بن بست مرگبار کنونی در آلبانی، برون رفتی برای فرقه باقی نمیگذارد

هر روز از آلبانی اخباری مبنی بر محکومیت اعمال فرقه ای در به اسارت نگه داشتن عده بیشماری از فرزندان این آب و خاک را می شنویم. رفتارهای ناهنجار سران باند رجوی در آلبانی باعث شده تا موجی از محکومیت های مردمی علیه سران این فرقه در آلبانی شکل بگیرد.
اما هر بار رجوی ها، با جاخالی دادن و زدن خود به کوچه علی چپ، سعی در فرار از این بحران حقوق بشری را دارند.
اما چرا رجوی ها استاد زدن خود به” کوچه علی چپ” هستند؟
برای اینکه اهالی این کوچه، اعمالشان همیشه برای جلب منفعت یا دفع مضرتی هست.
البته بطور استثناء گاهی از این دو حال خارج است و صرفا برای آرامش روح خود است و یا فرار ازتعهدی که در قبال هم نوعان خود دارند…
بطور مثال در قضیه آمدن پدر و مادر سمیه محمدی به آلبانی برای ملاقات دخترشان، فرقه رجوی کر و کور شده است. کلا زدن به کوچه علی چپ!
دیگر رسانه های آلبانی سر این قضیه آنقدر نوشتند و به این موضوع پرداختند که فرار سران سازمان، از این موضوع به یک جوک شبیه است تا واقعیت.
سکوت سران سازمان درباره این موضوع چه معنایی دارد؟
نیمچه مصاحبه ای هم که تلاش کرده بودند در یک فضای ایزوله و درونی با خبرنگارانی فرمایشی بسازند هم کافی نبود تا به این بحران پایان دهد.
هفته ها سکوت سران سازمان در مورد این قضیه خبر از وجود بحران های مشابهی است که سران فرقه در تلاشی بیهوده سعی در مسکوت نگه داشتن آن قضایا دارند. پاک کردن صورت مسئله هرگز مسئله را از بین نخواهد برد. بلکه آتش زیر خاکستر را قوی تر و پرقدرت تر خواهد کرد.
سکوت فرقه رجوی در این مورد، نشان می دهد که هیچ راه حل و برون رفتی از بن بست مرگباری که سرتاپای فرقه را گرفته، ندارند.
سران سازمان که با یک مصاحبه از پیش آماده شده، با تلاشی مذبوحانه در صدد بودند، تا از ابعاد این بحران بکاهند و سرپوشی بر این معضل بگذارند، انعکاسات و نتایج نشان می دهد که همه سناریوهای سران رجوی با شکست مواجه شدند.
فروپاشی پادگان اشرف، اخراج نیروهای سازمان از عراق، ریزش گسترده نیروئی در عراق، فرار آقای مسعود رجوی مرحوم از انظار عمومی! اجماع جامعه جداشدگان در آلبانی علیه سازمان، زندان سازی و قرنطینه سازی سازمان در روستای مانز موسوم به اشرف 3، افشاگری جداشدگان در خارج و داخل کشور، نامه نگاری خانواده ها به سران آلبانی و جوامع حقوق بشر، همه و همه و دهها و صدها دلیل دیگر، از عوامل بن بست مرگبار کنونی سازمان در آلبانی است.
برون رفتی از این وضعیت برای فرقه رجوی متصور نیست. همه عوامل بالا، زهر مرگباری است که در حلقوم رجوی ها ریخته شده است و روز بروز بیشتر نفوذ می کند و بحران کنونی در درون سازمان را عمق خواهد بخشید. تیک تیک ساعت و گذر زمان به ضرر مریم عضدانلو و به نفع خانواده هاست.
تمامی تلاش مریم عضدانلو این است که بحث ریزش در فرقه اش را پیچیده تر کرده و غامض کند. هر فرد احمق و ابلهی هم می تواند یک بحث ساده را غیرقابل فهم کند، مریم نخی ساده را آنچنان گره زده است که دیگران نتوانند بسادگی این گره را بگشایند، اما از همان جائی که فکرش را نمی کند، یعنی” خانواده” ضربه اصلی را خواهد خورد و بساط دیکتاتوری اش جمع خواهد شد…
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا