند!! البته رجوی هیچ وقت نگفت کی و کجا و چه کسانی این نظر سنجی را انجام داده!! و بر اساس همین ادعا اعضاء را ماهها به کار اماده سازی برای عملیات فروغ ۲ مشغول کرد در صورتیکه واقعیت چیز دیگری بود ونگو در داخل ایران در ودران ریاست جمهوری رفسنجانی بحث اصلاحات و بوجود امدن یک قطب جدید در فضای سیاسی ایران بوده و گویا این در خارج کشور هم مورد توجه قرار گرفته ؛ رجوی در دوران ریاست جمهوری خاتمی هم باز به این شکل عمل کرد و با برگزاری سلسله نشستهایی که شرایط برای عملیات نهایی اماده هست و میخواهیم خیز سرنگونی را برداریم سرفصل آ۷۷ (امادگی برای سرنگونی در سال ۷۷) را اعلام کرد! نگو اینبار هم تحلیلهای پوچ اب دوغ خیاری رجوی رو شده و دیده هر روز عرصه برایش تنگ می شود این سلسله نشست ها را واجب دیده تا اذهان اعضاء را از واقعیت دور نگه دارد. اگر به تک ؛ تک هر سر فصل و این شیوه بر خور بخواهم بپردازم ساعتها که هیچ باید روزها؛ هفته ها؛ بشینیم درباره این سر فصلهای من در اوردی رجوی صحبت کنیم. اما بپردازیم به اصل موضوع که رجوی از ۳۰ دی ماه مدرسه قیام از سوراخ موش باز کرده! اینکه امروز هم باز رجوی به شیادانه ترین شکل داره عمل میکند ذره ای شک ندارم واینکه چرا رجوی این کلاس قیام را بر پا کرده؟ رجوی و همپالگیهایش در ۲ جبهه شکست اساسی خوردند یکی در داخل ایران و یک هم در عراق! رجوی تا به حال به هر دوز کلک و شیادی یک عده را در پادگان عراق جدید(اشرف سابق) به اسارت نگه داشته تا شکست استراتژیکی و نظامی و سیاسی و ایدئولوژیک خودش اعتراف نکند ؛ رجوی بهتر از هر کس میداند که جمع شدن اشرف یعنی خواندن فاتحه این مرده رو دست مانده؛ رجوی برای ماندن در عراق نیمچه امیدی به پس مانده های حزب بعث داشت و تمام سعی خود را بکار برد تا از حذف کاندیداهای پس مانده های حزب بعث جلو گیری کند و چشم امید دوخته بود که امریکاییها به دولت عراق فشار خواهند اورد اشخاصی چون صالح مطلک و …..که از پس مانده های حزب بعث میباشند به مجلس عراق راه خواهند یافت و رجوی هم با پشتیبانی انها در پادگان اشرف خواهد ماند ؛ اما با رفتن اقای بایدن معاون ریئس جمهور امریکا هم دولت عراق از قانون بعث زدایی عقب نشینی نکرد و اینجا بود که رجوی حساب کار خودش را کرد که نیمچه حامیانش که پس مانده های حزب بعث در مجلس عراق حضور داشتند از دست می دهد و از این به بعد اوضاع نه تنها به نفع رجوی نخواهد بود بلکه با از دست دادن چند نماینده پس مانده حزب بعث شرایط بدتر می شود. اما در صحنه ایران ؛ پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران و با بوجود امدن وقایع و شرایط اعتراضها به نتیجه انتخابات رجوی خیز برداشت تا هم به نیروهای وا رفته و ارتش خلع سلاح شده خود روحیه بده و هم اینکه با دادن اطلاعیه های پی در پی ابراز وجود کند تا شاید طغاری بشکند ؛ ماستی بریزد و رجوی و همپالگیهایش لیسی بزنند اما با فرو کش کردن این اعتراضات و مهمتر از همه با عقب نشینی رهبران این اعتراضات در داخل ایران رجوی دید که ای بابا طغاری نشکست و ماستی نه ریخت تا ایشان و همپالگیهایش بتوانند لیسی بزنند و دید که اوضاع نه در داخل ایران نه در عراق هیچ به نفع پدر خوانده مافیا(رجوی) نیست؛ پس باید که طبق روشهای گذ شته رجوی برای مشغول کردن اعضاء و کادرهای خود نشستها یی برای لا پوشانی این سری از شکستهایش به اجرا در اورد که اینبار تحت نام اموزش قیام به ان پرداخته و حتمآ در داخل اشرف اعضاء اسیر در بند رجوی را روزها و هفته ها پای این بحث های پوچ می نشانند تا به ذهنشان نزتد که وعده ماندن در عراق و پیروزی رژه رفتن ارتش قیام در میدان ازادی چه شد. نکته دیگری هم که باید به ان اشاره کنم از انجا که رجوی خوب میداند دیگر پیش کشیدن بحث ارتش ازادیبخش و … واقعیت ندارد و برای اینکه خودش را از پاسخگویی به شکستهای پی در پی در ببرد برای گمراه کردن اذهان اعضاء و افکار عمومی عناوینی بکار میبرد که بگوید اینها همان مکمل ارتش ازادیبخش هست عناوینی از قبیل ارتش قیام! اموزش قیام!… حال رجوی هر چقدر میخواهد قمپوز در کند ؛ کلاس بگذارد؛ دشنام بدهد ؛ تهدید کند؛ اطلاعیه صادر کند؛ بخش نامه و مصوبه تصویب کند ؛ لباس شخصی و چماقدار راه به اندازد ؛ برای ضرب و شتم جدا شدهها از کشورهای سوئد ؛ المان؛ استرالیا؛ دانمارک لباس شخصی و چماقدار بیاورد! از فرو پاشی فرقه رجوی گریزی نیست ؛ اما امید وارم این فرو پاشی بدون خون وخونریزی باشد وهر چه زودتر درب اسارتگاه اشرف به روی اسیران در بند فرقه باز شود تا انها هم بتوانند در دنیای ازاد مسیر زندگی خودشان را انتخاب کنند به امید ان روز و تلاش برای ان. محمد رزاقی

خروج از نسخه موبایل