مصاحبه با آقای علی مرادی یک عضو جداشده از فرقه رجوی – قسمت اول

– جناب آقای مرادی چگونه جذب سازمان شدید چند سال درچنگال این تشکیلات گرفتار بودید؟

 آقای مرادی:  من پرسنل نظامی نیروهای مسلح بودم که در ابتدای جنگ در جبهه های جنگ علیه صدام شرکت کردم درعملیات های  گسترده ی اولیه ی جنگ به اسارت درآمدم و به مدت 9 سال در اردوگاه اسرای جنگی به سر بردم در این فواصل نه سال به خصوص در اوخرسال  یک شبکه ی تلویزیونی توسط مجاهدین در اردوگاه دایر شد که به تبلیغات پرداختند ودرکنارش به دنبال عضوگیری بودند من هم که در واقع در یک زمینه ی از گرایش های سیاسی البته نه به سمت مجاهدین به سمت چپ داشتم از یک طرف هم که فشار اسارت، به هرحال مجموعه مشکلات اردوگاه و به طور خاص اینکه آتش بس برقرار شده بود و مبادله صورت نمی گرفت بدنبال راهی بودیم که از اردوگاه نجات پیدا کنیم لذا در همان سال 68 که آتش بس بود نفراتی از مجاهدین به اردوگاه آمدند و جذب نیرو کردند و من هم از آنجا به آنها پیوستم که بمدت 15 سال در داخل تشکیلات بودم در سال 83 که البته در طول این سالیان تلاش زیادی می کردیم که نجات پیدا کنیم موفق نشدیم ودر سال 83 بعد ازاینکه آمریکا به عراق حمله کرد وصدام سرنگون شد واینها خلع سلاح شدن فرصت مناسبی بود که ازاین تشکیلات فرار کنیم خودمان را به کمپ آمریکایی رساندیم و از طریق صلیب سرخ به ایران برگشتیم.

– جناب آقای مرادی چه عاملی باعث شد شما از سازمان جدا شوید؟

آقای مرادی: عرض کنم که عوامل متعددی وجود داشت از قبیل خستگی داخل تشکیلات و کلا ً فرسوده شدن خودم از این همه قوانین دست پا گیر شستشوی مغزی، مشکلات داخل تشکیلات، همه اینها عوامل مهمی بودند که افراد را به طرز عجیبی خسته می کردند اما در کنار همه  این خستگی ها و حتی در مواردی تنفر از این تشکیلات هیچ روزنه امیدی برای فرار نبود لذا برای نجات  کسی زیاد به فکر این جدا شدنها نبود واز طرفی تصویر بسیار بسیار سیاهی که در طول این  سالیان از ایران به ما نشان می دادند که ایران مملو از قتل، کشتار و جنایت و اعدام و فشار و فحشا و همه اینها و هیچ آینده ی روشنی نمی دیدیم اما در سال 82 بعد از سرنگونی صدام و خلع سلاح آنها، یک فرصت کوتاه و مناسبی بود که خانواده ها به ملاقات می آمدند ودرهمان مراحل اولیه تشکیلات مجاهدین به زعم اینکه خانواده ها می آمدند وبا این شعار که ما به نیروهای خودمان که در داخل ایران هستند وصل شدیم  می خواستند از بین این خانواده ها هم عضوگیری کنند یا حداقل اخاذی کنند که نمونه های بسیار زیادی دیدیم که مادرانی می آمدند به بچه هایشان سر بزنند طلاهایشان را می گرفتند تحت اینکه ما تحریم هستیم هیچی نداریم و خلع سلاح شدیم، صدام سرنگون شده می خواهیم به خارج از کشور برویم وکیل گرفتیم، مشکلاتی از این دست که مظلوم نمایی می کردند وطلا ها را می گرفتند و تلاش می کردند خانواده ها را  برای فعالیت در داخل ایران به نفع سازمان تشویق کنند اما نتیجه همان ملاقات تقریبا ًیک ساله درست نتیجه عکس داد، دیدیم که بسیاری از اسرایی که خانواده هایشان آمدند ملاقات، رشته ی عاطفی با خانواده برقرار شده واین خودش نقطه شروعی بود برای امیدوارشدن به زندگی درایران. کافی بود من هم مشغول همین   قاعده شدم به محض اینکه دو برادرم به ملاقات آمدند فرصت مناسبی بود و تصویر روشنی از ایران به من دادند و فهمیدم هرچی اینها از ایران گفتند کذب محض بوده ازهمان نقطه ملاقات شروع کردم طرح ونقشه برای جدایی که نهایتا ً7و 8 ماهی طول کشید ودرسال 83 توانستم فرار کنم و به سمت ایران بیایم.

