بررسی اجمالی خروج مجاهدین خلق از لیست تروریستی آمریکا

روز جمعه ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲،وزارت امورخارجه آمریکا طی اطلاعیه ای رسمی فرقه رجوی را از لیست تروریستی آمریکا خارج ساخت.این وزارت خانه که موضع رسمی آمریکا را در قبال سازمان های تروریستی بین المللی اعلام می نماید،مدعی شد به سه دلیل اصلی و چند پارامتر فرعی آنان را از لیست سیاه حذف نموده است. دلایل عنوان شده برای خروج از لیست تروریستی آمریکا مدعی است مجاهدین خلق را به سه دلیل اصلی از لیست تروریستی خارج کرده است؛ 1.در ده سال گذشته دست به عمل تروریستی نزده اند.
2.در تخلیه اردوگاه اشرف و انتقال به کمپ لیبرتی همکاری کرده اند.
3.اطلاعات ذیقیمتی را از مراکز هسته ای ایران به آمریکا و اسرائیل داده اند. و اینکه ادامه مخالفت با ایران باید از راه «دموکراتیک» بوده و تشکیلات شبه نظامی مجاهدین به تشکیلات سیاسی و در خدمت هرج و مرج در داخل ایران به کار گرفته شود.یعنی همان نقشه ای که مشابه آن در افغانستان،عراق و لیبی اتفاق افتاده و در سوریه به آنارشیسم،تسلیح گروه های شبه نظامی و دخالت نظامی منجر گردیده است.یعنی ابزار سیاسی-نظامی برای پیوند اهداف استراتژیک آمریکا و اسرائیل در ایران! بررسی دلایل عنوان شده توسط آمریکا در ده سال گذشته دست به عمل تروریستی نزده اند! از سال ۱۹۸۲میلادی،مجاهدین خلق آخرین پایگاه های مخفی خود در ایران را از دست داده و باقیمانده نیروهایشان را به خارج از مرزهای ایران هدایت کردند. آنان در کشورهایی مانند عراق، پاکستان،ترکیه،هندوستان،کشورهای حاشیه خلیج فارس،افغانستان،اردن،سراسر کشورهای اروپایی و بعضا در آمریکا،استرالیا و کانادا در خانه های تشکیلاتی و سازماندهی شده سکنی گزیدند. تا پس از فراگیری آموزش های نظامی و تجدید سازماندهی به ایران بازگشته و برای سرنگونی حکومت ایران به عمل مسلحانه بپردازند. بنابر این همه می دانند که در سی سال گذشته،عملیات های تروریستی مجاهدین خلق از پایگاه های آنان در فرانسه و سپس خاک عراق طراحی و فرماندهی می شد.آموزش و اعزام واحد های عملیاتی و پشتیبانی نیز از کردستان عراق،کشورهای اروپایی،کشورهای حاشیه خلیج فارس،پاکستان وترکیه صورت می گرفت.بااینحال اصلی ترین پایگاه نظامی آنان در عراق بوده و از عملیات موسوم به فروغ جاویدان تا ترور اسدالله لاجوردی و صیاد شیرازی از خاک عراق و با فرماندهی مستقیم مسعود و مریم رجوی صورت گرفته است.این روند تا سال ۲۰۰۳ میلادی یعنی زمانی که صدام حسین سقوط کرده و مجاهدین خلق در جلولا و پادگان اشرف خلع سلاح شدند، ادامه داشت. از آن زمان تا کنون یعنی ده سال گذشته ای که وزارت امورخارجه آمریکا به آن استناد می کند،تشکیلات خلع سلاح شده مجاهدین که تحت حفاظت آمریکا و بعدا ارتش عراق قرار داشت، درگیر مسائل پادگان اشرف بوده و امکان تجهیز،تسلیح و اعزام نیرو به داخل ایران نداشت. بنابراین اولین دلیل آمریکا که می خواهد نشان بدهد سازمان تروریستی مجاهدین خلق خشونت را کنار گذاشته و دست به عمل تروریستی نزده پایه و اساس منطقی نداشته و تمامی گزارشات بین المللی منتشر شده تا کنون خلاف آن را نشان می دهند.در این زمینه می توان به «گزارش موسسه راند »،«گزارش دیده بان حقوق بشر»،«گزارش سازمان سیا»،«گزارش اف.بی.آی»،«مقاله مردان ما در ایران – سیمورهرش» و « گزارش سال ۲۰۱۱ وزارت امورخارجه آمریکا » استناد نمود. در تخلیه اردوگاه اشرف همکاری کرده اند! با استناد به وقایع منتشر شده در سایت های رسمی سازمان مجاهدین می توان دریافت که آنان نه تنها در تخلیه پادگان اشرف همکاری ننموده اند بلکه در چند سال گذشته هر چه توانستند سنگ اندازی نموده و مانع از اجرای تخلیه زمانبندی شده گردیدند.بنابراین همکاری مجاهدین با نماینده سازمان ملل زمانی میسر گردید که به آنان وعده خروج از لیست تروریستی داده شد.از طرفی این چه استدال منطقی است که تخلیه اردوگاه اهدایی صدام،می تواند موتور محرک خروج آنان از لیست تروریستی بین المللی باشد؟ مگر آمریکا مجاهدین خلق را بi خاطر استقرار در پادگان اشرف وارد لیست سیاه کرده بود؟ اگر آمریکا در عمل به مفهوم «علیه تروریسم» صداقت داشت،از نهاد های بین المللی می خواست که مجاهدین را در همان پادگان اهدایی صدام محاکمه کرده و آنان را برای ۴۸ سال خشونت و تروریزم مورد بازخواست بین المللی قرار می داد! مجاهدین اطلاعات ذیقیمتی را از مراکز هسته ای ایران به آمریکا و اسرائیل داده اند! دقیقا کسی از کم و کیف واقعیت های پشت پرده روابط اطلاعاتی بین سازمان های جاسوسی بین المللی،موساد و مجاهدین خلق مطلع نیست.مشخص نیست که آنان در زمینه اطلاعات هسته ای ایران با چه مکانیزمی به هم پیوند خورده اند.بهتر بود وزارت امورخارجه آمریکا می نوشت؛مجاهدین خلق اطلاعاتی را که از طریق سرویس های جاسوسی و آژانس بین المللی انرژی هسته ای به دست می آورند را از طریق عوامل نفوذی خود در ایران تدقیق نموده و در مسیر همکاری مستقیم با موساد،مامور به افشاگری و سپس ترور دانشمندان هسته ای ایران هستند. این موضوع که سازمان مجاهدین خلق از سال ها پیش به طور حرفه ای در خدمت سازمان جاسوسی موساد قرار گرفته و برای نابودی مراکز هسته ای ایران همکاری نزدیک دارند بر کسی پوشیده نیست.شاید این مسئله تنها دلیل اصلی و موجه برای خارج ساختن یک ساختار تروریستی از لیست سیاه باشد.یعنی تنها دلیلی که وزارت امورخارجه آمریکا روی آن انگشت گذاشته و صحت موضوع را تایید نموده است! مخالفت از راه دموکراتیک و تلاش برای شکاف زدایی در اپوزیسیون! غربی ها از سال ها پیش دنبال تغییر محتوایی در ایران بوده و به صورت نامحدودی روی این مسئله سرمایه گذاری نموده اند. مطلوب آن ها کشوری غیر هسته ای،غیر ایدئولوژیک،هماهنگ با آنها و دوست اسرائیل در منطقه است. فعالیت های آنان برای رسیدن به چنین تحولاتی در ایران از اختصاص بودجه سرنگونی گرفته تا استفاده از ناآرامی ها در تهران و ترور دانشمندان هسته ای در فراز و فرود است.آنها مشتاق تغییر به هر وسیله می باشند و اگر نتوانند در نهایت به تجاوز نظامی دست خواهند زد. سرمایه گذاری روی پروژه «سردار مدحی» که عامل نفوذی جمهوری اسلامی ایران بود این تئوری را قوت می بخشد که غرب در براندازی حکومت ایران از هر وسیله ممکن تا کنون دریغ ننموده است.استفاده ابزاری از برخی گروه های سیاسی در این راستا نشان می دهد که آنان در اجرای پروژه های خود تا کنون موفقیت لازم را کسب ننموده اند.بنابر این خارج ساختن فرقه رجوی از لیست تروریستی آمریکا و پیوند زدن فعالیت های آتی آنان در این مسیر، نشان می دهد که مجاهدین نیز به عنوان یکی از ابزارهای سرنگونی به کار گرفته می شوند. اما مجاهدین سال ها است که به حامیان غربی خود دروغ می گویند.