این نسخه ها را ابتدا برای خودتان بپیچید!

صحبت از مقاله‌ ی پرفسور ریموند تنتر رئیس کمیته سیاست ایران و عضو ارشد پیشین شورای امنیت ملی آمریکا در فارین پالیسی است که دروبسایت رسمی فرقه ی رجوی منتشر شده وبرای تاثیر بیشترش بر خواننده ودلمشغولی تهیه کردن اسرای لیبرتی عراق، پیرایه ای هم بدان بسته و این آمریکائی با توصیفات یاد شده را درپای سیمای آزادی رجوی هم حاضر کرده اند.
اصل نیت این پروفسور مجبوب باند رجوی درتیتر مصاحبه اش آمده است واحتیاج به نقل قول بیشتری ازمتن مقاله و مصاحبه اش را  کمتر نموده است:
" چطور با رژیمهای یاغی مذاکره نکنیم: دستور کار کنگره قطعاً شامل نحوه برخورد با (رژیم) ایران… خواهد بود… اجماع دو حزبی… برای اتخاذ یک رویکرد سخت‌تر با چنین رژیمهایی ضروری است…دولتهای پی‌درپی آمریکا به‌جای کار با اپوزیسیون رژیم (بنیادگرای) اسلامی، با این رژیم طوری برخورد کردند که انگار می‌تواند معتدل بشود… در ارتباط با حقوق‌بشر، (حکومت) تهران به نقض اصول بین‌المللی ادامه می‌دهد؛ واشینگتن نسبت به دستگیری خودسرانه فعالان حقوق مدنی کرد، و افزایش اعدام‌های علنی، موضع چندانی اتخاذ نمی‌کند… اکنون زمان آن است که (حکومت) تهران مورد حسابرسی قرار بگیرد… دولت آمریکا نباید این انتظار و تصور را داشته باشد که اگر با آنها برای مذاکرات رابطه برقرار کند، مدره‌ها سر برمی‌آورند یا سران فعلی یا ولی‌فقیه (رژیم) ایران دیدگاههای خود را معتدل می‌سازند؛ این امر به‌هیچ‌وجه اتفاق نخواهد افتاد. "!
بارها گفته اند وگفته ایم که درتعاریف سران رژیم آمریکا وایضا مجاهدین خلق نئوکان ها! ازاستاندارد دوگانه ای برای کشورهای بنظر آنها استبدادی، وجود دارد و دسته ای به دیکتاتور های خوب ودسته ی دیگر به دیکتاتورهای بد (نافرمان ویاغی) تقسیم میشوند!
دیکتاتورهای خوب آنهائی هستند که عمدتا بر کشورهای حومه ی خلیج فارس، آفریقا وبعضا آمریکای لاتین و…، حکم میرانند و مجری طابق النعل بالنعل فرامین وسیاست های امپراطوری آمریکا بوده وگاها درحکم گاوان شیرده این امپراطوری مخوف،  بدون توجه به سطح  زنگی ورشد فرهنگی مردم خود، به حل قسمتی از بحران های عمو سام کمک کرده ویا بخواست او به ایجاد بحران درکشورهای نافرمان ویاغی؟! بودجه های کلانی را مصرف کرده وباتجهیز وآموزش گروههای تند رو وتکفیری، کشور مفروض نافرمان را ناامن کرده وزمانی به زانو درمیآورند!
اما کشورهای نافرمان به آن دسته ازحکومت ها اطلاق میشود که ممکن است همکاری های خوبی هم با عمو سام داشته باند ولی درمواردی به استقلال کشور خود هم اهمیت داده وبعضی ازاین دستورات امپراطوری جهانی را اجرا نکرده و چه بسا در برابرزیاده خواهی های غیر قابل تحمل آن مقاومت هایی نشان داده ونمونه هایی ازاستقلال رای را  که درفرهنگ این حضرات گناه کبیره ای است، ازخود نشان میدهند!
البته درعرف بشری و حکم عقل سلیم، حتی این کشورهای اخیر (نافرمان) را که موافق یا قادر به انداختن حاکمیت آمریکا نیستند، میتوان تحمل کرد که عملا چنین نمیشود وچرا؟
نظام سلطه گر آمریکا وامپریالیست های متحد اروپایی وژاپنی آن، آنچنان غرق دربحران های ساختاری خود هستند که به چیزی کمتر از تصرف تمامی جهان راضی نبوده و عملا دچارمطلق گرایی احمقانه وطرز تفکر بشدت خطرناک " همه یا هیچ چیز" شده اند واین طرز تفکر هرگز درطول تاریخ مکتوب بشری نتیجه نداده وبموجب قوانین حاکم بر طبیعت، جواب نخواهد داد وبلکه احتمال نابودی بشریت را هم درپی خواهد داشت!
اصرار بر قبول تابعیت تام وتمام درمقابل هیئت حاکمه ی آمریکا ومتحدانش، مسلما به مقاومت دیگران ونتیجتا عصبی تر شدن سلطه گران شده وآتش جنگ را شعله وار خواهد کرد و چون این سلطه گران در جنگ های کلاسیک قدرت تصرف جهان را نداشته ولاجرم به سلاح های نامتعارف وکشتار جمعی روی خواهند آورد ومتقابلا بعضی ازاین کشورهای " نافرمان ویاغی " هم ازچنین امکاناتی برخوردارند ومقابله به مثل خواهند کرد و ماحصل این کنش وواکنش ها ازحالا روشن است: انهدام  کل بشریت!
نتیجه اینکه این خواب سلطه گران وفرقه ی رجوی بعنوان ریزه خوار خوان یغمای آنها، تعبیر دلخواه آنها را نخواهد داشت!
اما به مسئله ی حقوق بشر که میرسیم باید گفت که هم سلطه گران و هم تقریبا تمامی کشورها دراین مورد کارنامه ی قابل قبولی دراین مورد ارائه نداده اند ونمیتوانند بعنوان مدعیان حقوق بشر وارد میدان گردند و بدتر اینکه خود فرقه ی رجوی دراین مورد خاص، عملکرد بشدت سیاهی دارد وبا برقراری سیستم مراد ومریدی درمناسبات داخلی خود، رواج علنی کیش شخصیت که درتناقض با حقوق بشر قرار دارد، ایجاد دستگاه های عریض وطویل تفتیش عقاید و شستشوی مغزی اعضای خود ومسخ کردن شخصیت انسانی آنها و…، حق دفاع ازحقوق بشر را ازخود سلب وساقط کرده است!
اصل قضیه عبارت ازاین است که سلطه گران غم پایمال شدن حقوق انسانها در کشورهای خود ودیگران را نداشته واین حربه راصرفا وصرفا درراستای تسلیم کامل حکام دیگر کشورها مورد سوء استفاده قرارمیدهند و این موضوع شامل مستبدین "خوب، فرمانبر وغیر یاغی"  نمیشود، چنانکه میبینیم!
درپایان این متن رسانه ی رجوی که دراصل جان کلام وعلت وجودی انتشار این مصاحبه ومقاله ی مداخله گرایانه است، چنین میخوانیم:
" مقاومت ایران، از حمایت گسترده‌یی در کنگره آمریکا برخوردارند. لذا من می‌گویم جلسات استماع باید بر قوه مجریه، بر دولت آمریکا فشار بیاورد تا موضع خود را در مذاکرات با (رژیم) ایران سخت‌تر کند ".
اینکه مقاومت (یکی ازالقاب متعدد تشکیلات رجوی مورد حمایت گسترده ی کنگره ی آمریکاست، چه چیزی را بیان میکند؟
برابر نظر سنجی های معتبری که توسط دوایر ذیصلاح آمریکائی انجام گرفته، این کنگرس من های مدافع منافع شرکت های بزرگ – بعنوان بلعنده ی قسمت اعظم ثروت جهان – تنها مورد تایید 7% مردم آمریکا بوده وحمایت آن از مجاهدین؟؟!! معنایی جز حمایت مرفهین آروغ زن آمریکا نمیدهد، باید که به حد کافی گویا بوده ودرجه ی سقوط یک سازمان سیاسی 50 ساله ی ایرانی را نشان دهد واین ابدا مایه ی افتخار انسان باوجدانی نمیگردد!
نوید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا