مخفیگاه مسعود رجوی، مخفیگاهی از جنس خون

جریانی که همه نقاط زمین به ویژه عراق و سوریه و ایران و نیروگاههای اتمی و زیرزمین هایش را به دقت و با ماهواره زیر نظر داشت و رصد می کرد، از قرارگاهی که خود در آن زندگی می کرد، خبر نداشت. جالب اینجاست، اگر هم روزی البته نه به این زودی ها، خبردار شود، آن را هم ناچار است به روال قبل جزو شیطنت های دولت مالکی، وزارت اطلاعات و یا جداشدگان از مجاهدین، تبلیغ کند، جداشدگانی که بعضاً قدرت خرید یک خودرو را ندارند، ولی طی مدت کوتاهی، با هزینه میلیاردی مخفیگاه ضد اتمی برای خراب کردن چهره رهبری مجاهدین، احداث کردند تا رهبری مجاهدین را فردی ترسو و مخفی کار و مالیخولیایی، جلوه دهند.

جریانی که برای همه از موافق و مخالف، پرونده و سناریو و داستان جور می کرد و در اسرع وقت آنها را بدل به افشاگری و ارعاب می کرد، هم اکنون در مقابل مخفیگاه فرعونی و ضد اتمی اش، سکوت پیشه کرده و دیگر از شعر و سرود و شعار و انقلاب و دموکراسی و آزادی و مظلوم نمایی و اعتصاب غذا، خبری نیست.

واقعیت این است که افشاء شدن مخفیگاه ضد اتمی مسعود رجوی در اردوگاه اشرف، نمی تواند تنها به عنوان یک پناهگاه شخصی متوهم که خود را ناجی و برتر از دیگران تلقی می کرد باشد، بلکه می بایست انباری از اسرار ناگفته و ناشنیده و شکنجه گاه و قربانگاه بسیاری از ناراضیان باشد که در آینده نزدیک بیشتر افشاء خواهد شد و انبوه شعر و شعار و داستان و سرود و مقاله و کتاب و فیلم و سناریو و افشاگریهای شیر خفته طی سی سال اخیر را بر سرش خراب خواهد کرد و به پوچ و ابطال بودن همه خونهای ریخته شده، گواهی خواهد داد و صحه خواهد گذاشت.

صحه خواهد گذاشت، از این که مسعود رجوی طی 50 سال اخیر هر آنچه کرد و گفت و خیال داشت، النهایه به دنبال منافع شخصی و حقیر خودش بود. از زندان شاه و قربانی کردن رهبران مجاهدین گرفته تا اعلام مبارزه مسلحانه و قربانی دادن چند نسل از مردم ایران به بهانه دموکراسی و آزادی، همه و همه دروغی آشکار و برای رسیدن به اهداف شخصی و مالیخولیایی، بوده است.

افشای مخفیگاه مسعود رجوی زمانی که او همواره خود را با سایر زیردستان برابر می دانست و خون خود را همسان با خون دیگران جلوه می داد، ضمن این که همه شعر و شعار مبارزاتی و انقلابی و آزادیخواهانه او را بی هیچ کم و کاست زیر سئوال می برد و نفی می کند، همچنین خیل افشاگریهای مخالفین و به ویژه جداشدگان را که طی سی سال اخیر با هزینه جان و زندگی شان انجام گرفته را صحه خواهد گذاشت.

هزینه سرسام آوری که در اختیار سران مجاهدین قرار می گرفت تا آنان فارغ از غم و درد دیگران باشند، در حالی صورت می گرفت که نیروهای پایین از داشتن و اندیشیدن به پشیزی، توبیخ و تنبیه می شدند که چرا اسباب بورژوازی را از خود دور و رها نکرده و جنگ کردن و کشته شدن برایشان دشوار خواهد شد.

مخفیگاه ضد اتمی مسعود رجوی که صد البته با خون قربانیان از هر دو طرف جنگ، ساخته شد، تصویر روشنی از شخصیت و ماهیت و اهداف شخصی و سیاسی او را ارائه خواهد داد که حتی ابله ترین آدمها و هواداران از این پس در توهم و گمراهی و نادانی باقی نمانند، بلکه قادر باشند تا چشمها و گوشها و دلهای خود را بازتر کنند که تا کنون دانسته و یا ندانسته چه خیانت بزرگی به خود و مردم ایران، روا داشته اند.

اشرف و اشرف نشان و مقاومت در اشرف و پایگاه آزادی و نبرد استراتژیک و کشتار نیروها برای حفظ اشرف و اموال و خاک، همه و همه برای حفظ مخفیگاه و اسرار درون آن بوده و هیچ توجیه انسانی و سیاسی دیگر نداشته بلکه سناریویی جهت مخفی نگهداشتن و رد گم کردن و فرار رهبر شجاع، ابداع و برنامه ریزی شده بود.

در تاریخ، مخفیگاههای محکم و حرمسرا و ثروت زیادی از دیکتاتورها بجا مانده و باعث فخر و مباهات کسی نبوده و نخواهد بود، اما این یکی کیفاً با همه متفاوت است. همه کاخهای ستم از جمله کاخها و مخفیگاههای صدام حسین، علنی بوده و با ثروت و رنج قربانیان ساخته شده، اما این یکی که به دلایلی تا کنون مخفی مانده تنها و تنها با خون قربانیان ساخته شده است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا