شاید این سئوال که تشکیلات مجاهدین در عراق بسته تر است یا در اروپا، هرگز به ذهنتان نزده باشد چرا که پاسخ این سئوال قبل از خود سئوال به ذهن منتقل میشود, البته به احتمال زیاد پاسخ غلط با توجه به تمرکز مجاهدین خلق در عراق و محیط محدود و نظامی و امنیتی اشرف و امروزه لیبرتی و نیز عدم دسترسی به اینترنت و هر رسانه دیگر و ساعتها نشست های تشکیلاتی وگزارش نویسی و کار اجباری در روز؛ بیشک اشرف و لیبرتی یک محیط بسته و غیردمکراتیک است , اما این نباید ما را به این اشتباه بیندازد که فکر کنیم تشکیلات مجاهدین خلق در اروپا و آمریکا بازتر و حتی به اندازه سر سوزنی دمکراتیک تر است.
به گروگان گرفتن کودکان با جذب آنها به مناسبات و تشکیلات و بکارگرفتن آنها علیه خانواده هایشان در صورت مسئله دار شدن ,قید و بندهای مالی با گرفتن سند و امضا در قبال کمک های مالی برای حل مسائل روزمره که همین هم بیشتر اعضا را در خانه های تیمی نگه میدارد , گرفتن اسناد اعتراف به همکاری با سپاه پاسداران و …… با این بهانه که همه ما در وجودمان هست اگر به آن بخش وجودی اعتراف کنیم و لعنت بگوییم از ما کنده میشود ,اجازه ندادن به اعضا برای فراگیری زبان کشوری که در آن زندگی میکنند و وابسته کردن آنها برای انجام کارهایشان به خود و البته دهها ترفند دیگر. همین امسال یکی از اعضای مجاهدین خلق در آلمان بعد از جدا شدن از سازمان قصد افشاگری و کمک به جداشده ها را داشت سازمان با ترفند رذیلانه ای او را وادار به سکوت کرده و با تغییر محل اقامت او به نقطه نامعلومی, او را گم و گور کرد , ترفند سازمان را ما با پیگیری از دوست صمیمی او فهمیدیم , مادر و خواهر این فرد در ایران قبلا بنا به فشار سازمان و درخواست های او, با مجاهدین همکاریهایی در حد ارسال گزارش و عکس انجام داده بودند , کاری که برای تشویق به ادامه آن, با کمک های مالی سازمان هم برای آنان همراه بود , آنها البته این همکاری را ادامه ندادند اما سازمان تهدید کرده بود که در صورت هرگونه همکاری با جداشده ها نوارمکالمه را که در آن بخوبی اسم و مشخصات ذکر میشود در اینترنت قرار خواهد داد, ونیز سندهای گرفتن پول از مجاهدین و حساب رسمی آلمان را به طریقی به نظرجمهوری اسلامی خواهد رساند تا آنها توسط جمهوری اسلامی دستگیر و زندان و شکنجه شوند. بله سازمان مجاهدین , تشکیلات خارج از کشور خود را به این شکل سرپا نگه داشته است. و اینجاست که تشکیلات داخل عراق با حضور دائمی نیروهای پلیس و سازمان ملل برای مجاهدین ضربه پذیر تر از خارج شده است.تاکید بر تشکیل ارتش آزادیبخش در ایران و در داخل کشور پاسخی است برای این ترس و نگرانی. تشکیلات داخل کشور مجاهدین سالهاست که از بین رفته شاید دقیقا بعد از خروج مسعود رجوی از ایران , البته نه به دلایل امنیتی و پلیسی بلکه صرفا به دلیل منفوریت این سازمان در نزد عامه و مترادف بودن نامشان با کلمات جاسوسی و ستون پنجمی و مزدوری صدام , شعارهای اخیر سازمان و انتشار گزارشات جعلی از دانشجویان و جوانان برای تشکیل ارتش آزادیبخش در ایران بیشتر از اینکه پایه و اساسی داشته باشد مانند سوت زدن در تاریکی برای فرونشاندن ترس است و البته ترساندن فراری های سازمان که روز به روز به تعدادشان افزوده میشود و مابقی افراد که شاید از ایران رفتن بترسند و بپندارند که در ایران ارتش آزادیبخش هست و آنها را به سزای خیانت به سازمان خواهد رساند. ویا هم همان تحلیلی که دوست گرامی ام آقای حسن عزیزی از این قضیه داشته اند. به هرحال به نظر میرسد با توجه به موج مخالفت ها درعراق و فروپاشی قریب الوقوع تشکیلات مجاهدین در این کشور و نیز موج مخالفت اعضا در خارج از عراق و بی تاثیر شدن قید و بندها یی که با آن اعضا را در اسارت نگه داشته , تنها جایی که برای حیات فرقه ای خود به آن نیاز دارند داخل ایران باشد. البته خبرهای دروغ مثل خبر شعار دستجات مساجد غرب تهران در حمایت از ارتش ازادی بدون اسم بردن از مسجد مربوطه که هیچ بار امنیتی هم ندارد بسیار مضحک به نظر میرسد و سازمان باید راه بهتری از فتوشاپ یا اخبار جعلی یا سپردن تبلیغ به یک شرکت در ازای پول بصورت غیرمستقیم پیدا کند.