یادداشتهای پراکنده از طعمه خارجه دوست – عملیات فتح مجازی ایلام

احمد وخسرو طبق معمول چشم مسئولین را دور دیده و در سالن غذا خوری مشغول محفل زدن بودند که خواهر زهرا وارد شد. شما اینجا چه کار میکنید بچه ها به درب ورودی شهر ایلام رسیده اند شما بی خیال تو سالن نشسته اید؟ نمی ترسید آنها به ایران برسند وشما جا بمانید. زود باشید سریع حداقل تلاش کنید خودتان را به ستونهای آخری برسانید.
راستی پاشید باید برای رزمندگانی که در حال درگیری با نیروهای دشمن و پیشروی به داخل شهر ایلام هستند مواد غذایی بار بزنید.احمد وخسرو مات ومبهوت خواهر زهرا را نگاه می کردند چون بعد از لشکر کشی صدام به کویت دیگر به آنها اجازه رفتن به مرز داده نمی شد ومدتها بود خبری از مانور وعملیات نبود. براستی چرا به آنها اطلاع نداده بودند.مگر می شود عملیات سرنگونی بدون اطلاع صورت گیرد. با کلی تناقض مشغول بار زدن مواد غذایی شدند ودر نهایت به فرمان خواهر زهرا سوار بر آیفا شده به مقصد منطقه عملیاتی پیش رفتند.خودرو آیفا در کنار سوله متوقف شد خواهر زهرا دستور تخلیه آیفا را صادر کرد.احمد و خسرو کاملاً گیج شده بودند آنها انتظار خروج از قرارگاه وحرکت به سوی مرز را داشتند.هر کدام یک صندوق نوشابه در دست گرفته وپشت سر خواهر راه افتادند.وارد سوله شدند تاریکی و سکوت برهمه جا حکم فرما بود.نور کامپیوترهایی که در ردیف جلو چیده شده بود بزحمت گوشه ای از سوله را روشن کرده بود.احمد وخسرو به زحمت از میان جمعیت که روی صندلیها نشسته بودند خود را به ردیف های جلویی رساندند.10 دستگاه کامپیوتر به صورت خطی آرایش گرفته بودند وپشت هر کامپیوتر 4 نفر بصورت ترکیب 2 نفر جلو و2 نفر پشت سر نشسته بودند در کنج سوله وبا فاصله کمی دورتر افسران عملیات و اطلاعات و دیگر فرماندهان یگانها، رئیس ستاد و فرمانده قرارگاه اتاق جنگ را تشکیل داده بودند.افسر عملیات از پشت میکروفن جزئیات عملیات را برای رزمندگان توضیح میداد.
نیرو های ما در حال پیشروی به عمق خاک میهن اسیرمان هستند.نیروهای دشمن بصورت غیر منظم در حال عقب نشینی و فرار هستند.ستونهایی از دود آتش از جنگ افزارها و زرهی های دشمن آسمان منطقه عملیاتی را پوشانده و دهها نفر از سربازان دشمن اسیر و در حال انتقال به پشت جبهه هستند.به گزارش فرماندهان صحنه در میان اسرا فرماندهان بلند پایه سپاه و ارتش وجود دارند. تلفات نیروهای خودی تا این لحظه صفر بوده وهمه در سلامت کامل بسر می برند.فرماندهان پشتیبانی از پشت جبهه مشغول رساندن آذوقه به رزمندگان آزادی هستند.جنب وجوش زیادی از قسمت انتهای سوله به چشم خورد تعداد زیادی سینی به دست به سمت رزمندگانی که روی صندلی های چرخدار نشسته بودند در حرکت بودند.در سینی ها چند نوع ساندویچ،نوشابه،کیک وآبمیوه قرار داشت.رزمندگان از پشت بیسیم به فرماندهان اعلام کردند که هوای سالن گرم شده واین روی عملیات تاثیر منفی دارد.بعد از دریافت پیام تمامی کولرهای سالن روشن شد.رزمندگان درخواست آب یخ وبستنی می دادند.صدای فریاد بلند شد.رزمندگان بعد از پاکسازی منطقه عملیاتی ایلام در حال پیشروی به داخل شهر ایلام هستند.نیروهای دشمن به صورت پراکنده دست به مقاومت می زنند.گروه گروه از مردم در حالیکه عکسهای مسعود ومریم را بدست گرفته به استقبال رزمندگان می آیند رزمندگان شعار می دهند مریم مهر تابان آوردیمش به ایلام.از شهرهای دیگر خبر می رسد که صد ها نفر از مردم شهرهای تهران،همدان،اصفهان،خراسان بصورت پیاده به سمت شهر ایلام واستقبال از رزمندگان در حال حرکتند.خسرو واحمد کاملاً گیج شده بودند آیا خواب می بینند نگاهی به صحنه عملیات انداختند رزمندگان آزادی مسعود ومریم حتی از صندلی هایشان جدا نشده بودند.هر چند دقیقه یکبار یکی از رزمندگان از جایش بلند شده وسرش را داخل کولر میکردند تا با گرما زدگی مبارزه کنند قوطی های نوشابه تگری،کاسه های بستنی وساندویچ های کتلت همچون ترکش های نارنجک به اطراف اصابت می کرد درگیری مختصری بین رزمندگان بر سر غذای ملی روی داد که با دخالت فرماندهان صحنه اوضاع به شرایط عادی برگشت.افسر عملیات اعلام کرد که رزمندگان مریم در حال ورود وپیشروی به میدان اصلی شهر ایلام هستند وتا سقوط شهر ایلام چیزی نمانده است.ما هر لحظه منتظر سقوط شهر هستیم رزمندگان ما بعد از 25 سال گام بر خاک میهن گذاشتند.توجه توجه در یک لحظه قطع برق صدا در نطفه خفه شد وتاریکی مطلقی بر سالن حکم فرما شد سر وصدای رزمندگان که با قطع برق وخاموش شدن کولر ها از گرما کلافه شده بودند درهای سالن را باز کردند رزمندگان مریم از درب های مختلف به سوی آسایشگاه ها عقب نشینی کردند.
عملیات مجازی فتح ایلام خاتمه یافته بود همه رفته بودند به جز احمد وخسرو و چند نفر دیگر که مسئولیت جمع آوری ونظافت صحنه عملیات(سالن) بر عهده آنها گذاشته شده بود.خسرو نگاهی به انبوه زباله ها انداخت وزیر لب با خود گفت مریم مهر تابان رو دوش قهرمانان با قطع برق برگشت از شهر ایلام. بقلم یبر(داریوش) قنواتی

خروج از نسخه موبایل