فعالیت مردمی و دموکراتیک برای تغییر در ایران از شعارهای فریبنده سازمان مجاهدین پس از سرنگونی صدام حسین در عراق است. آنها با انتقال رهبری خود از عراق به فرانسه که چگونگی انجام آن تردیدهای بسیاری را بر جا گذاشته است،مدعی فعالیت سیاسی،جایگاه مردمی در ایران و تلاش برای تغییر دموکراتیک شده اند. البته این شعار جدیدی نیست. اگر به ایام فرار رجوی از ایران به فرانسه بازگردیم، مسعود رجوی در مصاحبه با خبرگزاری های بین المللی و همزمان با ترور و انفجارهای عظیم در تهران،همین ادعا را داشته و آزمایش خود را پس داده است. از آن موقع تا کنون بسیاری از سازمان ها،احزاب و شخصیت هایی که به مجاهدین پیوسته بودند،یکایک جداشده و علاوه بر نارضایتی های فراوان از دست مسعود رجوی بر ساختار سکتاریستی و توتالیتاریستی مجاهدین تاکید کرده و هیچ نقشی به آنان در آینده ایران قائل نشدند. اکنون نیز همان گونه است. نه گروهی سیاسی به رجوی پیوسته و نه اینکه خواهان همکاری مشترک با آنان برای تشکیل جبهه واحدی در اپوزیسیون شده اند.بالعکس تقریبا اکثر گروه ها،فعالان و شخصیت های سیاسی خارج از ایران از چند وقت پیش خواهان ابقای مجاهدین در لیست تروریستی بوده و با تمام توان تلاش نمودند بیماری شراکت یا همدستی با مجاهدین را از خود دور نمایند.حال نیز به انحاء مختلف با خروج آنان از لیست تروریستی آمریکا مخالفت ورزیده، ابراز انزجار نموده و این مسئله را نشان دهنده وابستگی تمام عیار مجاهدین به آمریکا و اسرائیل دانسته اند! کلام آخر برخلاف ادعای مریم رجوی که همزمان با خروج از لیست تروریستی آمریکا نوید تظاهرات و آشوب های گسترده در ایران می دهد،اکثریت قریب به اتفاق گروه های اپوزیسیون خارج از ایران معتقدند که بازمصرف فرقه تروریستی رجوی از طرف وزارت امورخارجه آمریکا بر علیه استقلال و منافع ملی مردم ایران بوده و هرگز نمی تواند نقش برجسته ای در ساختار حیات سیاسی مردم ایران داشته باشد. آنان نه تنها اعتقادی به تغییرات مورد اشاره وزارت امورخارجه آمریکا درباره مجاهدین ندارند، بلکه با نفی سازمان مجاهدین در اپوزیسیون سیاسی،سئوالات تاریخی بسیار زیادی را پیش روی رهبری مجاهدین قرار داده اند که پاسخگویی و تن دادن به چنین تغییراتی را نا ممکن می دانند. گروه های سیاسی خارج از ایران می گویند مجاهدین جزو اپوزیسیون نیستند.آنها برای اتهام زدایی از خود باید به سئوالات بیشماری از جمله خیانت، همکاری جنگی با صدام حسین بر علیه مردم ایران،همکاری اطلاعاتی با موساد و وابستگی تمام عیار به جناح جنگ طلب آمریکا و … پاسخ دهند.از طرف دیگر باید نشان دهند که حمایت های مورد ادعای آنان در کجای ایران قرار دارد که از سال ۱۳۶۰ به بعد از انظار عمومی پنهان بوده و مشاهده نشده است؟ حال که سئوالات بی پاسخ بسیار زیادی رو در روی رهبری مجاهدین قرار گرفته است،باید تاکید نمود امکان بازگشت مجدد مجاهدین به دوران سال ۱۳۶۰ و فعالیت تجدید یافته در عرصه سیاسی ایران تقریبا غیر ممکن می نماید.این مسئله نه دلبخواهی است و نه با تغییر رنگ یا آویزان شدن به این و آن امکانپذیر است. اگر برای ایران هر تحول ممکن را مفروض بگیریم؛ بازگشت واقعی و حقیقی به معنای بازگشت به خواسته و اراده مردم، از سرنوشتی که مجاهدین طی سی سال گذشته برای خود نوشتند امکانپذیر نیست.مگر آخرین استدلال آمریکا در اطلاعیه رسمی که بخواهد از آنان برای شغل هرج و مرج و جاسوسی حرفه ای در ایران بکار گرفته شوند!

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا