نامه اي از پدر و مادر چشم انتظار به فرزند اسيرشان در فرقه رجوي

به: محمدمهدی ثابت رستمی (اهل مازندران)
خدايا به اميد تو
بسمه تعالي – سلام عليكم
از كجا گويم ؛ از چشم انتظاري يا از جدائي ها ؛
مدت بيست وچند سال است محمد مهدي ثابت رستمي فرزندمان در ظلم صدام بود ؛ حال دست چه كسي اسير مي باشد ، نور چشم من محمد مهدي ثابت سرباز بوده حال دست كدام مجاهدين!!؟ اسيراست.
بعد از بيست و چند سال مادرش حاجيه شهر بانو فرحي از فرسنگها ر اه دور به عراق پادگان اشرف برای ملاقات رفته ؛ بمدت يك ربع ساعت آنهم نمي گذاشتند با هم صحبت كنند ؛ آنها را جدا كرده اند حتي فرزند ديگرم حسن هم بوده است كه با چشم گريان جدا شده ؛ آخر از انسانيت بدور است مگر فرزند نداريد تا درد جدائي را بدانيد.
محمد مهدي جان بخدا قسم بيائيد باور كنيد با آغوش باز تو را به سينه در بر گيريم ؛ همه و همه، برادر، خواهر ، نوه ها وفاميلها مشتاق ديدارتان مي باشند.
از طرف پدر: حاج خيرالله ثابت رستمي
مادر : حاجيه شهربانو فرحي رستمي


 

خروج از نسخه موبایل