– آقای مرادی حالا که  چند سالی هست از فرقه جدا شدید ساختار وعملکرد تشکیلات را چه طور می بینید؟ 

– همانطور که می دانید 8و9 سالی است که برگشتم و در این زمینه فعالیت میکنم تجارب ومطالعاتی دارم و هم اکنون در حال بررسی وضعیت و متون در زمینه  فرقه های دیگه  هستم و تلاش میکنم، به طور خلاصه عرض می کنم اینها مصداق بارز فرقه  بسته ای هستند که افراد خودشان را فقط به این وسیله نگه می دارند که هیچگونه ارتباط عاطفی نداشته باشند یعنی در واقع  افراد را تبدیل به روبات میکنند، روبات بی احساس و بی عاطفه تنها وسیله ای که 20 یا 30 سال می توانند افراد را در داخل سیم خاردار نگه دارند شستشوی مغزی دهند، رشته های عاطفی را باخانواده قطع کنند، هیچگونه ارتباطی نباید با خانواده، تلفن، تلویزیون وسایل ارتباط جمعی وآن چیزهایی که انسانها را به دنیای بیرون وصل می کنند داشته باشند و با شستشوی مغزی وتفکر فرقه ای می توانند نیروهایشان را جذب کنند.

– آقای مرادی بنظرشما هدف سران تشکیلات از راه اندازی سناریویی مثل اعتصاب غذا و تحصن ها و حرکتهایی ازاین قبیل که قبلا ًهم اعمال شده ولی جواب نداده چرا دوباره تکرار می کنند؟

– عرض کنم ای کاش فرصت بود تا توضیح می دادم که کلا ً فرقه ها اموراتشان را چگونه پیش می برند، توضیح مختصری در خصوص اینکه فرقه ها چه طور نیروها را جذب می کنند دادیم ومی خواهیم ببینیم فرقه ها چه طور فعالیت می کنند اصلا ً دین و اعتقادات، اصول و روش سیاسی استراتژیک همه ی اینها را به چه مبنایی تدوین ودر واقع اجرا می کنند در یک کلام کلیه ی حرکات، واکنش ها، موضع گیریها همه ی اینها در خدمت پیشبرد اهداف رهبر فرقه است یعنی در واقع آن قطب! در خصوص اعتصاب غذا سئوال کردید نمونه هایی بوده درخصوص همین جریان من مطلبی در خصوص اعتصاب غذا نوشتم. با اشاره پیشینه ای که از اینها داشتم چند تا اعتصاب غذا ی دیگه داشتند اعتصاب غذا درگابن که تعدادی از اعضاء را ظاهرا ً فرانسه بدلیل مشکلات قانونی وحقوقی می خواست اخراج کند به کشور گابن تبعید کرده بود تعدادی از اعضاء درگابن اعتصاب غذا کردند اینها با تبلیغات گسترده ای جنجال راه انداختند یک تعدادی را قهرمان کردند که شما قهرمان اعتصاب غذا وخط مقدم مبارزه هستید در هر حال با نفوذ و رشوه زیادی به مقامات قضایی وکشورهای اروپایی توانستند افرادشان را از تبعید نجات بدهند و برگردانند. بعد از مدتها که جلسات شستشوی مغزی بود همان قهرمانان اعتصاب غذا را آوردند وارد جلسات خصوصی خود کردند که ما هم شرکت کردیم یک فردی بنام سعید اسدی تاری مسئول و در رأس آن اعتصاب غذای گابن بود تبدیل شده بود به قهرمان بعدا ً در جلسه ای که به ریاست مهوش سپهری برگزارشد حسابی اورا شست گذاشت کنار تو اعتصاب غذا گند زدی ما الکی تورا سعید اسدی تاری کردیم این اعتصاب غذا هم به اعتقاد بنده اگرچه اعلام کردند با هدف آزادی هفت گروگان هست اما جنجالی بود برای سرپوش گذاشتن برآن واقعه ی مرموز در پادگان اشرف در واقع خودشان رسوا شدند اتفاقی که منجر به کشته شدن 52 نفر که به زعم خودشان این افراد را برای فروش اموال در پادگان اشرف گذاشتند یعنی با نقض قوانین بین المللی علیرغم هشدارهای بسیار زیاد سازمان ملل، صلیب سرخ جهانی، دولت عراق، اینها این تعداد را نگه داشتند که می خواستند  پادگان را نگه دارند برای حفظ رهبر و حفظ تشکیلات جنجال اعتصاب غذا برای این بود سرپوش بذارند روی این کاری که کردند. چونکه مشکل ساز بود برای تعداد زیادی از کادرهای خودشان مسئله آفرین و سئوال برانگیز بود.دیدیم اهداف بسیار بالا بلند و دست نیافتنی برای اعتصاب غذا اعلام کردند دادگاه اسپانیا رأی داده علیه خالد بیاز مااعتصاب غذا را شکستیم به اهدافمان رسیدیم بسیار مسخره بود این فرمان مریم رجوی بالاخره به هیچ کدام از اعتصاب غذا نرسیدند و تمام کردند.

ادامه دارد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا