جنازه فرقه رجوی در سردخانه تاریخ – قسمت دوم

پیش گفتار
بست نشینی مقتدرانه و مصممانه اعضای خانواده اسیران فرقه تروریستی رجوی وارد دومین سال خود می گردد _ باید از همه کسانی که در سرعت بخشیدن به سقوط این گروه مزدور تروریستی نقش داشته اند سپاسگزاری نموده _ از سعید شاهسوندی که برای اولین بار دستگاه رهبری کاریزماتیک این فرقه را به چالش کشید تا ده ها عضو جداشده از این گروه که با نقل خاطرات خود کوس رسوایی این گروه را بر بام نهادند_ از مادر رضوان (ربابه شاهرخی) تا مرجان ملک _ از خانم بتول ابراهیمی تا خانم بتول سلطانی (عضو سابق شورای رهبری)_ از آقای مسعود خدابنده مسئول سایت ایران اینترلینک و بنیان گزار سایت خانوادگی سحر تا آرش رضایی مسئول انجمن نجات _ از فریبا هشترودی تا مصطفی محمدی _همچنین از نویسندگان و پژوهشگران مستقلی چون دکتر احمد باران و بهار ایرانی نگاهی به ظهور و فروپاشی فرقه تروریستی رجوی (1358-1382) – خیانت و مزدوری گرچه فروپاشی فرقه تروریستی از زمان اخراج مسعود رجوی ازفرانسه وفرار او به آغوش دشمن ایران یعنی صدام حسین درسال 1365 شروع گردید ولیکن با بست نشینی یک ساله اعضای خانواده درجلوی پادگان تروریستی اشرف ونتایج موفقیت آمیز آن آخرین برگ پرونده سنگین این فرقه مافیایی ورق خورد و جنازه تشکیلات این فرقه تروریستی به گورستان تاریخ سپرده شد. خانواده اسیران رجوی که عموما مسن و بعضا بیمارهستند که از بهمن ماه سال 1388 تاکنون با اراده ای استوار وعزمی آهنین علیرغم شرایط ناامن و امکانات اندک درجلوی پادگان اشرف " شهرک آزادی " برپا گردیده اند تا مکانی باشد برای فرار اعضای اسیر این فرقه متلاشی که آخرین ماه های اسارت خود را دراین قلعه بجا مانده از دوران صدام در نهایت یاس و درماندگی سپری می کنند. باید بر دست های این مادران و پدران بوسه زد و به هرنوع ممکن از این عمل آزادی بخش آنها حمایت نمود. ظهور و سقوط فرقه تروریستی رجوی (1358- 1382)- بخش دوم خیانت ومزدوری در بخش یکم این نوشته نگاهی انداختم به چگونگی شکل گیری فرقه تروریستی رجوی درسال 1358 و با مستندانی اشعار داشتم که سازمان مجاهدین درسال 1344 با مشی مسلحانه و تروریستی پای به عرصه وجود گذاشت و شش سال بعد یعنی درسال 1350 ازهم متلاشی گردید و بنیان گزاران آن به جرم سازماندهی وانجام چندین عملیات تروریستی به مرگ محکوم گردیدند که با این تحول پرونده این گروه بسته و مختومه گردید. طی سال های 1350 تا 1357 اعضای رده دوم وسوم این گروه پس از درخواست عفو ملوکانه به زندان های طویل المدت محکوم گردیدند _ طی این مدت اعضای درجه دوم این گروه در زندان پس از بحث ها و جدل های فراوان به چند گروه منشعب گردیدند _ گروه چپ این سازمان درسال 1345 علنا اعلام نمودند که این گروه یک تشکیلات مارکسیستی است و پس از حذف نشانه های مذهبی درآرم این سازمان بعنوان یک تشکیلات چپ اعلام موجودیت نمودند (بعدها به سازمان پیکار تغییر نام دادند) _ پس از بازشدن درب زندانها در سال 1357 اعضای این گروه به سه دسته منشعب شدند _ گروه مهندس میثمی " با نقد گذشته سابق این گروه " درگروه تازه ای بنام " جنبش ملی مجاهدین " متشکل شدند گروه دیگری به سرپرستی بهزاد نبوی " سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی " را پایه گذاری کردند _ گروهی نیز با جدایی کامل از این گروه جذب نیروهای نظامی و انتظامی رژیم جمهوری اسلامی گردیدند (عزت شاهی) گروه دیگری نیز به رهبری مسعود رجوی " سازمان مجاهدین خلق " را دوباره برپا نموده و پرونده قبلی این سازمان طی سالهای 1344/1350 را باشیادی ضمیمه این سازمان جدید التاسیس نمودند. چرا فرقه تروریستی رجوی نمی تواند ادامه سازمان مجاهدین خلق باشد؟ الف _ برخلاف ادعاهای سرکردگان کنونی این فرقه _ آموزه های تشکیلاتی سازمان مجاهدین اولیه که درچند کتاب آموزشی بنام های _ راه انبیا راه بشر _ اقتصاد بزبان ساده _ شناخت و تکامل خلاصه می گردید از دستور کاری تشکیلات جدید حذف گردیده وهرگز بعنوان بخشی ازایدئولوژی این سازمان جدید منتشر نشدند. ب _ بنا بر مرام نامه واساس نامه سازمان مجاهدین اولیه رهبری سازمان باید به گونه ای جمعی باشد که دراصطلاح به آن "سانترالیسم دموکراتیک "می گفتند که طبق آن شورای رهبری سازمان باید دارای پانزده عضو باشد و این درحالی بود که درآغاز دوباره شکل گیری این گروه رهبری کاریزماتیک فردی بجای رهبری جمعی نشست ومسعود رجوی خود را رهبر سازمان تازه تاسیس شده به دیگران معرفی و تبلیغ می نمود. بهرروی با تغییر شورای رهبری به رهبر درگروه جدید که هیچگونه پیوندی با سازمان مجاهدین اولیه نداشت _ فرقه تروریستی در سال 1358 پای به عرصه وجود گذاشت ومسعود رجوی خود را بعنوان " رهبر عقیدتی! " این گروه معرفی وتبلیغ نمود. فرقه تروریستی رجوی و رژیم برخواسته از تحولات 1375 فرقه تروریستی رجوی از بدو تاسیس جمهوری اسلامی با این رژیم وبنیان گزار آن برخوردی دوگانه و وریاکارانه داشت _ سرکرده این گروه تروریستی گرچه درظاهر از آقای خمینی باعنوان هایی چون _قائدعظیم الشان _رهبرعالیقدرجنبش _ رهبرسازش ناپذیر_ زعیم عالیقدر _ پدرعقیدتی _ مبارز نستوه _ رهبرانقلاب ضدامپریالیستی_مجاهداعظم و امام بزرگوار وو..نام می برد ورهبری ایشان رابه دفعات مکررمورد تاکید قرار می داد ولیکن درنهان کوچکترین اعتقادی به ایشان نداشتند واین ناباوری عدم اعتقاد از آنجا ناشی می شد که آقای خمینی هیچگاه این گروه را یک گروه مذهبی نمی دانست ومعتقد بود ایدئولوژی اینها التقاطی است وتنها پوشش ظاهری آن اسلامی _ شیعی دارد و درباطن اینها چپ وکمونیست هستند. فرقه رجوی اما تلاش بسیارمی کرد تا براین نظر آقای خمینی تاثیربگذارد وبهمین دلیل دست بدامن افرادی چون آقای مهندس صحابی گردید تا بتواند برای توضیح به ملاقات آقای خمینی برود _ آقای خمینی نیز درنهایت با ظن فراوان بااین ملاقات موافقت کرد _ مسعود رجوی وموسی خیابانی به قم نزد آقای خمینی رفتند تا باخواندن نماز وحمد وسوره امتحان اسلامی بدهند _ این دو گرچه سعی کردند باتمرین های قبلی فراوان تظاهرکنند که واقعا مسلمان وشیعه هستند ولی آقای خمینی که شناخت کاملی از ایدئولوژی اینها داشت این تظاهررانیز باور نکرد _ هنگام خروج این افراد آقای خمینی بوسیله فرزند خود احمدآقا از اینها درخواست کرد تا کتابهای ایدئولوژیکی خود راجهت مطالعه دراختیارایشان قراردهند _ درخواستی که گروه رجوی هیچگاه بدان پاسخ نداد _ سرکرده فرقه رجوی اما از تلاش خود دست برنداشت ودریک گردهمایی بگونه ای علنی درخواست نمود: " از امام خمینی زعیم عالیقدر درخواست می کنیم که با ما و هوادارانمان فرصتی عطا نمایند تا ما به دیدار ایشان برویم " پاسخ آقای خمینی به این درخواست اما بسیار صریح و روشن بود ایشان درجواب گفت " شما اسلحه هایتان را تحویل بدهید تا من با شما ملاقات کنم " این درخواست آقای خمینی نیز هیچگاه از طرف فرقه رجوی پاسخ داده نشد _ آقای خمینی درابتدای سال 1358 از همه کسانی که درزمان شورش ها از پادگان ها وکلانتری ها اسلحه سرقت کرده بودند درخواست کرد تا اسلحه هایشان را تحویل مراکز نظامی بدهند _ مدتی بعد درهمین راستا دادستانی انقلاب با صدور اطلاعیه ای از همه کسانی که اسلحه مسروقه دراختیار داشتند درخواست کرد تا حداکثردوماه اسلحه های خود را تحویل داده ورسید دریافت نمایند _ فرقه رجوی اما نه به درخواست آقای خمینی پاسخ داد ونه به اطلاعیه دادستانی و این یکی از موارد دیگری بود که باعث ظن وشک و تردید و بدگمانی آقای خمینی نسبت به این گروه بود _ وقایع خرداد شصت و شروع عملیات تروریستی _ بمب گزاری وانتحاری گروه رجوی مشخص کرد وثابت کرد که شک و تردید و بدگمانی وسوظن اقای خمینی درمورد نیات پلید این گروه کاملا درست و برپایه واقعیت وشناخت کامل بوده است _ بهرصورت گرچه جمهوری اسلامی علیرغم بدگمانی به این گروه با آنها مدارا می کرد اما اینگروه درکنارفعالیت سیاسی وجذب نیرو درخفا بدنبال تهیه ومخفی وانبارکردن اسلحه ومهمات جنگی بود. _ فرقه رجوی درهنگام رفراندوم قانون اساسی جمهوری اسلامی شرکت دراین همه پرسی را تحریم نمود واین دلیلی شد تا آقای خمینی هم قبل از برگزاری اولین دوره ریاست جمهوری نام مسعود رجوی را از لیست کاندیدا ها خط بزند _ که البته گرچه این واکنش را باید جزو سلسله بدگمانی های آقای خمینی نسبت به اینگروه به حساب آورد ولیکن چندان تصمیم درستی بنظر نمی رسید چراکه درسایه چنین اقدامی میزان عدم اقبال عمومی درفازسیاسی نسبت به این گروه درپنهان می ماند واین به نفع تبلیغات دروغین این گروه تمام شد _ انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی _ شکست گروه رجوی درفاز نظامی و ورود این فرقه به فاز نظامی درانتخابات اولین دوره نمایندگان مجلس شورا اما هیچ سد و مانعی خوشوقتانه برای این گروه ایجاد نگردید و بهمین دلیل دستگاه تبلیغی رجوی تقریبا برای تمامی استان های ایران لیست کاندیدا اعلام نمود _ مسعود رجوی نیز خود را کاندید نمایندگی مجلس درتهران نمود _ گرچه چند گروه چپ نیز از کاندیداهای این گروه درتهران وشهرسانها پشتیبانی نمودند ولیکن از انجائیکه این گروه از کم ترین مقبولیتی دربین مردم ایران برخوردار بود نتوانست حتی یک نماینده وارد مجلس ایران نماید _ مسعود رجوی در دور اول حدود 500000 رای آورد وبه دور دوم رفت ودر دور دوم با کاهش میزان رای نسبت به دور اول (حدود سیصدهزار) عملا حذف گردید ونتوانست به مجلس راه یابد _ واین درحالی بود که رجوی تشنه قدرت درهمان زمان اعلام نمود که:" حتی به دست آوردن یک کرسی درمجلس شورای اسلامی برای ما بسیار مهم است " با شکست کامل فرقه رجوی درفاز سیاسی سرکرده این فرقه که نتوانسته بود به اندازه حتی یک صندلی درسرمیزقدرت برای خود دست و پا کند مصمم شد تا با هفت تیر کشی به گمان خودش میزقدرت درایران رابرهم بزند……! فرقه رجوی وجنگ ایران وعراق درروز سی ام مهرماه 1359 ارتش متجاوز صدام به خاک ایران یورش آورد وظرف چندروز مسافت قابل توجهی از خاک ایران را درجنوب وغرب ایران به تصرف خود درآورد. حمله صدام به ایران باعث برانگیختگی مردم ایران گردید وبهمین دلیل درکنار سازماندهی ارتش تقریبا از هم پاشیده برای دفع این تهاجم مردم ایران از طبقات مختلف اجتماعی بگونه ای داوطلبانه آمادگی خود رابرای اعزام به جبهه جنگ اعلام نمودند _ فرقه رجوی اما برای شرکت خود درجنگ شرط وشروط گذاشت! _ درخواست این فرقه این بود که مسئولیت بخشی از جبهه جنگ رابطورخصوصی دراختیار این گروه قرار دهند! _ این درخواست البته از طرف مسئولین مورد قبول قرار نگرفت _ گرچه درآن زمان کسی از خود سئوال نکرد که چرا این فرقه اصراردارد برای خود جبهه اختصاصی! داشته باشد ولیکن پس از مدتی با شرکت انفرادی اعضای این گروه در جبهه های جنگ وعکس برداری وفیلم برداری از آرایش نیروها وکسب اطلاعات نظامی و وقایع بعد از آن یعنی اعلام فاز نظامی و فرارسرکرده این فرقه از ایران وارتباط بارژیم بعث درفرانسه و اخراج از آن کشور و ورود به عراق وشروع مزدوری برای صدام باعث نمایان شدن تکه های گم شده این پازل گردید. فرقه رجوی پس از حمله صدام به ایران بگونه ای مخفی درمقام یک جاسوس وستون پنجم با رژیم بعث وارد گفتگو شد ودرهمین راستا می توان فازنظامی وفرار به فرانسه و ورود سرکرده این فرقه به عراق درسال 1356 را مورد ارزیابی قرارداد وهدف نهایی سرکرده این فرقه در درخواست جبهه اختصاصی را مورد شناسایی قرارداد. مسعود رجوی ازسال 1360 یعنی درزمان جنگ به صدام نزدیک شد وپس از اخراج از فرانسه درسال 1365 به درگاه این دیکتاتورخونریز ومستبد شتافت تا ضمن فروش اطلاعات جنگی بدست آورده خود به صدام چنین ادعا کند که برای سرنگونی رژیم ایران دست به این خیانت تاریخی زده است _ فروش اطلاعات نظامی به صدام (که نوارهای آن توسط استخبارات عراق ضبط شده وموجود است) وجاسوسی ومزدوری این فرقه از سال 1365 تا سال 1382 برای این رژیم بعنوان بخشی از ارتش فدایی صدام و کشتار عراقیان درسال 1991 توسط این فرقه تنها بخش کوچکی از اتهامات این گروه خطرناک مذهبی _ تروریستی می باشد. نگاهی کوتاه به پرونده سنگین و مملو از جنایت وخیانت فرقه تروریستی رجوی از سال 1360 تا سال 1382 از روز 28 خرداد 1360 و درپی صدور اعلامیه شماره 25 سیاسی _ نظامی این گروه در ایران عملیات تروریستی وبمب گزاری و ترور و خشونت توسط طرفداران این گروه شروع شد و طی سال های 1360 تا 1365 بنابرآمار ومستندات موجود دست کم دوازده هزار نفر از ایرانیان جان خود را دراینگونه عملیات ضدانسانی از دست دادند که بیست درصد این جانباختگان از مسئولان جمهوری اسلامی و هشتاد درصد از مردم عادی بودند _ طی این مدت تعدادی از تروریست ها وطرفداران این فرقه که عموما از بین نوجوانان وجوانان عضوگیری شده بودند درعملیات تروریستی کشته شده وگروهی نیز توسط دستگاه قضایی به مرگ محکوم شده واعدام گردیدند _ تعداد قابل توجهی از فعالان این گروه نیز پس از دستگیری از عملکرد خود اظهار ندامت نموده و پس ازامضا نمودن توبه نامه به زندان محکوم گردیدند. فرقه رجوی مبتکر و بنیان گزار عملیات مهندسی وانتحاری درایران. طی سال های 1360 /1364 فرقه رجوی درکنار بمب گزاری وعملیات مختلف تروریستی برای اولین بار درایران به دواقدام ضدانسانی دست زد که نشان دهنده اوج وحشی گری و درنده خویی در ایدئولوژی این تشکیلات تروریستی میباشد. الف – عملیات مهندسی: دراینگونه عملیات ضدانسانی اعضای اینگروه پاسداران و عوامل نظامی _ انتظامی را می ربودند ودرخانه های تیمی مورد شکنجه های وحشیانه قرار می دادند ودرانتها بدن آنها را باشعله های آتش می سوزانده ودرنهایت با بی رحمی به قتل می رساندند * برای آگاهی می توانید به چگونگی شکنجه ومرگ سه نفرازپاسداران بنام های طالب طاهری _ محسن میرجلیلی و شاهرخ طهماسبی درسال 1360 مراجعه نمائید. ب _ عملیات انتحاری: دراین نوع عملیات داوطلب انجام، مقدار قابل توجهی مواد منفجره درزیرلباس خود بصورت بمب جایگزاری می کرد و پس از رساندن خود به سوژه مورد نظر چاشنی را می کشید وخود منفجر می گردید که درنتیجه آن فرد ویا افرادی که درآن مکان قرارداشتند کشته و یابه شدت مجروح می گردیدند _ طی سالهای 1360/ 1363 تعدادی از امامان جمعه شهرهای مختلف ایران و مردم عادی در اثر اینگونه عملیات جنایتکارانه به قتل رسیدند… عمیلت قطع سرانگشتان رژیم! از اواخر سال دوم شروع عملیات تروریستی فرقه رجوی درایران کم کم هم نسل طرفداران قربانی فرقه رجوی روبه انقراض نهاده بود وتعداد بسیاری از این نوجوانان وجوانان یا کشته شده بودند و یا درزندان بسر می بردند وهم حکومت اسلامی امکانات امنیتی خود را برای محافظت از مسئولین خود را مجهز تر کرده بود لذا دست بقایای فرقه رجوی برای ترور مسئولین بسته شده بود ودراین حالت سرکرده فرقه رجوی دستور داد هرکه ریش دارد و عکس آقای خمینی را درمحل کار خود نسب نموده وتمامی افراد رده پائین نظامی وانتظامی نیز بایستی بعنوان " سرانگشتان رژیم " مورد تهاجم تروریستی قرار گرفته وکشته شوند! _ دراجرای این دستور طی سالهای 1362 تا1365 صدها نفراز مردم عادی کوچه و بازار از طبقات مختلف کارگر وکارمند و دکاندار صرفا به جرم داشتن ریش و نصب عکس درمحل کسب خود توسط جوخه های ترور فرقه رجوی کشته ویامصدوم ومعلول گردیدند. اخراج مسعود رجوی از فرانسه و ورود او به عراق وهماغوشی با دشمن مردم ایران صدام معدوم. در نیمه دوم سال 1360 موتور جرم وجنایت وتبهکاری فرقه رجوی درایران کاملا از کار افتاده بود وطرفداران این گروه یا کشته واعدام شده بودند _ ویا پس از امضای توبه نامه تواب شده ودر زندان بسر می بردند ویا از خاک ایران گریخته وبه کشورهای همسایه گریخته بودند. درسال 1988 (1365) دولت فرانسه از مسعود رجوی واطرافیانش خواست خاک فرانسه را ترک کنند و این گروه که بعد از شروع جنگ عراق وایران بارژیم صدام همکاریها وارتباطات تنگاتنگ داشتند بعنوان میهمانان صدام وارد کشور عراق گردیدند. سرکرده فرقه رجوی پس از ملاقات باصدام درسال 1988 به این دیکتاتور جنایتکار قول همکاری برای جاسوسی وخبرچینی ومزدوری داد وخود را بعنوان زائده ای از جنگ ایران وعراق وارد ماجرای جنگ نمود. صدام حسین جنایتکار نیز درراستای عداوت وکینه قدیمی عربی نسبت به ایران وایرانی با خرسندی از این مزدورخائن استقبال کرد _ یک قرارگاه وتعدادی آموزشگر ومقدار قابل توجهی سلاح دراختیار آنها قرارداد وهمچنین حقوق ماهیانه از کیسه مردم عراق به این خائنین مقرر نمود تا از انها بعنوان مزدور و بخشی از فدائیان خود استفاده نماید. اقدامات جنایتکارانه فرقه تروریستی رجوی طی سالهای مزدوری برای صدام. اعزام گروه های تروریستی از عراق به ایران برای بمب گزاری و کشتار _ اعزام گروه های خرابکاری جهت منفجرنمودن خطوط انتقال نفت درایران _ جاسوسی وفروش اطلاعات نظامی ودادن گرا جهت پرتاب موشک وآتشباری به خاک ایران _ کشتار عراقیان معترض به رژیم صدام (انتفاضه شعبانیه) درسال 1991 _حمله نظامی درپناه وحمایت ارتش صدام به ایران (عملیات آفتاب _ چلچراغ _ فروغ) گرچه عملیات این فرقه هیچ گونه ارزش نظامی نداشت ولیکن به دلیل اینکه اینگونه اقدامات درزمانی که هنوز قسمت هایی از خاک ایران دراشغال نیروهای صدام بود معنای دیگری باخود داشت _ " مزدوری برای دشمن درزمان جنگ واشغال سرزمین ایران " معنایی به جزاین نداشت که سران این فرقه حاضر شده بودند برای به اصطلاح " سرنگونی رژیم! همه داروندار خود رابه پای خون ریزترین دشمن تاریخی ایران بریزند وهمخون صدام شوند. آخرین عملیات نظامی فرقه رجوی وآغاز شکاف از درون اینگروه تبهکار تروریستی. درتاریخ چهاردهم تیرماه 1367 حکومت اسلامی قطع نامه 598 شورای امنیت مبنی برآتش بس راپذیرفت وجنگ ایران وعراق متوقف گردید _ فرقه رجوی که خود را زائده ای از این جنگ می دانست ودرهمین راستا عمل می کرد اما از این آتش بست براشفت چراکه با توقف جنگ و وجود صلح بین عراق وایران باعث بیکار شدن وکسادی این فرقه مزدور صدام می گردید _ وبهمین دلیل رجوی شخصا به پای بوس اربابش صدام رفت تا اجازه حمله نظامی به ایران درزمان آتش بس و قول کمک های همه جانبه را از او بگیرد _ صدام هم گرچه درخواست این همخون و فدایی وفادار خود را پذیرفت ولی برای این اقدام جنایتکارانه فقط دوهفته مهلت تعین نمود. از فردای آنروز سیل کمک های صدام به سوی این گروه مزدور سرازیر شد _ سرکرده فرقه فراخوان عمومی داد و حدود صد تا 150 نفراز طرفداران پشت جبهه خود درامریکا واروپا را برای نبرد نهایی وآزادی ایران به عراق فراخواند! در روز دوم مرداد 1367 درزمان آتش بس بقایای ارتش صدام شروع به آتشباری سنگین به خاک ایران نمود تا شبه نظامیان متوهم وفریب خورده این فرقه وارد خاک ایران شوند تا به شعار " اشغال ایران ظرف سه روز! " سرکرده فرقه که از ذهنیات مالیخولیایی او نشات گرفته بود جامه عمل بپوشانند! مهاجمین رجوی نشان فریب خورده تحت امر وپشتیبانی زمینی وهوایی صدام پس از سه روز باشکست وخفت وخواری با بجا گذاشتن نزدیک به دوهزار کشته وصدها مجروح ومعلول از خاک ایران عقب نشینی کرده ودوباره باسرشکستگی به آغوش ارباب خود بازگشتند (پنجم مرداد 1367). عملیات فروغ جاویدان یکی از ابلهانه ترین اقدامات نظامی درتاریخ جنگ های جهان است و آنگونه که بعدها مشخص شد موافقت صدام بااین عملیات درزمان آتش بس درحقیقت به مسلخ فرستادن این گروه مزدور بود تا یک بار برای همیشه از شر آنها راحت شود. اگرنگاهی دقیق به سخنرانی سرکرده فرقه رجوی درشب حمله فروغ بیاندازیم به خوبی درخواهیم یافت که این فرد تبهکار وشیاد هم خود بخوبی می دانست که این عملیات جنون آمیز باشکست مواجه خواهد گردید ولی به این دلیل دست به این اقدام ابلهانه زد تا درکنار تهیه خوراک تبلیغی برای خود وافزودن برفهرست قربانیان! یک بار برای همیشه از دست طرفدارانش راحت شده وآنها رابه مسلخ کشتار بفرستد _ اکنون با توجه به سرانجام دردآور این اسیران کهنسال و بیمار درعراق بخوبی درمی یابیم که عملیات فروغ توطئه مشترک صدام _ رجوی برای قربانی کردن چند هزار انسان فریب خورده بود که عنصروجودی شان بعنوان یک زائده بعد از پایان جنگ ایران وعراق دیگر معنایی نداشت واین درماندگان باید قربانی توهمات وتخیلات جنایتکارانه مسعود رجوی می گردیدند. بعدها بجا ماندگان عملیات ابلهانه فروغ سرکرده این فرقه رابخاطر این توطئه مورد سئوال قرارداند و نتیجه این اعتراضات ریزش سریع نیروهای بجامانده و وتصفیه وگسترده درمخالفین وشکنجه وزندانی کردن معترضین منجرگردید……… بگونه ای که هم اکنون تعداد اعضا وطرفداران وهواداران این فرقه درایران عراق و دیگر کشورهای جهان به کم تر از ده هزا نفر رسیده که صدالبته این افراد بجامانده کسانی افراد بیکار و بیعار وعلافی هستند که تنها از راه طرفداری از این فرقه فروریخته ومتلاشی شدم منافع مادی دارند وحقوق بگیرهستند. درنوشتارآتی به شرایط این فرقه درآستانه حمله نیروهای ائتلاف به خاک عراق وسرنگونی ارباب این فرقه سیدالرئیس صدام معدوم و چگونگی جمع شدن اسارتگاه اشرف درسال 2011 و سرانجام سران این فرقه خواهم پرداخت… وهمچنین خبر منتشرشده دراین دفتر جهت فرار مسعود رجوی به کشور ایسلند وسراسیمگی سران این فرقه درمورد این خبر کاملا موثق خواهیم پرداخت….

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا