بنا به تجربه عرض میکنم در چنین روزهایی که رئیس جمهور تازه کار امریکا حسابی جو گیر شده است و برای همه شاخ و شانه میکشد و تعدادی از کشورهای مسلمان و ازجمله ایران را برای ورود باین کشور با مشکلاتی مواجه کرده است و فرمانده هان نظامی آن کشور هم مشغول اره تیز کردن برای کشور ما هستند٬ دار و دسته مجاهدین که دروطن فروشی سابقه سیاهی را از خود طی سالیان سال نشان داده اند احساسی جز شادمانی ندارند و شبانه روز باین فکر میکردند که دیدید سر دکل بالاخره دیده شد و وارد فاز سرنگونی شدیم؟! بنده حاضر هستم که شرط ببندم که شبانه روز در محل استقرار آنها نشست برگزار میشود و حول این موضوع صحبت میشود که ما بایستی برای رفتن به ایران خودمان را آماده و حداکثر استفاده را از این شرایط ببریم و خلاصه انواع و اقسام تابلوها در وضعیت های مختلف کشیده میشود که اگر چنان شد چنین میکنیم و اگر چنین شد چنان میکنیم و…مشابه این وضعیت را بارها و بارها در سازمان تجربه کرده بودیم و همان زبل خانی که همواره میگفت: کس نخارد پشت من جز ناخون انگشت من تمام چشم و امیدش به دست ابرقدرتهای جهانی است که مثلا کشوری مانند امریکا دچار این حماقت شود و به ایران حمله نظامی کند و بتواند ایران را در جنگ شکست بدهد و آنها بلافاصله خودشان را به ایران برسانند و قدرت را خواهر مریم بدست بگیرد و رئیس جمهور شود!
اولا که بنده تصور نمیکنم که همین آقای ترامپ آنقدر بلحاظ فکری کودک باشد که حتی منافع خودش را هم نتواند تشخیص بدهد! جوسازی هایی هم که این روزها براه انداخته بهرحال او به تازگی وارد دنیای سیاست شده و باید قبول کرد که خیلی جوگیر شده است و دوست دارد که روی آنتن ها باشد! او هنوز خودش را درست پیدا نکرده است و سرد و گرم دنیای سیاست را نچشیده است و هنوز شاید ضربه یک تصمیم اشتباه را نخورده باشد تا بفهمد که دنیای سیاست و دنیای نظامی گری جای اشتباه کردن و یا بنوعی آزمون وخطا نیست چرا که اولین اشتباه میتواند آخرین اشتباه باشد!
اما اگر بخواهم استنباط خود را از وضعیت فعلی امریکا خیلی خلاصه بیان کنم اینست که آقای ترامپ خیلی راحت پشت میزی نشست که آقای پوتین با زیرکی برایش چیده بود! او بدلیل بی تجربگی در دنیای سیاست و بدلیل سادگی اش٬خیلی راحت به دامی افتاد که آقای پوتین برایش پهن کرده بود! به اعتقاد من٬ایالات متحده امریکا به سرعت خیلی بالایی بسمت غیر مشروع شدن به لحاظ سیاسی در سراسر دنیا پیش میرود و پشت بند آن٬بایستی منتظر تجزیه ایالات متحده امریکا باشیم! اکنون بدلیل تصمیمات بشدت احساسی و بدون فکر ترامپ٬ این کشور چه در داخل و چه در سطح جهانی از کمترین مشروعیت و مقبولیت برخوردار است! از فرمان دیوار کشی درمرز مکزیک تا ممنوع الورود کردن اتباع چند کشور مسلمان و خصوصا ایران و… همه و همه حکایت از این دارد که آقای ترامپ نه خود سواد سیاسی داردو نه از مشاوران آگاهی سود میبرد! این روزها هم بصورت مستمر شاهد این هستیم که مردم کوچه و بازار امریکا در سراسر این کشور٬دست به اعتراضات خیابانی گسترده میزنند و خواهان لغو این فرمان زشت برای کشوری هستندکه اساسا از مهاجران تشکیل شده است.اگر به بیوگرافی خود آقای ترامپ هم دقت کنیم متوجه میشویم که ایشان از پدر بزرگی آلمانی و از مادری اسکاتلندی میباشد. همسران او همگی از مهاجرانی بودند که از کشورهای اروپای شرقی به امریکا سفره کرده اند و فرزندان او از نسل مهاجران بوده اند! بسیاری از مسئولین عالی رتبه ایالات متحده امریکا همچون خانم مادلین آلبرایت٬ باراک اوباما٬ ارنولد شوایتسینگر که زمانی از فرمانداران آن کشور هم بود و بسیاری از شخصیت های دیگر٬همه از مهاجرانی بودند که جذب این کشور شدند. بسیاری از مغزهای متفکر این کشور که در سازمان ناسا و دیگر ارگانهای این کشور با درجات بسیار بالای علمی مشغول بکار هستند٬همگی از مهاجران و غالبا هم ایرانی هستند!
آقای ترامپ علیرغم اینکه تنها دو هفته از بدست گرفتن زمام امور در امریکا میگذرد٬ حتی اتحادیه اروپا را هم به ضد خود تبدیل کرده است بطوریکه خانم فدریکا موگرینی بطور خیلی واضح موضع گرفت که ایران به تمام تعهداتش در برجام عمل کرده است و ما اجازه بهم خوردن توافق برجام را نخواهیم داد و با امریکا در صورتیکه بخواهد این توافق را بهم بزند٬همسو نخواهیم شد!
در این حین فرقه مجاهدین هم هیچ اراده ای از خود ندارند و آماده مزدوری برای هرکسی هستند٬ این بار روی ترامپ و احتمال حمله نظامی به ایران حساب باز کرده اند.غافل از اینکه اگر یک درصد این اتفاق بیفتد به اعتقاد من٬ جنگی در خواهد گرفت که اولین ضرر کننده اش امریکا٬اسرائیل٬سعودی و دیگر متحدان آنها و از جمله فرقه مجاهدین هستند.
الف عباسی