جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
رویای آزادی که به حقیقت پیوست 04 آذر 1404
به مناسبت سالگرد ازدواجم

رویای آزادی که به حقیقت پیوست

در مقطعی از زندگیم و لحظات و سنینی که می توانستند اوج شکوفایی و بهترین روزهای زندگی من باشند، در اسارت مجاهدین خلق بودم و آنها با القائات غیر انسانی و مغز شویی، جسم و روح من و سایر اعضا را تسخیر کرده بودند. این رویه شرایط زندگی در اسارت مرا از نظر فیزیکی و […]

دنیای بدون رجوی واقعا زیباست 26 آبان 1404

دنیای بدون رجوی واقعا زیباست

در روزگارانی که خنده سران گروه تروریستی مجاهدین خلق از زمین خوردن ماست پس با قدرت برمی خیزیم تا چنین طایفه ای بگریند. خدای بزرگ و متعال را هزاران بار شاکریم که این نعمت عظیم را دراختیار ما قرار داد تا خودمان را از قید و بند ظالمانه گروه ضد انسانی مجاهدین خلق نجات دهیم […]

خلق من هستم که صدای پدرم را نشنیده ام 25 آبان 1404
به بهانه یک دیدار خانواگی

خلق من هستم که صدای پدرم را نشنیده ام

بسیاری از جداشده ها و خانواده های دردمند و آسیب دیده از تشکیلات سیاه رجوی و دیگر مخاطبان سایت نجات جمله تکان دهنده تاریخی فوق را به یاد دارند. دختر آفتاب، لیلا کیوکان به عنوان نماینده یک خانواده قربانی در جلسه دادگاه شعبه ۵۵ تهران با قامتی استوار اما دردمند و چشم براه پشت میکروفون […]

دام های رنگانگ سازمان مجاهدین خلق در فضای مجازی 21 آبان 1404
من خودم روزی طعمهٔ همین تبلیغات شدم!

دام های رنگانگ سازمان مجاهدین خلق در فضای مجازی

همیشه وقتی به روزهایی که در درون سازمان بودم فکر می‌کنم، قلبم فشرده می‌شود. روزهایی که وعدهٔ آزادی و عدالت، تنها بهانه‌ای بود برای کنترل ذهن و قلب ما. جوانانی که با شور و اشتیاق وارد می‌شدند، یکی پس از دیگری در میان دیوارهای بلند قرارگاه‌ها گم می‌شدند، دور از خانواده، دور از دوستان و […]

خاطرات تلخ آبان ماه ۱۳۶۴ 19 آبان 1404
ورودم به تشکیلات ضد بشری مجاهدین خلق

خاطرات تلخ آبان ماه ۱۳۶۴

آبان ماه هر سال ناخودآگاه به یاد تصمیم اشتباهم می افتم که سالها مرا از زندگی عقب انداخت. آبان ماهی که با پای خودم وارد چاه ویل تشکیلات رجوی شدم. من از سال 1363 از طریق تلفن به سرپل سازمان وصل شدم. آبان سال 1364 از طریق مرز زاهدان توسط قاچاقچی در پاکستان به سازمان […]

رجوی می گفت هر کس برگردد اعدام می شود! 19 آبان 1404
خاطرات اسد پاک

رجوی می گفت هر کس برگردد اعدام می شود!

با سلام اسد پاک هستم. شنیدن داستان زندگیم خالی از لطف نیست و شاید پر باشد از درس هایی که به درد شخصی یا اشخاصی بخورد. من سال 1359 در جنگ ایران و عراق در منطقه قصرشیرین از ناحیه هر دو پا زخمی شدم و با همان وضعیت اسیر نیروهای عراقی شدم. مدت 9 سال […]

محمد رضا مبین| از زندان های رجوی تا رهایی و زندگی در دنیای آزاد 13 آبان 1404
زندان های رجوی، مرزهای انسانیت را در نوردیده است

محمد رضا مبین| از زندان های رجوی تا رهایی و زندگی در دنیای آزاد

نمای بیرونی سازمان مجاهدین خلق، هرگز بازتاب مناسبات درونی آن نیست. دوگانگی عظیمی سرتاپای این سازمان را در بر گرفته است، از بیرون که نگاه می کنی: نمای بیرونی سازمان مجاهدین خلق آزادی، مبارزه، دمکراسی، مناسبات توحیدی، مناسبات انقلابی و بدون تبعیض، که سر در این سازمان هم صداقت و فدا نگارش شده است. اما […]

در قفسی به نام اشرف محبوس بودیم 07 آبان 1404
شوق پرواز

در قفسی به نام اشرف محبوس بودیم

ترسیم خاطرات تلخ اسارت در کمپ اشرف مجاهدین خلق شاید از هر کار دیگری برای اعضای نجات یافته از این گروه سخت تر باشد. اما برای ثبت در تاریخ و برای آگاهی نسل نو باید هر از گاهی قلم به دست گرفت و پرده از واقعیت های پشت پرده مجاهدین خلق برداشت تا مبادا هم […]

رجوی باید پاسخگوی جوانی از دست رفته ام باشد 06 آبان 1404
حالا از ثانیه ثانیه زندگیم لذت می برم

رجوی باید پاسخگوی جوانی از دست رفته ام باشد

من در حصار اسارتگاههای رجوی، در میان آرزوهای جوانی ام، پیر شدم … حسرت جوانی کردن در وجودم رسوب کرد، بهار را ندیده خزان شدم … ای روزگار ! از چه کسی می توان گرفت، تاوان این جوانی از دست رفته را؟ 27 سالگی ام تا 37 سالگی ام ، در اسارتی سخت و دردناک […]

بهانه های دلخوشی و خوشبختی 04 آبان 1404
دیدار اتفاقی با مدیر عامل انجمن نجات

بهانه های دلخوشی و خوشبختی

دو دهه است که در سرزمینم ایران و زادگاهم به دور از نکبت رجوی و تشکیلات سیاهش زندگی شاد و مفرحی دارم که بدان مفتخر و خدایم را شاکرم. خوشحالی و نشاط و سرزندگی را هیچکس در یک سینی طلایی تقدیم آدمی نمی‌کند بلکه باید با تلاش و امید به زندگی آنرا ساخت و به […]

از کابوس مجاهدین تا شیرینی زندگی در کنار همسر و فرزندم 30 مهر 1404
ما را از این کابوس ها رهایی نیست

از کابوس مجاهدین تا شیرینی زندگی در کنار همسر و فرزندم

از زمانی که از تشکیلات رجوی جدا شدم، دیگر تمایل ندارم حتی در خلوت خودم و یا حتی در خواب هم خاطرات آن روزهای تلخ را مرور کنم. البته گاهی پیش می آید که گوشه هایی از آنچه بر من گذشته است را برای بعضی ها تعریف می کنم، گرچه مطمئن نیستم برایشان باورپذیر باشد […]

همراه با عزیزانم در جوار امام رئوف 28 مهر 1404
ضامن چشمان آهوها، به دادم میرسی؟

همراه با عزیزانم در جوار امام رئوف

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ بارالها درود و رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا پسندیده پیشوای پارسا و منزه وَ حُجَّتِکَ عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ و حجت تو بر هر که روی زمین است و هر که زیر خاک بسیار راستگو و […]

blank
blank
blank