خاطرات بخشعلی علیزاده – قسمت 7

بخشعلی علیزاده خاطرات خود را با موضوع روند ریزش نیرو و تمرکز سازمان بر جلوگیری از فرار نیروها و همچنین تقابل سازمان با توافقاتی که در عراق امضا کرده بود پی گرفت.

در این زمینه گفت سازمان موظف بود بر اساس توافقنامه ای که میان سفارت امریکا، اتحادیه اروپا، کمیساریای عالی پناهندگان ، مقامات کشور آلبانی و نمایندگان سازمان مجاهدین امضا شده بود، به هر کسی که جدا می شود طبق استاندارد هزینه های یک زندگی معمولی در آن جامعه، پول پرداخت کند.

در مورد این که چرا سازمان به مرور از زیر بار این مسئله شانه خالی کرد و زیر بار این توافق نرفت ، علیزاده نقبی زد به گذشته و نشست های رهبری در سال 1377 ، زمانی که مسعود رجوی گفت کسانی که از سازمان جدا می شوند خائن و بریده هستند و وظیفه ی هر مجاهدی این است که اگر تنها یک گلوله در تفنگ داشت و در مقابلش یک پاسدار رژیم و یک بریده باشد ، آن گلوله را به فرد بریده بزند.

یک بار دیگر نیز در اسفند سال 1399 و بلافاصله بعد از جریان دادگاه شعبه 55 بین المللی تهران و شکایت جداشده ها علیه جنایات رهبران مجاهدین، مسعود با صدای خودش این افراد را تهدید به ترور کرد.

در رابطه با معامله رجوی ها با جان و مال انسان ها، علیزاده خاطره ای نقل کرد از 19 فروردین 1390 و ماجرای حمله ی ارتش عراق به کمپ اشرف. در این تقابل ، تعداد زیادی از نیروهای مجاهدین کشته و زخمی شدند. سازمان در آن زمان آمار زخمی ها راحدود 1000نفراعلام کرد. علیزاده گفت در آن زمان هم رجوی سعی داشت حتی با خود افراد هم معامله کند. این که فرد در چه نقطه ای است و آیا اگر به بیمارستان منتقل شود دوباره به کمپ اشرف باز می گردد یا نه! سپس ماجرای صبا هفت برادران را به طور خلاصه نقل کرد. دختر جوانی که به شدت در این ماجرا مجروح شده بود اما چند روز او را نگه داشتند و به بیمارستان انتقال ندادند. بعد از چند روز با تعهدگیری از پدر که حتما او را به کمپ بازگرداند، صبا را به بیمارستان فرستادند. این تعهد گیری از پدر در حالی بود که دختر دیگر و همسرش را هم در اشرف گروگان گرفته بودند.

بخشعلی علیزاده همچنین در مورد سعی سازمان در قرار دادن جداشدگان در مقابل جداشدگان ، ترساندن افراد از جداشدن در آلبانی و تجارب شخصی خود در شناخت بهتر ماهیت واقعی سازمان مجاهدین خلق بعد از خروج از آن مطالبی شنیدنی بیان کرد.
علیزاده صحبت های خود را با توضیحاتی مبسوط در رابطه با تصمیمش برای بازگشت به میهن و مراجعه به مراجع رسمی دولت آلبانی و سفارت ایران در تیرانا و واکنش های وحشت زده مجاهدین خلق به پایان برد.

بخشعلی علیزاده همچنین با تاکید بر این که تمام ابعاد زندگی اش روشن است و چیزی برای مخفی کردن ندارد از شنوندگان خاطراتش خواست تا هر گونه سوال و ابهامی در ذهن دارند را مطرح کنند.

https://dla.nejatngo.org/Media/Defectors/Audio/Alizadeh-202201-7.mp3?_=1

برای دانلود اینجا را کلیک کنید.

بخشعلی علیزاده در قسمت 6 خاطرات خود، به نوع رابطه آلبانی با امریکا و چرایی پذیرش مجاهدین خلق پرداخت. او همچنین به شرایط انتقال و استقرار نفرات در آلبانی اشاره کرد. در این باره گفت که سازمان در زمان انتقال به هر کس 200 دلار تحویل دادند و گفتند این فقط برای انتقال پول سازمان از عراق به آلبانیست و به رسم امانت در اختیار شما قرار می گیرد. سپس این پول ها را در آلبانی از ما بازپس گرفتند. اما در واقعیت این پول ها را سازمان ملل به عنوان پول توجیبی برای اعضایی که منتقل می شدند در نظر گرفته بود.

خروج از نسخه موبایل