جنگ تحمیلی و نقش خائنانه فرقه رجوی – قسمت دوم

بدین ترتیب با حمایت های مالی، نظامی و تسلیحاتی رژیم عراق واحدهای عملیاتی فرقه به سرعت سازماندهی و تجهیز و زیر نظر مربیان نظامی ارتش بعث آموزش های لازم را فرا گرفتند و درمدت کوتاهی بعد ازآن اولین عملیات مشترک واحدهای فرقه وارتش بعثی درمناطق مختلف مرزی ازجمله سردشت،دهلران،مریوان،  سرپل ذهاب وارتفاعات کرمانشاه بصورت پراکنده آغازشد که درپی آن تلفاتی برای سربازان مرزی ایران را دربرداشت.درفروردین ماه سال 67 نیروهای فرقه با پشتیبانی کامل ارتش صدام عملیاتی درمنطفه فکه بنام آفتاب ودرتیرماه همین سال درمنطقه مهران بنام چلچراغ انجام دادند.که این عملیات به منظور نفوذ به عمق اراضی ایران واعزام تیم های خرابکاری صورت گرفت. همزمان درنوارمرزی شنود مکالمات سربازان ایرانی به منظور کسب اطلاع ازتحرکات مرزی سربازان ایرانی وتحویل دادن آن به ارتش بعث دردستور کار فرقه قرارگرفت.
 بدنبال پذیرش قعطنامه 598 در29تیرماه 67 ازطرف ایران رجوی که بلحاظ استراتژیک خود را دربن بست کامل می دید دریک تصمیم گیری عجولانه که ازعمق بلاهت واوج تمایلات قدرت طلبانه او ناشی می شد درتوهم فتح 38 ساعته تهران هزاران نفر ازنیروهایش را درگردنه پاتاق،دشت حسن آباد وچهارزبربه قربانگاه فرستاد ودرنهایت با تحمل شکست سنگین نظامی ودادن انبوهی کشته واسیر مفتضحانه به خاک عراق و دامن آلوده صدام بازگشت.
اما نقطه عطف خیانت وجنایت رجوی درجنگ موسوم به جنگ شهرها روی داد،سران فرقه با فریب دادن اذهان نیروهای خود بخصوص آنهایی که خانواده هایشان درشهرهای مرزی ومناطق موشک خورده زندگی می کردند را  مجبور می کردند تا با خانواده های خود تماس گرفته وازآنها اطلاعات دقیق محل اصابت موشک ها را سئوال کرده  ودراختیار سران فرقه قراردهند! سران فرقه هم این اطلاعات را جمع آوری و برای تصحیح گراء وشلیک دقیق ترموشک ها به اهداف مسکونی وتجاری دراختیار ارتش عراق قرارمی دادند که شنیدن آن انزجارهر وجدان بیداری را برمی انگیخت.
دامنه خیانت وجنایت رجوی درجریان جنگ عراق علیه ایران فقط به مردم ایران محدود نمی شد.درجریان قیام های مردم عراق که به انتفاضه شعبانیه معروف است رجوی به منظورخوش خدمتی هرچه بیشتر به صدام قیام مردم به ستوه آمده عراق را به خاک وخون کشید ومانع ازسرنگونی اربابش بدست مردم عراق شد.
برگ سیاه دیگرپرونده سراسر خیانت آمیز رجوی مربوط به سرکوب اعضای معترض وخواهان جدایی ازفرقه برمی گردد رجوی تحت پوش مبارزه هرصدای مخالفی را تحت عنوان پاسداررژیم، نفوذی وزارت اطلاعات وبریده مزدوردرنطفه خفه می کرد وبرای هرزبان اعتراضی سیاست مشت آهنین وفرستادن به زندان مخوف ابوغریب را به رخ اعضایش می کشید.بطور مثال درسال 73رجوی برای ایجاد رعب ووحشت وخاموش کردن صدای اعضای معترض تعداد زیادی ازآنها را درطرح موسوم به "چک امنیتی "دستگیروروانه شکنجه گاههای خود کرد که متاسفانه برخی از آنها نیززیرشکنجه های وحشیانه سرکردگان فرقه جان باختند.
البته رجوی جنایت کارهمانند تمامی جنایتکاران وخائنین دراوج سردادن قهقه وعربده کشی مستانه ازیک چیزغافل بود که همانا اراده ومشیت الهی واراده حاکم برسرنوشت انسانهاست.اراده خداوند سرنگونی صدام را رقم زد تا رجوی هم بدنبال اربابش فراررا برقرارترجیح  ودرکنج ذلت به حیات خفیف خائنانه اش ادامه دهد.البته این ازنتایج سحر است باش تا صبح آزادی تمامی اسیران دربندفرقه ساکن لیبرتی وشادی خانواده هایشان فرابرسد که آن روزمرگ کامل ایدئولوژی مخرب رجوی خواهد بود.
علی اکرامی
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا