حسرت دیدن دربی در اسارتگاه اشرف

به بهانه هشتاد و چهارمین دربی استقلال و پرسپولیس
درساعت ۱۵ روز یکشنبه ۹۵/۱۱/۲۴هشتاد و چهارمین دربی و یا شهرآورد سنتی پایتخت استقلال و پرسپولیس وبا سوت آقای فغانی آغاز میشود.
بازی های دربی صرف نظراز نتایج و برد وباخت آن جذبه های زیادی میان میلیونها نفراز مردم ایران دارد ویکی از چند دربی مهم و پرتماشگر باشگاهای فوتبال جهان است.
قبل از آشنایی با فرقه رجوی همانند هزاران جوان درآرزوی فرا رسیدن این بازی والبته پیروزی تیم محبوبم استقلال ازهفته های قبل لحظه شماری میکردم. بازی های دربی همیشه برایم جاذبه های خاص خود را داشت با برد تیم محبوب خوشحال وبا باختش ناراحت میشدم. بدنبال پیروزی انقلاب وآشنایی با سازمان موسوم به مجاهدین خلق شوروشوق من برای مدتی فروکش کرد وتحت تاثیر تبلیغات سازمان وفعالیت های مستمر دیگروقتی برای دنبال کردن آن نداشتم با ورود به پادگان اشرف گاها دلم هوای آن روزها ودنیای توپ گرد ومستطیل سبز را میکرد.علیرغم کنترل ها وفشارهای سرکردگان فرقه به اتفاق چند نفر از دوستان که رابطه غیرتشکیلاتی با آنها داشتم درخلوت خودمان و بدوراز چشمان جاسوسان رجوی نتایج بازی ها را دنبال میکردیم. اوایل برای خودم جای سوال بود که مگر دیدن فوتبال چه اشکالی دارد که اینگونه ایادی رجوی با بکارگیری شدید ترین تدابیرامنیتی ما را از دیدن آن منع میکردند.
بعدها و بخصوص هرچه بیشتر با ماهیت مناسبات تنگ نظرانه و فرقه ای رجوی آشنا میشدم بیشتر می فهمیدم که سرکردگان فرقه در راستای تحقق کیش شخصیتی رجوی تلاش دارند تمامی احساسات وعواطف اعضا را بسمت فقط رجوی کانالیزه نمایند. آنها براین سیاق از فوتبال هم همانند هنر موسیقی ومذهب استفاده ابزاری میکردند. بعنوان مثال درحالیکه باهرگونه ابراز احساسات اعضا درخصوص پیروزیهای تیم های ملی به بهانه اینکه ورزشکاران درخدمت منافع رژیم هستند بشدت برخورد میکردند وآن را حمایت از رژیم تلقی میکردند درجام جهانی فرانسه درظاهر و درقالب شعار از تیم ملی حمایت نمودند به تصور اینکه بتوانند روی افکار عمومی ایرانیان ساکن فرانسه و اروپا تاثیر گذاشته و آنها را بسمت سازمانشان جذب نمایند.
آنها در ورزشگاه با پوشیدن تیشرت های تیم ملی وسردادن شعارهای ایران ایران وانمود کردند حامی تیم ملی فوتبال ایران هستند وحساب آنها را از رژیم ایران جدا کرده اند ولی درهمان حال درمناسبات با یکی از اعضا که بعد از پیروزی تیم ملی فوتبال ایران برعراق خوشحالی نموده بود بشدت برخورد کرده و به او انگ رژیمی زدند. ولی برغم سیاست های سرکوب گرایانه رجوی وتلاش او برای دورکردن اعضا از فضای مسابقات ورزشی در داخل ایران بچه ها با شیوه های مختلف به مقاوت برمی خواستند و درمحفل های خصوصی خود این مسابقات را دنبال میکردند. درجریان دربی سال ۷۹ چندین بار از مسئولین خواستیم اجازه دهند تعداد محدودی از ما این بازی را از شبکه تلویزیون ایران وبا کنترل نفر فرهنگی مرکز ببینیم ولی آنها جواب دادند دیدن برنامه های تلویزیون رژیم مرز سرخ ماست. تا اینکه آن روز به اتفاق یکی از دوستان هم محفلی بصورت مخفی این بازی را از طربق رادیو جیب لندکروز که با محمل سرویس هفتگی به تعمیرگاه مرکز برده بودیم گوش کردیم اگرچه بعد از چندی با لو رفتن ماجرا با ما بشدت وبه اتهام ترویج فرهنگ رژیم و دنیای عادی گری درمناسبات برخورد شد. عوامل رجوی تلاش میکردند با هرموردی که ما را به دنیای خارج از مناسبات تشکیلاتی او وصل میکرد برخورد نمایند آنها همانند دیگرفرقه ها تلاش داشتند اعضا را درحصارهای ذهنی خود محصور نمایند تا با قطع کامل آنها با دنیای خارج پروسه مانیوپلاسیوم ذهنی خود را براعضا کامل نمایند وبه همین دلیل باهرآنچه اعضا را به واقعیت های بیرون که می توانست منشاء آگاهی بخش داشته ودست آنها و دروغ هایشان را برملا سازد بشدت برخورد میکردند. ولی از آنجائیکه که قانونمندی های تکاملی و اراده انسانها برای نیل به آگاهی و آزادی خدشه ناپذیراست بعد از سرنگونی صدام حامی اصلی سیاست های سرکوب گرایانه آنها وضربه خوردن مناسبات فرقه ای و جدایی بخش زیادی از اعضا بالاخره ما توانستیم  دربی سال ۸۳ را درکمپ آمریکایی ها ببینیم آن روز دیگر جاسوسان ونیروهای سرکوب گر رجوی نبودند که مانع شوند وما بعد از سالیان درحالیکه آبی وقرمز دریک جا جمع شده بودیم از دربی لذت بردیم.
آری دربی ۸۳ اولین دربی آزادی ما از حصارهای تشکیلات مخوف رجوی هم بوده است.
علی اکرامی
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا