حضور دو تن از جداشدگان در دفتر انجمن کرمانشاه

قربانیان ایدئولوژی ترور فرقه رجوی در هر زمان و مکانی که با هم روبرو می شوند بعد از احوالپرسی اولین چیزی که خاطر آنها را آزار می دهد یاد آوری و تکرار خاطرات تلخ خود طی سالیان در تشکیلات جهنمی رجوی است.
این بار دو قربانی رهایافته به نام های آقای طالب جلیلیان و علی بیگلری به دفتر انجمن آمدند و بعد از مرور خاطرات خود به شوخی  به هم می گفتند امانت مجاهدین در زندان ابوغریب چگونه ای؟
درواقع این دو جداشده و نجات یافته از آنهایی بودند که رجوی در دوران صدام آنها را به زندان ابوغریب داد و به سر در سلول های انفرادی آنها نوشت امانت مجاهدین یعنی که اینها تا بعد از عملیات سرنگونی خیالی دولت ایران و حاکمیت فرقه ترور و وحشت در زندان ابوغریب می مانند و بعد هم محاکمه خواهند شد. این چیزی بوده که رجوی قبل از گسیل به ابوغریب به آنها گوشزد وابلاغ نموده بود.
خلاصه این امانت های رجوی در ابوغریب به اتفاق سایر امانت ها که سالها در سلول انفرادی شکنجه کشیده بودند در هنگام سقوط صدام به ایران آمدند وهم اکنون زندگی عادی خود را دارند.
این دو جداشده ازاینکه اولا در دوران حضور در فرقه کشته نشده اند و بطور معجزه آسایی از شکنجه گاه های رجوی و صدام جان سالم به دربرده و هم اکنون در کنار خانواده وزن و فرزند خود بسر می برند خدا را سپاسگزاربودند ودر خصوص اخراج رجوی از عراق وهم سو شدن با سیاست های امپریالیزم و خلاصه شروع جاسوسی در فاز جدید به نکاتی قابل توجه اشاره نمودند.
یکی از این نجات یافتگان بنام آقای جلیلیان گفت رجوی در عراق هرآنچه به مغزش خطور کرد انجام داد وهرآنچه در توش و توان داشت در خدمت به صدام انجام داد و خلاصه مثل یک ورزشکار که فقط در طول دوران زندگی ورزشی یک نقطه اوج دارد وسختی اش از آن به بعد به سمت پایین است و سیر نزولی را می رود.
او هم (رجوی) در نقطه اوجش که صدها تانک و نفربر و زرهی و جنگ افزار و هوانیروز و خلاصه هزاران نیرو به خط نمود و مانور سرنگونی انجام داد هیچ غلطی نکرد آنهم در جوار خاک میهن. حال به نظر هر تحلیل گری رجوی به هیچ عنوان به قدرت و جایگاه حتی سالهایی که فقط اعلامیه تبلیغی به سینه میلیشیا می چسباند نمی رسد و این ایدئولوژی و استراتژی به گل نشسته و محکوم به فنا شده است.
مهمان دیگر انجمن نجات آقای بیگلری گفت رجوی به تمام دنیا ومنجمله و جدان و درون خودش هم دروغ گفته. وی می گوید او یعنی رجوی اکنون در دوران جدید دیگر به هیچ عنوان به فکر سرنگونی وپیروزی و اینجور شعارهای توخالی نیست او فقط و فقط به فکر این است که با هرقیمتی یک تشکیلات نیم بند و صوری حفظ کند تا قدرت های غربی حد اقل نان روز او را تقبل کنند و آنرا به عنوان یک اپوزیسیون ایرانی در دست داشته باشند و گرنه دیگر تشکیلات و شعارهای پوشالی مبنی بر دوران پیشروی سیاسی راندمان و خروجی دیگری ندارد.
 

خروج از نسخه موبایل