فرقه رجوی درجدیدترین اقدام تبلیغاتی خود در اروپا فراخوان به حمایت از بازگشت اسیران دربند لیبرتی به پادگان اشرف داده است.این فراخوان به خوبی ماهیت ضدانسانی این فرقه وعدم پایبندی و احساس مسئولیتش درقبال وضعیت نیروهای مستقر در اشرف و لیبرتی را برملا میسازد.اعضای گرفتار در کمپ لیبرتی دچار بیماریهایی هستند که اغلب نیاز به مراقبت و رسیدگی ویژه دارند و طی ماههای گذشته تعدادی از آنها بدلیل ابتلا به همین بیماریها وعدم رسیدگی ازجانب مسئولین این فرقه فوت کرده اند.
بهانه بازگشت به اشرف با این توجیه صورت میگیرد که بتوانند از اوضاع نابسامان عراق استفاده نمایند تا بزعم خودشان یکبار دیگر دوران ناز و نعمت صدام برایشان تداعی شود. رجوی تحت هیچ شرایط، تعهد و قراردادی حاضر به ترک خاک عراق نیست. این امر دلایل بیشماری دارد که مهمترین آن ترس از فروپاشی و انقراض محتوم تشکیلاتش به محض ترک خاک عراق است. ادامه بقا تشکیلات رجوی در خارج ازعراق هیچ موضوعیتی نخواهد داشت. و این را رجوی بخوبی میداند. درغیر اینصورت اگر وی سر سوزنی به بازسازی و بقا تشکیلاتش درخارج ازعراق اعتقاد داشت و روی انگیزه های ایدئولوژیکی نیروهایش حسابی باز کرده بود که بتواند بار دیگر در اروپا گردهم آیند بدون ذره ای تردید ترجیح میداد که هرچه زودتر ازعراق خارج شود. بن بست مرگبار رجوی دراین است که هر نیرویی که خاک عراق را ترک نماید دیگرنمی تواند در اروپا بعنوان یک نیرو روی آن حساب بازکند. با یک محاسبه ساده بخوبی میتوان دریافت که نیرویی که بیش از30 سال دریک محیط بسته زندگی کرده و از تمامی امکانات و وسایل ارتباط جمعی امروزی محروم بوده و هیچ رابطه ای با جهان خارج نداشته به محض پا گذاشتن به دنیای آزاد ذوب خواهد شد. رجوی همچنین عراق را بستر مناسبی برای ادامه حیات و فعالیتهای تروریستی برعلیه مردم ایران میداند. ماندن درعراق که مرکز ثقل گروههای تروریستی است. بازار ایده آل و مناسبی برای چپاول،غارت، جاسوسی و فروش اطلاعات به سرویسهای جاسوسی است میتواند محل مناسبی برای کسب درآمد مالی باشد. به همین علت قابل فهم است که رجوی ولو به قیمت جان کلیه ساکنان اشرف و لیبرتی تا آخرین لحظه عمر تشکیلاتی اش برای ماندگاری درعراق پافشاری میکند و بهانه می تراشد. فرقه رجوی جان اسیران دربند لیبرتی و اشرف را بهانه قرار داده تا با مرگ هر یک از آنها دستاویزی برای محکوم کردن دولت عراق و فریب افکارعمومی جهانیان داشته باشد ولی باید به او گفت دوران سوداگری با جان و خون اسیران، دیگربه سرآمده است. موج فزاینده فرار نیروها از لیبرتی و افشاگریهای آنها درخصوص بی انگیزگی و مسئله داربودن ما بقی نیروها بخوبی بطلان این تفکر رجوی را برملا میسازد.
علی اکرامی